گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - میثم خسروی؛ پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی خاطره ای را از آقای هاشمی نقل میکند که در آن سخنرانی و مخالفت آیت الله العظمی گلپایگانی با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه آورده شده است و در ادامه واکنش امام خمینی (ره) را به این سخنان بازگو می کند.
آقای هاشمی در این خاطره می گوید: آیت الله العظمی گلپایگانی با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه مخالف بود و مخالفت خود را با خضوع و احترام در سخنرانی خود بیان کرده و از مجلس میخواهد که در تشخیص ضرورت و موضوعات احکام ثانویه، دقت و وسواس داشته باشد!
آقای هاشمی در ادامه می گوید: من هم در نمازجمعه از ایشان تشکر کردم. قرار شد با مشورت با امام سخنانایشان پخش شود.احمد آقا اطلاع داد که امام موافقند!
بیان این سخنان در حالی است که امام خمینی (ره) در صحیفه خود جلد 10، صفحه221 میفرماید: به حرفهای آنهایی که بر خلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب می کنند و می خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند [اعتنا نکنید] اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خدا، یا طاغوت... شما نترسید از این چهار نفر آدمی که نمی فهمند اسلام چه است؛ نمی فهمند فقیه چه است؛ نمی فهمند که ولایت فقیه یعنی چه.... اینها اسلام را فاجعه می دانند، ولایت فقیه فاجعه نیست. ولایت فقیه، تَبَع [دنباله] اسلام است.
و ایشان در جایی دیگر میفرمایند: چشمهایتان را باز کنید! اهل خبره چشمشان را باز کنند. کسانى که با ولایت فقیه مخالفت مىکنند بر خلاف این چیزى که ملت آنها را تعیین کرده است عمل مىکنند، وکالت ندارند در این امر.
این نظرات امام راحل(ره) که به کرات در صحیفه ایشان قابل مشاهده است، گواه بر این است که امام(ره) هیچگونه مخالفتی را با ولایت فقیه و شخص ولی فقیه جامع الشرایط بر نمی تافتند. امام خمینی(ره) مادامی که کاری را شرعاً و عقلاً صحیح میدانستند به هیچ عنوان از آن دست بر نمیداشتند. حتی ایشان در جایی میفرمایند: اگر هیچ احدی در این مبارزه مرا یاری نکند، باز هم دست از مبارزه نخواهم کشید و تنهایی این مسیر را طی خواهم کرد.
این سخنان، نشان از عزم و اراده امام (ره) در کارهایی را داشت که شرعاً واجب میدانستند، چه بسا این واجب حمایت از اصل اساسی اسلام، یعنی ولایت فقیه باشد.
ایشان در مواردی که اصول اسلام در آن خدشه دار می شد، هیچگونه مماشاتی را بر نمیتافتند و با شدت برخورد میکردند، از جمله این موارد ماجرای صدور حکم ارتداد برای یک شهروند ایرانی از سوی امام خمینی(ره) بود که همزمان با "روز مادر" سال 1367، رادیوی جمهوری اسلامی ایران در سالروز تولد حضرت فاطمه زهرا(س) طی برنامهای زنده از مخاطبینش سؤال میکند الگوی شما به عنوان زن ایرانی کیست؟ به رغم نام بردن اکثر پاسخ دهندگان از حضرت فاطمه علیهاالسلام به عنوان الگو، یکی از مخاطبان از "اوشین" به عنوان الگویش نام میبرد و در پاسخ به گوینده که میپرسد فاطمه چرا الگوی شما نیست میگوید: حضرت زهرا مال هزار و 400 سال پیش است. ما یک الگوی امروزی میخواهیم و...
امام خمینی(س) تنها ساعاتی پس از پخش این مصاحبه و اطلاع از پخش زنده این برنامه از آنتن صدا و سیما، در نامهای خطاب به محمد هاشمی، رئیس وقت این سازمان که بدون استفاده از واژگان محترمانهای چون "جناب" و "محترم" و "با تشکر" و "موفق باشید" و... نوشته شده بود: فردی که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج میگردد و دستاندرکاران آن تعزیر خواهند شد. در صورتی که ثابت شود قصد توهین درکار بوده است، بلاشک فرد توهینکننده محکوم به اعدام است. اگر بار دیگر از این گونه قضایا تکرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی مسؤولان بالای صداوسیما خواهد شد.
