گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ کتاب «عشق، ادب، اخلاص» مجموعهای است از گفتگو با 26 مداحِ شناختهشده اهلبیت که به همت انتشارات خیمه در دو مجلد منتشر شده است. این دو جلد، حاوی گفتگوهایی خواندنی با مداحان اهل بیت است که گوشههای مختلف و زوایای پنهان زندگی و افکار آنها را برای مخاطب روشن میکند.
در زیر بخشی از خاطره حاج محمد طاهری را که در این کتاب منتشر شده است، میخوانیم:
سال پیش جلسهای در مشهد توسط هیئت رزمندگان برگزار شده بود. در آن جلسه هم از بزرگترها مثل آقای (علی) آهی و (یدالله) بهتاش و... حضور داشتند و هم یک سری از جوانترها مثل آقای (روح الله) بهمنی و (احد) قدمی و دیگران. یک سری هم حلقه وسط بودند؛ مثل بنده، سعید حدادیان و حیدر توکل.
وقتی وارد جلسه شدم، دیدم یکی از مداحان حرفی زده و دعوایی راه افتاده است. فضا حسابی ملتهب بود. تا روز آخر هم این داستان ادامه داشت. من معمولا در این همایشها صحبت نمیکنم. ولی این بار با وجود این که کار تمام شده بود و وقت هم نبود؛ خودم پیشنهاد دادم که چند کلمهای حرف بزنم. ده دقیقه آنجا صحبت کردم که به اعتقاد خودم نه تنها باعث التیام زخمهای بزرگترها شد که بچههای جوانتر را هم کمی آرام کرد.
من آنجا گفتم که متاسفانه یا حواسمان نیست یا یادمان رفته است که با جوانها چطور باید برخورد کنیم. خطاب به بزرگترها گفتم: «شما خودتان حتما در خانه جوان دارید. من دست تک تک شما را میبوسم و فکر میکنم که پدر مرحومم هم بین شما نشسته است. بیاید صحبتی پدر - پسری با هم داشته باشیم. واقعا شما با جوانانتان چطور برخورد میکنید؟ اگر حرفی بزنند میزنیدشان و از خانه بیرونشان میکنید یا سعی میکنید به خاطر این که جوانتان حفظ شود، بعضی جاها با او راه بیایید؟ حتی میدانید که حق با او نیست، اما با برخورد خوب با او راه میآیید.
حاج احمد چینی هم در آن جمع بودند و من آقامهدی زنگنه را مثال زدم. گفتم چه شده که آقای چینی با او رابطه دارد. هرکسی نمیتواند این کار را بکند؛ پس میشود کسی که پیرغلام امامحسین و در همان کسوت مداحی سنتی باشد و با جوانی مثل آقای زنگنه ارتباط نزدیک برقرار کند. جوری که هر دو به هیئت هم بروند و بخوانند.
این که نمیشود که فقط بزنیم. از اولی که خود من وارد این فضا شدم کسی نیامد از ما حمایت کند. همان موقع بعضیها علما را به جان ما میانداختند. دورانی بود که هجمهای درست شده بود علیه کف زدن در مجالس و همه در این مورد نظر میدادند. به یکی از علمای بزرگ و محترم تهران، آنقدر اخبار غلط رسانده بودند که این بزرگوار هم علیه ما موضع گرفتند و گفته بودند که اگر در ولادت امام رضا که مناسبت بعدی ما بود، کف بزنید حکمی که امام برای سلمان رشدی داد من برای شما میدهم.
اتفاقا قبل از موضع این عالم، من در یکی از روضهها خدمت آقا (مقام معظم رهبری) رفته بودم و در این خصوص از ایشان سوال کردم. با وجود اینکه من در این مساله تحقیق کرده بودم، ترسیدم که نکند ما داریم اشتباه میرویم و برای دل خودمان این کار را میکنیم. از رهبر انقلاب سوال کردم که اگر شما صلاح نمیدانید، ما این برنامههای مولودی را نگیریم. آقا فرمودند: «نه. ما برنامه شما را دیدهایم و جهات شرعیاش هم رعایت میشود». این حرف را که آقا گفتند، خیلی دلم قرص شد.
همه عالم و آدم گير ميدن به مداحها و هيأتي ها...
.
اگر يک دهمِ اين توجه و آسيب شناسي و... نسبت به فوتباليستها و هنرمندان بود،
الان درِ همه سينماها و و رزشگاهها را تخته کرده بودند.
.
چرا يک نفر برايش دغدغه نميشود که يک پرونده و جريان و موج براي آسيب شناسي پزشکان راه بيندازد اما همه دغدغه دارند هيأتها و مداحان را تخريب کنند؟