«خبرگزاری دانشجو»، گفت و گویی با مدیر مدرسه غیر انتفاعی فرهنگ، فرید الدین حداد عادل داشته است و نظرات وی را در خصوص مدرسه و مشکلاتش خواستار شده است...
گروه علمی »خبرگزاری دانشجو»؛ «خبرگزاری دانشجو»، گفت و گویی با مدیر مدرسه غیر انتفاعی فرهنگ، فرید الدین حداد عادل داشته است و نظرات وی را در خصوص مدرسه و مشکلاتش خواستار شده است. شرح این گفت و گو در زیر آمده است:
بخش دوم :
«خبرگزاری دانشجو» -از اردوهای جهادی مدرسه بگویید؟
مااز سال هفتم اردوهای جهادی، با تاسیس مدرسه در سیستان و بلوچستان اردوی جهادی دائم را شروع کردیم. چون کارهای 20 روز یک ماهه اثرات مقطعی داره ولی این کار اثرات بیشتر و برد بیشتر دارد.
«خبرگزاری دانشجو» -یک پیش فرض در ذهن من هست که حاصل تجربه ام در برخورد با دانش آموزان این مدرسه است و آن هم این که تعلق خاطر دانش آموزان پسر مدرسه فرهنگ بسیار بیشتر از دانش آموزان دختر است و غالبا در بین دانش آموزان دختر مدرسه فرهنگ یک نگاه انتقادی به مدرسه وجود دارد و برعکس پسرها خیلی در معرفی خود مولفه فرهنگی بودن خود استفاده نمی کنند. شما این پیش فرض را تایید می کنید؟
فرید الدین حداد عادل : من فارغ التحصیلان دختر مدرسه فرهنگ را کم دیدام اما یک نکته را می دانم که دلیل این که بچه های مدرسه پسرانه به مدرسه احساس تعلق می کنند این نامه است.(اشاره به نامه روی میز). این نامه نشان می دهد که دیشب 10 مربی در مدرسه مانده اند و در کنار این 10 نفر 70 نفر دانش آموز نیز اینجا بوده اند. این احساس تعلق به این خاطر است که برخی از دانش اموزان با مدرسه زندگی می کنند ولی در مدرسه دخترانه این امکان نه برای مربی هست نه برای دانش آموز.
یعنی یک خانم باشخصیت خوب که افتخار همکاری در فرهنگ را داده رسالت اصلیش همسر بودن و مادر بودن است. یک روز دو روز یا یکی دوبار می تواند تا 8 شب در مدرسه بماند و این شاید مقداری آن روابط عاطفی تر برای دانش آموزان را محدود می کند.
«خبرگزاری دانشجو»- بسیاری از مقامات کشوری و خارجی از مدرسه فرهنگ دیدن کرده اند مثل مسئولین حزب الله لبنان، جهاد اسلامی فلسطین، شخصیت های دانشگاهی داخلی و خارجی و..این رفت آمده ها به چه دلیل است؟
فرید الدین حداد عادل : ما سعی کرده ایم از تمام ظرفیت های مدرسه برای رشد دانش آموزان استفاده کنیم. م تلاش میکنیم تا مثلا آقای رمضان عبدالله بیاید و برای بچه های مدرسه فرهنگ سخنرانی کند، آقای دکتر(غلام علی حداد عادل) فرصت داشته باشند تعدادی از مهمان خارجی شان را به اینجا دعوت می کنند. چون آدم ها در تعامل با آدم های بزرگ بزرگ می شوند. بزرگ شدن اتفاقی است که در رابطه با ظرفیت بزرگ، آدم بزرگ و اتفاق بزرگ رخ می دهد.اما به این معنا که آدمای سیاسی و لشکری کارها و برنامه های سیاسی شان را در مدرسه برگزار کنند زیاد نیست.
«خبرگزاری دانشجو»- دانش آموزها عموما چطور مدرسه را انتخاب می کنند؟
فرید الدین حداد عادل : معمولا به صورت لسانی است کسانی که می شناسند خبر می دهند.حال از طریق دانش آموزان، فارغ التحصیلان، یا معلمینی که می دانند که علاقه مندان علوم انسانی کجا باید بروند.
