سید سعید زاهد زاهدانی در گفتوگو با خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» در شیراز، ضمن تشریح کارکردهای این پژوهشکده گفت: ریشه اصلی تاسیس این پژوهشکده به مطالبه مقام معظم رهبری مبنی بر ایجاد تحول در علوم انسانی از طریق جنبش نرمافزاری، نوآوری و نظریهپردازی و در نهایت، رسیدن به اصلاح الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برای تأمین سبک زندگی اسلامی بر می گردد.
وی در ادامه با بیان اینکه علوم انسانی، علوم مدیریت فرد و جامعه هستند، افزود: یک تحول ساختاری و سازمانی در غرب به وجود آمد که منجر به تمدن مدرن شد برای اینکه این تمدن مدرن را اوّل تفسیر و سپس هدایت کنند، علوم انسانی به وجود آمد.
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز به نحوه تخصیص علوم انسانی در ایران اسلامی اشاره و خاطرنشان کرد: ما در ایران به دنبال تجدید تمدن اسلامی به صورت مترقیتر از آنچه در قبل بود هستیم؛ ناگزیریم که علوم انسانی متناسب با این مدیریت و نظمدهی را دنبال کنیم.
زاهد زاهدانی تصریح کرد: علوم انسانی که در غرب شکل گرفته خود را مبتنی بر واقعیتهای قابل مشاهده میداند و برای همه علوم نگاهشان این گونه است؛ معتقد به این هستند که هر چیزی قابل مشاهده است آن را بررسی کنیم و فرمولهایش را به دست آوریم، امّا در اسلام معتقد هستیم که هر چیزی قابل مشاهده است، یک واقعیت غیبی پشت سرش است که آن را حرکت میدهد یا موجب میشود یا تغییر میدهد که در رأس آن هم خداوند متعال است.
وی در پاسخ به این سوال خبرنگار ما مبنی بر اینکه در علوم انسانی غرب پارامتری به نام عالم غیب در نظر گرفته نشده و آیا ما میخواهیم علوم انسانی غرب را با این پارامتر بازخوانی کنیم، گفت: برخی تصورشان این است که دانشهایی که بر اساس واقعیت غیب بنا شدهاند و دانشهایی که بر اساس واقعیت مشهود هستند کنار هم بگذاریم و هر جایی هر کدامشان نقص داشت از آن دیگری قرض بگیریم و حرکتمان را پیش ببریم.
مشاور حوزه ریاست دانشگاه شیراز در این خصوص تصریح کرد: در طول سالیان پس از انقلاب این دیدگاه رایجترین دیدگاه بوده است؛ امّا در حال حاضر که رفتار را و نتایج کارمان را ارزیابی میکنیم، متاسفانه به آن موفقیتی که میخواستیم نرسیدهایم.
زاهد زاهدانی گفت: باید به این نکته توجه کنیم که ما واقعیت غیب را از هیچ کس جز خدا نمیتوانیم بشنویم؛ زیرا هیچ کس جز خداوند متعال غیب نمیداند و تنها سند معتبرآن دانش الهی و قرآن کریم است.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که برخی از علما و فضلا بحثی را به نام شورای فقاهت مطرح کرده که آیا حالا شما میخواهید با پارامترهای دینی به سراغ علوم انسانی و اجتماعی بروید؟ گفت: این نظر این معنا را نمی رساند، تمام علومی که در حال حاضر وجود دارند به درد میخورند؛ اما این جور نیست که اینها بشوند مبنای حرکت. بحث، بحث نوآوری است؛ یعنی از همان ابتدا نوآوری در منطق، نوآوری در روش و همان فرمایش مقام رهبری یعنی جنبش نرمافزاری مطرح بوده است.
مسئول پژوهشکده تحول و ارتقای علوم انسانی دانشگاه شیراز افزود: در جنبش های علمی تغییرات اتفاق میافتد، وقتی میخواهد تغییری اتفاق بیفتد دیگر هیچ چیزی به عنوان پایه قرار نمیگیرد؛ یعنی بگوییم که این ثابت و هیچ تغییری نمیکند و ما میخواهیم بر اساس این تغییرات جدید را به وجود بیاوریم.
زاهد زاهدانی با اشاره به فعالیت های این پژوهشکده و میزان ارتباط آن با حد اجتهاد حوزوی وهمچنین رابطه فعالیت ها با اجتهاد اسلامی تصریح کرد: ما در این رابطه مدیریت می کنیم و ادعا نمیکنیم که قرار است چیزی را به وجود بیاوریم؛ بلکه فقط کار را مدیریت میکنیم، نه اینکه بگوییم ما در دانشگاه میخواهیم چیزی به وجود بیاوریم و حوزه هم باید تابع ما باشد.
وی ادامه داد: بعد از انقلاب اسلامی موفق شدهایم که سه جریان فکری در زمینهی ترکیب واقعیت غیب و مشهود، داشته باشیم؛ این سه مکتب فکری عبارتند از مکتب فکری آیت الله مصباح، مکتب فکری آیت الله جوادی آملی و یکی هم فرهنگستان، این سه مکتب بر روی این موضوع کار میکنند و کاری که ما در پژوهشکده میکنیم، این است که بحثهای سه مکتب فوق را وارد دانشگاه نماییم، نظریات دانشگاهی را روی آنها و بازخورد دانشگاه نسبت به اندیشههای آنان را تدارک میبینیم.
