انقلاب اسلامی به لحاظ بنیادهای خود، متفاوت و کاملاً متضاد با انقلابهای اومانیستی، کمونیستی و لیبرالی پیشین خود است.
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» - سجاد مصطفی پور؛ انقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از شگفت انگیزترین انقلاب های جهان که بسیاری از معادلات و تحلیل های سیاسی، اجتماعی و بین المللی را به هم ریخت و اعجاب اندیشمندان سیاسی و اجتماعی را برانگیخت، از روزهای نخست پیروزی تا امروز که پا به دهه چهارم گذاشته، همواره مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357معادلات منطقه ای را به هم ریخت و توانست نظم جدیدی را با ارائه گفتمان متفاوت ایجاد کند. در قالب گفتمان اسلامی شکل گرفته در نظام جمهوری اسلامی ایران برخی مفهوم ها همچون صدور انقلاب از سوی انقلابیون به ادبیات سیاسی جهان ارائه شد.
مفهوم «صدور انقلاب» از سوی جمهوری اسلامی ایران در قالب سه وجه عمده تاثیر آموزه ها و ارزش های اسلامی در کشورهای دیگر، نگاه تاریخی و جایگاه ایران، محیط ذهنی و پیرامونی جمهوری اسلامی ایران قابل ارزیابی است.
پیروزی انقلاب اسلامی توانست ماهیت دوقطبی منحصر به غرب و شرق جهان را بشکند و با ارائه نظمی جدید با مفاهیمی اسلامی، قطب جدید از منظر ماهیت خاصی که نسبت به دیگر کشورها داشت، ارائه نماید. انقلاب اسلامی ایران در سه محور اصلی «رهبری، مردم و ایدئولوژی» شکل گرفت و پیوند این سه اصل در ادامه مسیر انقلاب ضامن بقای انقلاب و پیشرفت جمهوری اسلامی در زمینه های مختلف شد.
اگر نگاهی گذرا به انقلاب های دیگر بیندازیم تفاوت بارز انقلاب اسلامی ایران با این انقلاب ها را در همه ابعاد به وضوح مشاهده می کنیم. زیربنای فکری و مبنای مکتبی انقلابهای پیش از انقلاب اسلامی در دنیا، بر کمونیسم و لیبرالیسم و مادیگری استوار بود و منافع آنها در ترویج اومانیسم، سکولاریسم و لائیسم و جلوگیری از گسترش و تعمیق ارزشهای الهی قرار داشت، در حالی که انقلاب اسلامی پرچم احیای دینداری و ارزشهای معنوی و بازگشت به سوی خداوند را برافراشته داشت.
انقلابهای اومانیستی و در رأس آنها انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه، اگر چه بینشان تفاوت وجود داشت، یکی با شعار برابری، برادری و اصول لیبرالی و دیگری با شعار عدالت، برابری و اصول کمونیسم آمده بودند، اما انقلاب فرانسه دینگریز و انقلاب روسیه دینستیز بودند و به اصل نفی و طرد دین و ارزشهای الهی از زندگی اجتماعی و مدیریت و حکومت اعتقاد داشتند، در حالی که انقلاب اسلامی رفاه، آزادی، عدالت، برابری و تعالی اخلاقی و در یک کلام سعادت انسان و حیات طیبه را در ایمان به خداوند، استکبارستیزی، نفی استعمارگری و دفاع از مستضعفان جهان، تشکیل امت واحده اسلامی و حاکمیت بخشیدن به قوانین الهی و آموزههای پیامبران میداند، بنابراین انقلاب اسلامی به لحاظ بنیادهای خود متفاوت و کاملاً متضاد با انقلابهای اومانیستی، کمونیستی و لیبرالی پیشین خود میباشد و بر دو آرمان متفاوت استوار است که پیروزی هر یک به معنای نفی دیگری است.
یکی از پیامدهای مهم انقلاب اسلامی تاثیر آن بر کشورهای منطقه و آشنایی مسلمانان و مستضعفان جهان با این انقلاب، تحت راهبرد «سیاست صدور انقلاب اسلامی» بود. این موضوع قاعدتاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت و همانند سایر بخش ها فراز و نشیب خاص خود را طی کرد. از آن جا که انقلاب اسلامی با رهنمودهای پیامبر گونه امام خمینی، عزت و شکوه خود را در تحقیر قدرت های فاسد جهانی و منطقه ای و آگاهی و بیداری همه مستضعفین، بویژه مسلمین در گستره جهان اسلام دنبال می کرد، سیاست صدور انقلاب موضوعیت ویژه ای یافت. این فرایند گاه با کامیابی ها و گاه با ناکامی هایی روبرو بوده است، اما آنچه در عصر کنونی با وجود فشارهای جهانی و منطقه ای بر جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای اسلام و بر مسلمانان طرفدار انقلاب در کشورهای اسلامی شاهد آن هستیم، رشد اسلام گرایی در جوامع اسلامی و مخالفت های آشکار و جدی با سیاست های سلطه جویانه قدرت های بزرگ جهانی است. تاثیر این رویکرد به گونه ای است که توماس فریدمن یکی از نویسندگان آمریکایی معتقد است که «اگر مخالفت با آمریکا در کشورهای اروپایی شکل یک سرگرمی است، ولی در جوامع اسلامی به عنوان یک وظیفه تلقی می شود.» امروز مسلمانان جهان، بین اسلام ناب محمدی ارائه شده از سوی امام خمینی و اسلام آمریکایی و اسلام تحجرمآبی تمایز قایلند و در صورت پدید آمدن شرایط مناسب، گرایش و علاقه مندی خود را نسبت به اسلام سیاسی آشکار کرده اند.
تحولات اخیر خاورمیانه مهر تاییدی بر دیدگاه نظریات دانشمندان جهان در باب ماهیت انقلاب اسلامی ایران و توانمندی های این انقلاب برای الهام بخشی بر دیگر ملت های آزادیخواه بود؛ چرا که حرکت های اعتراضی مردم با رنگ و بوی اسلامی علیه حکومت خودکامه و مستبد خویش گواه این بود که الگوی موفق انقلاب اسلامی ایران در حال گسترش به دیگر کشورهاست.