به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، نشست شعر عاشورایی شب گذشته با حضور الهیاری، دبیر بیست و یکمین دوره هفته کتاب، امیرزاده، سیعد بیاباناکی، علیرضا قزوه، حمیدرضا برقعی و شاعران عاشورایی در پژوهشکده فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی برگزار شد.
زمانی: این محفل عاشورایی زیر لوای فرهنگ عاشورا قدم برمیدارد
در ابتدای این نشست محمدجواد محمدزمانی، شاعر آیینی گفت: برای برگزاری این نشت زحمات زیادی کشیده شده است، این محفل عاشورایی در زیر لوای فرهنگ عاشورا قدم برمی دارد.
وی در ادامه افزود: سال ها می گذرد و هر سال جلوه های بیشتری از حماسه های عاشورایی برای ما و همه مردم جهان شکوفا می شود.
زمانی در ادامه شعر عاشورایی را قرائت کرد.
در ادامه این شب شعر محمد رفیعی شاعر نوجوان شعری را در رثای امام حسین(ع) خواند.
اجرای برنامه را سعید بیابانکی به عهده داشت و با خواندن دوبیتی های عاشورایی شور دیگری به این شعر می داد.
«پیشانی تمامی شان داغ سجده داشت آنانکه خیمه گاه مرا تیر می زدند
این مردمان غریبه نبودند ای پدر دیروز در رکاب تو شمشیر می زدند»
با خواندن این دو بیت بیابانکی از علیرضا قزوه برای شعرخوانی دعوت کرد.
قزوه در ابتدا گفت: برای این محفل شعر های زیادی را مدنظر داشتم اما قصیده «انگشتر سوم خاتم» را انتخاب کردم و برایتان می خوانم.
در بخش هایی از این قصیده آمده بود :
در مشعر زخم تو رسیدم به تشهّد
تا از عرفات تو رسیدم به منا، های
با گریه و با نذر کجا را که نگشتیم
حیران تو ای آینه غیب نما، های
در غربت این سینه برافروز چراغی
در خلوت این دیده جمالی بنما، های
آن شاعر شوریده که میگفت کجایید
اینجاست بیایید شهیدان بلا! های
بعد از شعرخوانی علیرضا قزوه؛ حمیده گرجی و جواد زهتاب شعرخوانی کردند و نوبت به محمدجواد شرافت شاعر جوان اهل قم رسید که با این دوبیتی شعرخوانی خود را شروع کرد:
گرفتارم گرفتارم ابوالفضل گره افتاده در کارم ابوالفضل
دعایی کن دوباره چند وقتی است هوای کربلا دارم ابوالفضل
شاعر بعدی که برای شعرخوانی دعوت شد حمیدرضا برقعی بود که با آن لحن و صدای گیرا شعری را خواند که به قول سعید بیابانکی شور دیگری به این شب شعر داد و نور روشن این مراسم شد.
این شعر با این مصرع آغاز می شد: چه خوب که نبود بر تن ها سر ...
شاعر بعدی مرتضی امیری اسفندقه بود که غزلی را در رثای حر و غزلی دیگر را در رثای حضرت زینب(س) خواند.
در بخش هایی از غزل اسفندقه آمده بود:
حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی
حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی
غریب تا که نماند حسین بی عباس
به جای خواهری آنجا برادری کردی
گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین
چه خواهری تو برادر؟ که مادری کردی
تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر
تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی
پس از حسین چه بر تو گذشت وارث درد!
به خون نشستی و در خون شناوری کردی
در ادامه انسیه سادات هاشمی حسن بیاناتی و فاطمه نانی زاده اشعاری را خواندند تا نوبت به حجت الاسلام سید عبدالله حسینی رسید.
او قبل از خواندن غزلش گفت: 22 سال پیش بود که اولین بار تابلوی اعجازآمیز استاد فرشچیان رونمای شد و من بعد از دیدن آن اثر شگفت انگیز شعری را سرودم و به ایشان تقدیم کردم این شعر در رثای ذوالجناح سروده شده است که تقدیم می کنم:
جوشنی از زخم بر تن اشک افشان ذوالجناح
بازگشت آشفته یال از گرد میدان ذوالجناح
تا برد از قتلگاه گل خبر بر خیمه ها
یال را تر کرد با خون شهیدان ذوالجناح
تا کنار خیمه های منتظر خود را رساند
حلقه ای را دید گرد خویش گریان ذوالجناح
حلقه زد بر دور مرکب اهلبیت سوگوار
اشکباران اهل بیت و اشک ریزان ذوالجناح
زینب آمد از میان خیمه بیرون با شتاب
دید بر گشته است بی صاحب ز میدان ذوالجناح
گیسوان خویش را آغشته با خون کرده بود
تا ببندد با حسین اینگونه پیمان ذوالجناح ...
محمد میرزائی، سودابه مهیجی و مجتبی سپید شاعران دیگری بودند که اشعارشان را قرائت کردند.
این محفل عاشورائی با مدیحه سرائی به پایان رسید و به قول بیابانکی حدیث حسین همچنان ادامه دارد.