«خبرگزاری دانشجو»- نظر شما در خصوص تاثیر مدرسه فرهنگ در فضای آموزش کشور چیست؟
فرید الدین حداد عادل : ما نشان دادیم می شود کارهایی را با صبر و مقاومت انجام داد. من فارغ التحصیل رشته فرهنگ و ادب قدیم هستم. در خرداد 71 از دبیرستان فارغ التحصیل شدم در آن سال در شهر تهران در دوره روزانه دو کلاس سال چهارم فرهنگ و ادب دایر بود و من در کلاس 18 نفره ایی درس خواندم که 18 نفرشان بین یک تا سه سال روفوزه شده بودند و من بدترین توبیخ مدرسه ام بخاطر رساندن به کسی بود که کارگر ساختمانی بود و من چون او نان پدر و مادرش را می رساند به او رساندم و مدرسه متوجه شد و با من برخورد کرد.
مدرسه فرهنگ در همچین فضایی تاسیس شد و امروز مدارس خصوصی دیگری هم هستند که فقط به علوم انسانی می پردازند.
«خبرگزاری دانشجو»- نظر شما در خصوص دیگر مدارس مخصوص علوم انسانی چیست؟
فرید الدین حداد عادل : برای همه انها آروزی موفقیت می کنیم، اما نگرانی مان این است که برخی از این ها دزد با چراغ تربیت کنند و این خطر بزرگی است.دزد با چراغ یعنی؛ بچه با استعداد با سوادی که اعتقادات دینی ملی ندارد یا اعتقادات انحرافی دارد.
امروز فضای مدارس غیر دولتی کشور در دست مدارس انجمن حجیته است که عالمانه و عامدانه کسانی را تربیت می کنند که نگاه اجتماعی ندارند . چقدر لطمه است برای جمهوری اسلامی که کسی نماز بخواند، روزه بگید،برای امام زمان جانفشانی کند اما برای سربازان امام زمان از حیث سیاسی اجتماعی دل نسوزاند . و چقدر بد می شود اگر این ها بچه های خانواده پولدار، متدین و با شخصیت باشند. در مدارسی که تحت سلطه فکری انجمن حجتیه است بچه ها از لحاظ فکر سیاسی اجتماعی کاملا تخریب و بی استفاده می شوند.
«خبرگزاری دانشجو»- من از شما به عنوان یک متخصص و کارشناس در امور تربیتی میپرسم، نقاط ضعف این مدرسه چیست و به نظر شما چه اقداماتی لازم است تا مدرسه وضعش از این که هست بهتر شود.
فرید الدین حداد عادل : نیروی انسانی رمز موفقیت مدرسه فرهنگ است و ما خیلی راه داریم و کار داریم تا بتوانیم نیروی انسانی مان را ارتقا بدهیم و تقویت کنیم نکته دوم این است که دیگر مدارس غیر انتفاعی با شهریه های دانش آموزی نمی چرخد و ما نیاز به حمایت مالی بیرونی داریم از مدرسه فرهنگ که بتواند اثر جدی بگذارد.
امروز یک اردوی ساده تفریحی اینقدر گران تمام میشود که خود دانش آموز و معلم و والدین به این نتیجه رسیدند که این اردو برگزار نشود . این تورم فزاینده موجب شده است تا معلم قیمت بالایی به مدارس پیشنهاد بدهد که از توان مدرسه ها برنمیآید و والدین هم نمی توانند چنینی شهریه ایی را بپردازند.
«خبرگزاری دانشجو»- شما برای حل این مشکل چه می کنید؟ کاری نمی توانیم بکنیم کار اقتصادی فوت و فن های خودش را دارد و ما تا به سمت آن برویم آماج اتهام و سوال میشیم و این معضل بسیار جدی است.
«خبرگزاری دانشجو»- تا به حال شده در پذیرش دانشجویان مستعدتان به خاطر مسئله مالی دچار مشکل بشوید؟
فرید الدین حداد عادل : خیر .درست است که وضع مالی ما خوب نیس اما هیچ وقت بچه مستعد ولی بی بضاعت را رد نکردهایم ممکن است در تشخیص میزان کمکی که مدرسه باید به او بکند اختلاف نظر داشتیم اما هرگز رد نشده است.
«خبرگزاری دانشجو»- اگر مسئله ایی هست که در سوالات من نبود و لازم می دانید به آن اشاره کنید بفرمایید.
فرید الدین حداد عادل : علوم انسانی پاشنه آشیل هر کشوری است وهنوز جامعه به اهمیت او پی نبرده است. در دنیا بچه خنگ ها می روند مهندس می شوند، مستعدها علوم انسانی می خوانند و در بین علوم انسانی خوان ها رشته هایی مثل مدیریت و تعلیم و تربیت ویژه نخبگان است و این خیلی با وضعیت جامعه ما متفاوت است.