حال با توجه به این نوع نگاه و برخورد حضرت امام (ره) با زیر سوال برندگان اصول اسلام، چند سوال در خصوص مسئله اخیر مطرح می شود:
1- آیا آقای هاشمی از محتوای سایت خود و نیز نحوه مدیریت گردانندگان آن خبر دارند یا خیر؟!
2- اگر ایشان محتوای وبسایت شخصی خود را تائید می نمایند، آیا سندی در خصوص خاطره مطرح شده از آیت الله گلپایگانی دارند؟!
3- اگر امام خمینی(ره) اینگونه با این سخنان مماشات کرده و برخوردی نکرده اند، آیا شاهدی غیر از آقای هاشمی برای آن وجود دارد؟!
مگر نه اینکه امام راحل(ره) در وصیت نامه الهی سیاسی خویش آورده اند که: اکنون که من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست مگر آن که صدای من، یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.
اما در اینجا بالاجبار ذکر واقعیتی غمناک میتواند گره گشای این معما باشد که چرا هاشمی اینگونه بی مهابا سعی در تحریف سخنان امام خمینی (ره) دارد و از این تحریفات چه طرفی را بر خواهد بست، لهذا نظر خوانندگان محترم را به راهکار سه ماه پیش ارگان حلقه لندن جهت مقابله با مقام معظم رهبری جلب مینماییم:
سایت جرس ارگان حلقه لندن سه ماه پیش با نوشتن یاداشتی با عنوان«آیتالله خمینی در برابر آیتالله خمینی»! به این نکته اشاره کرده بود که: همانگونه که فتنه گران قرآن را قبول ندارند اما با توجه به نفوذ دین و مذهب، قرآن را تحریف میکنند تا عقاید خود را جا بیندازند، همین کار را هم با گفتمان امام انجام داده و پس از تحریف، آن را مقابل رهبری نشان دهند.
سایت وابسته به طیف فراریان مشارکت، کدیور و مهاجرانی و طیفی از اعضای گروهک نهضت آزادی و ملی-مذهبی در این نوشته با بیان اینکه باید اندیشه خمینی را با استفاده از همان اندیشه از بین برد، مینویسد: این نظریه البته احتیاج به صیقل خوردن دارد اما با اینحال به نظر آقای خمینی و مجموعه سخنان او در سیاست ایران در وضعیت کنونی حکم متن مقدس قرآن یا انجیل برای مسلمانان یا مسیحیان را دارند.
در قرآن و انجیل هم آیاتی داریم که به خونریزی و قتل تشویق میکنند (و قاتلو هم حتی لا تکون فتنه) و هم آیاتی که به رحمت و بخشش و نوعی انسانگرایی توصیه میکنند، یک راه برخورد با این متون این است که نگاهی ذاتگرا به قرآن یا انجیل داشته باشیم و بگوییم این متون کلا تولید کننده خشونتاند، یک راه دیگر هم این است که همچون نواندیشان دینی بر آیات انسانگرایانه این متون مقدس بیشتر تاکید کنیم و به عنوان مثال آیات طرفدار جهاد و خونریزی را تاویل کنیم (مثلا آنها را فقط مربوط به زمان خاص نزولشان بدانیم). در یک جامعه مذهبی روش دوم بیشتر جواب میدهد.
جرس در توضیح پیشنهاد خود اضافه میکند: محتملا در وضعیت خاص ایران تا اطلاع ثانوی «آیتالله خمینی» حکم متن مقدسی را دارد که باید آنرا به نفع خود تاویل کرد.
حال با توجه به مطالب مطرح شده در سایت شخصی آقای هاشمی در چند ماه گذشته که هر بار به طریقی سخنی از سخنان گهربار امام عظیم الشان را تحریف کرده و طوری دیگر به مردم انتقال میدهد، به نظر میرسد گردانندگان این سایت دستور العمل ارگان لندن را خوب دریافت کرده و به بهترین وجه ممکن در صدد بکارگیری آن هستند.