گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - شهاب خروشان؛ در گونههای مختلف هنر، که امر هنر فی نفسه امری است با تعریفی در دو حوزه سنتی و امروزیتر، و مقصود اینجا حوزه هنر مدرن است، حوزه تئاتر یکی از گونههای کمتر نمایان شده است. تئاتر شاید به تعریفی جامعتر، ریشه در فرهنگ سنتی و مذهبی ایران داشته باشد، اما به بیان خاص و در حوزه تئاتر مدرن، یعنی تئاتری که مبتنی است بر واقعه نگاری و درداندیشی جامعه، با بیان مدرن و استمساک جویی ابزار و آلات امروزی برای بیان مقصودش، در هر شکل و اندازهاش مغفول مانده و نتوانسته عرض اندام نماید. اما همین شاکله کمجان هنر نمایشی مدرن که امروز مانند باریکه آبی ضعیف در بستر رودخانهای عمیق و وسیع ادامه راه میدهد، از کمترین حمایتها و توجه برخوردار است. تئاتر حرفهای البته به معنای دقیق کلمه میسر نشده است، اما همان تصویر گنگ و کمرنگ از تئاتر حرفهای نیز مورد حمایت و پسند متولیان و حامیان آن واقع نشده است. این بی توجهی، از بالاترین و قدرتمندترین حلقههای مشتغل در حوزه تئاتر تا بنیانیترین حلقههای آن، همچون «تئاتر دانشگاهی» تسری یافته است.
تئاتر دانشگاهی و تئاتر دانشجویی از مظلومترین - در عین حال که زایندگی و بالندگی این جریان به طور مستقیم یا غیر مستقیم به حوزه تئاتر دانشگاهی و دانشجویی وابسته است - این بخش، اما این روزها به مدد کم توجهی ها و کم لطفیها، کم جانتر و بی تلاطمتر از هر زمان خود شده است. در این میان، اما دانشگاههای هنر به مثابه مهد بالندگی و تربیت تئاتر، آکادمیهای هنرهای نمایشی و دیگر بنیانهای آموزش دهنده و پرورش دهنده هنر نمایشی، میکوشند این جریان را پویا و زنده نگاه دارند، اما در جستجو از میزان توفیق آنها، میشود با نگاهی به بازده مالی و معنوی تئاتر، گستره هنر نمایشی در جامعه کنونی، رواج و اقبال عمومی از این عرصه هنر، پاسخ را یافت.
تأسف و افسوس و صد افسوس جاییست که دانشگاه و یا نهادی آموزشی حضور و حیات هنر نمایشی به هر شکل، گونه و اندازه آن را نیازمند نداند و ضرورتی برای حضورش احساس نکند؛ و بدتر و افسوس افزونتر جاییست که این نهادهای آموزشی در سطح عالی، به مقابله و مخالفت با این امر و ایجاد محدودیتهای شدید و منع و قدغن متبادر شوند؛ این در حالی است که شاید قدیمیترین و نامیترین دانشگاهها که به تدریس و ترویج تئاتر اشتغال دارند، توانایی فراهم آوردن فضایی ایده آل برای ظهور و بروز آن را ندارند، چه رسد به آن که دانشگاهی بدون توانایی ارائه کمترین امکاناتی برای تئاتر، حتی ظاهراً و لساناً هیچ تمایلی به این امر نشان ندهد. متأسفانه این بخش و حمایتهای این چنینی دقیقاً از همان زمینهای وسیعی است که منوط به سلیقه مدیری است که برای مدتی محدود به اشتغال و یا اشغال میزی در حوزه فرهنگی، یا در حوزه مدیریت کل دانشگاه نایل آمده است و در تقسیم و بودجه بندی بخشهای مختلف دانشگاهی، سلیقه و گاهاً کجسلیقگیهای شخصی را میزان قرار میدهد و غالباً تئاتر و حتی گونههای تربیتی و پرورشی اینچنینی در پایین ترین اولویت، و دورترین نقطه از مرکز توجه مدیران قرار می گیرد.
هنر مانند مادری مهربان این توانایی را دارد که هر تفکر و نقطهنگاهی، از هر زبان و قومیتی را به قرابت و اشتراک برساند و این امر در تئاتر هم در سطح عوامل اجرای نمایش و هم در گستره وسیع مخاطب، به خوبی مشاهده می شود. یکی از علل این امر یقیناً نشأت گرفتن تئاتر از ماهیت آن یعنی هنر بودنِ آن است. متأسفانه در سطوح کلانتر، اما نگاهها سطحیتر میشود؛ بازخورد و واکنش به این حوزه از سطح یک هنر با زبانی قدرتمند و پویا، تا یک سرگرمی یا در بهترین حالت یک امر صرفاً سرگرم کننده نزول می یابد. منافع و بازده در کمترین زمان اولویت اصلی میشود و مسلم است تئاتری که ماهیت آن بر تجربه و خطا برای اعتلا و نیل به هدفی بزرگتر است، نمیتواند در ابتدای راه خود پا به پای یک اثر سینمایی فاخر، بازخورد مثبت و برگشت مادی داشته باشد.
راه چاره این کم رونقی در اندکی توجه از سوی مدیران و متولیان فرهنگی و در رأس آنها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نهفته است. توجهی که شاید چشم دیگر نهادهای متولی را به سمت و سوی تئاتر دانشگاهی متمایل سازد و جان تازهای به آن ببخشد. حمایت و گسترش بسترهای فیزیکی، استفاده بهینه از ظرفیتهای سالنهای موجود و اختصاص سالنهای در دست انحصار نهادهای مختلف که روزهای سال را خاک میخورند، توجه ویژه به جشنوارهها و زمینههای عرض اندام تئاتر دانشجویی، همچون «جشنواره تئاتر دانشگاهی» و توسعه جشنوارههایی از این دست، میتواند قدمهایی مفید و البته ابتدایی برای آغازی بر تئاتر حرفهای دانشگاهی باشد.
امید و امید همچنان تنها مستمسک دانشگاهیان و دانشجویان علاقه مند شاغل به تئاتر دانشگاهی است؛ امید برای روزهای پر رونق تئاتر تجربی از جنس نمایش دانشجویی.