نکته دوم این است که به همین میزان که علوم انسانی در نظام تعلیم و تربیت ما ناشناخته است اصل مقوله مدرسه هم در کل کشور ناشناخته است. با اندکی تساهل با پول یک کارخانه سیمان می توان خیلی کارها برای رفاه معلمین کرد اما ما کارخانه سیمان می سازیم ولی به فکر ارتقا زندگی، تفریح، رفاه و به اصطلاح حیات علمی و معنوی معلمان نیستیم و این فاجعه است.
ماهواره ما را تهدید نمی کند این که هیچ کسی نیست که در مورد ماهواره برای بچه ها حرف بزند ما را تهدید می کند. این که هرکسی از هرجا بزرگ می شود می رود معلم حق التدریس می شود و پس از چند سال ما اورا به راحتی استخدام میکنیم و به کلاس می فرستیم ما را تهدید می کند.
من شنیده ام که در هند پس از استقلال یک شعار برای عموم هندی ها و در نظام آموزشی مطرح بوده که شما آموزش آینده من را تامین کنید من سعادت و خوشبختی آینده کشورم را تضمین می کنم. این خیلی مهم است و کسی به آن توجه نمی کند. امروزه خیلی کم هستند کسانی که شوقشان معلم بودن باشد و در مدرسه فرهنگ یک اکثریت 60 یا 70 درصدی هستند که معلمی را انتخاب کردند و این برای ما خیلی باعث افتخار است ولی کشور از این جهت تهدید می شود.
«خبرگزاری دانشجو»- از وقتی که برای گفت و گو به ما دادید صمیمانه تشکر میکنم.
سلام
با اينکه مي دانم نظرم تاييد نمي شود ...
اما
جناب آقاي حداد بنده دو سوال از شما داشتم:
اول اين که تکليف ما را مشخص کنيد!
پدر بزرگوارتان و عموي شهيد خود که از خداوند علو درجات را براي شان آرزو مندم در همين مدارس پرورش يافته و جزو گروه انجمن حجتيه بوده اند، آيا اين دو بزرگوار چنين شخصيت هايي داشتند!!!؟؟؟
دوم:
به قول خودتان در اين روزگار کمتر کسي هست که به خاطر خدا مدرس شود! اگر افرادي که در اين مدارس پرورش پيدا مي کنند انسان هاي با چنين خصوصيات هستند پس چرا با آن همه استعداد و مدارک دانشگاهي که در زير بغل دارند حاضر مي شوند به خاطر خدا با يک حقوق بخور نمير در اين مدارس کار کنند؟؟؟؟؟
من شاغلم در آمد خوبي هم دارم ولي واقعا به تدريس علاقه مندم امسال به هر مدرسه اي که سر زدم معرف فرهنگي ميخواست!!!
و من به خاطر نداشتن معرف هنوز از علاقه ام دورم!!و خيلي هاي ديگر فقط چون توي فلان مدرسه آشنا داشته اند باري تدريس انتخاب شده اند!حالا با اين وضع عجيب است که دغدغه اکثر معلم ها تربيت نباشد!!!
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
با اينکه مي دانم نظرم تاييد نمي شود ...
اما
جناب آقاي حداد بنده دو سوال از شما داشتم:
اول اين که تکليف ما را مشخص کنيد!
پدر بزرگوارتان و عموي شهيد خود که از خداوند علو درجات را براي شان آرزو مندم در همين مدارس پرورش يافته و جزو گروه انجمن حجتيه بوده اند، آيا اين دو بزرگوار چنين شخصيت هايي داشتند!!!؟؟؟
دوم:
به قول خودتان در اين روزگار کمتر کسي هست که به خاطر خدا مدرس شود! اگر افرادي که در اين مدارس پرورش پيدا مي کنند انسان هاي با چنين خصوصيات هستند پس چرا با آن همه استعداد و مدارک دانشگاهي که در زير بغل دارند حاضر مي شوند به خاطر خدا با يک حقوق بخور نمير در اين مدارس کار کنند؟؟؟؟؟
و من به خاطر نداشتن معرف هنوز از علاقه ام دورم!!و خيلي هاي ديگر فقط چون توي فلان مدرسه آشنا داشته اند باري تدريس انتخاب شده اند!حالا با اين وضع عجيب است که دغدغه اکثر معلم ها تربيت نباشد!!!