مسئول پژوهشکده تحول و ارتقای علوم انسانی دانشگاه شیراز در خصوص مکتب نخست فکری خاطرنشان کرد: آیتالله مصباح نقطه تمرکز فعالیتهایشان بر روی علوم انسانی قرار داده اند، در علوم انسانی معتقدند که فلسفهی اسلامی و انسانشناسی اسلامی زیربنا هستند و بر اساس این دو باید نگاه کنیم ببینیم علوم غربی چگونه بر اساس فلسفه خودش به وجود آمده و از همان راه با اتکا به فلسفهی اسلامی و انسانشناسی اسلام پیش برویم.
زاهد زاهدانی در ادامه با اشاره به مکتب فکری آیت اله جوادی آملی یادآور شد: ایشان معتقدند که ما باید براساس فلسفه اسلامی که به طور عمده همان فلسفهی صدرایی هست حرکت کنیم و این حرکت در تمام علوم هم باید تسری پیدا کند و تفاوتی بین علوم انسانی و غیر آن وجود ندارد.، در مورد علوم انسانی امروز و متداول معتقدند که چون بر اساس فلسفهی اسلامی به وجود نیامده است پس نمیتواند نیازهای ما را برطرف کند و آن را کاملاً کنار میگذارند
وی با بیان اینکه دفتر فرهنگستان به طور عمده بر اساس اندیشههای مرحوم آیت الله سید منیرالدین حسینیالهاشمی شکل گرفته است، گفت: نظریه اصلی از آن ایشان است و کسانی که در فرهنگستان کار میکنند نظریات ایشان را نشر میدهند و معتقدند که فلسفه و به طور کلی علوم اسلامی گذشتهی ما کاربرد خودشان را از دست دادهاند و اکنون در مقطع زمانی هستیم که باید در آنها تحول ایجاد کنیم، نه اینکه اینها باطل بودند بلکه این علوم در زمان خودشان خوب عمل کردند، اما امروز که ما به مرحله نظامسازی اسلامی بعد از رنسانس رسیدهایم باید اینها را متحول کنیم و نیاز است که یک منطق و روششناسی و فلسفهی جدیدی را بسازیم.
عضو هیات علمی دانشگه شیراز در ادامه گفتگوی خود به تفاوت این سه مکتب اشاره کرد و افزود: در فضاهای علمی شیفتگی فکری یکی از ترمزهاست، یعنی اگر یک مطلبی به ذهنمان رسید و به شکل کتاب یا مقاله درآمد، اگر بخواهیم شیفته آن شویم و هیچ نوع نقدی راجع به آن را نپذیریم و آن را حرف اوّل و آخر فرض کنیم، یعنی مرگش را امضا کرده ایم، چون به هر صورت دانش ما که حضوری نیست و تنها کتابی که میتوانیم بگوییم ابدی است قرآن کریم میباشد.
زاهد زاهدانی در پاسخ به سوال پیش امده با این مضمون که با طراحی یک مدل سه وجهی در علم این ایرادی را که وارد شد جواب میدهد، گفت: در طول سالیان پس از انقلاب ب هاین نکات برخورده ایم که حوزه کارش را انجام داده هر چند ناقص بوده است، و دانشگاه نیز کارش را هر چند ناقص انجام داده است و آنچه که ما را با مشکل مواجه کرده در بخش دوم میباشد که وارد دانشگاه شده است تا فرمولهای نظری آن را بیرون بیاورند، اینجاست که دانشگاه دوباره حول همان علوم غرب یا شرق برمیگردد.
وی خاطرنشان کرد: زمانی مشکل ما حل می شود که واقعیت غیب و مشهود را با هم ببینیم، در حوزههای ما تنها به واقعیت غیب و در دانشگاهها تنها به واقعیت مشهود میپردازند؛ یعنی هر دوی اینها دچار نقص هستند. بنابراین نمیتوانیم بگوییم که حوزه کار خودش را انجام داده است، پس بایستی هر دو با هم ترکیب بشود
مسئول پژوهشکده تحول و ارتقای علوم انسانی دانشگاه شیراز در پاسخ به این سوال مبنی بر اینکه دولت، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام هر یک خودپژوهشکده ای دارند که گاه نتیجهی این پژوهشها به صورت قانون هم درمیآید اما در عمل اجرا نمی شود، گفت: مشکل در همفکری است، اگر این همفکری حل شود به مرحلهی اجرا هم درمیآید. مهمترین راهکار حل این مهم ایجاد اتاق فکر است.
زاهد در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر عدم پیشوند یا پسوند کلمه اسلامی بر نام این پژوهشکده، گفت: این مسئلله در آن مستتر است، تحول یعنی آنکه این چیزی که هست نیاز ما را برطرف نمیکند، ارتقا یعنی آنکه این چیزی که هست تنها به واقعیت مشهود نظر دارد و وقتی به واقعیت غیب نیز بپردازد تکمیل میشود و ارتقا مییابد؛ بنابراین با توجه به این دو کلمه ما را به آن سمت میبرد، اما اسم اسلامی نگاشتیم؛ زیرا نمیتوانیم ادعا کنیم آنچه ارائه میکنیم نهایت حرف خداست؛ بلکه ما بهرهای میبریم و پروسهی تحول و ارتقا مسیری جز اسلامی شدن ندارد.