به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، چهارمین شب از سومین دوره محفل هماندیشی متفکران و سینماگران انقلاب اسلامی شب گذشته، 22 بهمن ماه با حضور «دکتر محمدصادق کوشکی»، پژوهشگر، اندیشمند و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به بررسی نسبت سینما و سیاست پرداخت. دکتر کوشکی ابعاد مختلف سینمای سیاسی را بررسی و به بیان اندیشه سیاسی در سینما پرداخت.
وی در ابتدای سخنانش به ساختار سیاست و تجلی آن در کشورهای غربی، کارکرد رسانه در کشور ایران و تفاوت آن با دیگر کشورها اشاره کرد و گفت: «در کشوری مثل کشور ما، حداکثر کارکرد یا وزن رسانه بعد تفنن و سرگرمی رسانه است. یعنی از ابزاری چون رسانه تنها از لایه اول آن یعنی سرگرم کنندگی استفاده میشود. در غرب اما رسانه هویتی استراتژیک دارد. رسانه در غرب جزو ارکان تمدن است. کارکردهای وسیعی دارد و تنها یکی از ابعادش میتواند تفنن باشد.
در نسبت سینما و جایگاه آن در کشور ما و نسبت سینما در کشورهای غربی تفاوت فاحشی وجود دارد. در کشورهای غربی سینما برآیندی از اقتصاد، صنعت، فنآوری و خلاقیت و هوشمندی هنرمند است. سینما تنها گونهای از هنر است که دربرگیرندهی تمامی شکلهای دیگر هنر است. هیچ هنری را نداریم
سینما در اصل زاییدهی فنآوری است بعلاوه دخالت اقتصاد، بعلاوه خلاقیت. سینما برآیند همهی هنرهای موجود بشری است. از جمله ادبیات، موسیقی، هنرهای تجسمی، و در نهایت تئاتر و همگی اینها مولودی به نام «سینما» را پدید میآورند.
تعریف اصلی سیاست در تمدن غرب دارای تفاوتهای بنیادینی با تعریف سیاست در آموزههای دینی و اسلامی ماست. در تمدنهای غربی سیاست را بر مبنای تلاش برای کسب قدرت، حفظ قدرت مکتسبه و بسط و گسترش دامنهی نفوذ قدرت کسب شده تعریف میکنند. اما روایت و تعریف دیگری هم از سیاست داریم. نگرش شیعی از بیان سیاست که در نگاه حضرت امام (ره) نوع امروزی شدهی آن بازتعریف و به جهان ارائه شد. تعریف سیاست در اموزه2های شیعی بر مبنای آزادیهای فردی، انسانی و حفظ کرامتهای انسانی است. پس سیاست فضایی است که انسانها بتوانند آزادانه انتخاب کنند، دامنهی انتخاب و اختیار داشته باشند و این تعریف با تعریف بنیادین غرب از سیاست که بر مبنای قدرت طلبی است متفاوت است. در سیاست هیچ یک از ائمهی مطهره ما در عرصه قدرت حضور نداشتهاند. حتی زمانی که حضرت امام رضا (ع) ولایتعهدی مأمون را میپذیرد، مشروط بر آن که در عرصهی قدرت حضور نداشته باشد این امر را قبول میکند. وقتی نگرش ما به سیاست با آن نگاه که در غرب به سیاست وجود دارد متفاوت است، پس تجلی آن در کشور ما متفاوت است و نهایتا تجلی آن در سینما نیز متفاوت است.»
وی به سینمای سیاسی اشاره کرد و گفت: «سینمای سیاسی میتواند تحلیل یا توصیف سیاست، جانبداری از سیاست و یا منتقد سیاست باشد. در همهی ژانرها حتی ژانرهای عاطفی، اکشن و کمدی هم میتوانیم محتوای سیاست را ببینیم. در مجموع برخی فیلمها تحلیل یا توصیف سیاست هستند، برخی در حمایت از سیاست یا اندیشهای سیاسی و برخی به نقد و یا هجو سیاست میپردازند.»
جوهرهی تساهل وتسامح که از درون آن دموکراسی ظاهر میشود شاکلهی اصلی سیاست غرب را تشکیل میدهد. از همین جوهره سیاست کلی غرب شکل میگیرد و همین سیاست میتواند درونمایهی خیلی از فیلمها باشد. درونمایههای اندیشه سیاسی غرب در بسیاری از فیلمهای سینمایی جاری است و البته گاها آشکار هم نیست. به طور مثال رمان «رمان بر باد رفته» که ظاهرا داستانی عشقی است و بسترش روابط عاشقانه است، در ظاهر هیچ گونه ارتباطی با سیاست نشان نمدهد، اما در اصل تاریخ تحول فئودالیسم به سرمایه داری را در این فیلم میبینیم. یعنی بدون اینکه بدانیم یا او بگوید این اتفاق میافتد. البته اگر امریکایی باشیم ممکن است عواطف ما درگیر هم شود. این فیلم نمونهای است از یک فیلم سیاسی، و در این فیلم ظاهرا عاطفی متوجه میشویم سیاست حکومتی آمریکا چطور از فئودالیسم به سرمایهداری میرسد.
بعضی آثار چون فارست گامپ نقد سیاست آمریکاست. در قالب یک کمدی. این فیلم و فیلم های دیگری چون غلاف تمام فلزی، جوخه در واقع هجویهای بر سیاست امریکا و از این دست هستند.
برخی آثار حامی سیاستاند عبارتی است که کمتر استفاده شده. سیاستی هست که میگوید سینمای امریکا باید پیشروی وزارت دفاع امریکا باشد. یعنی قبل از اینکه توپخانه ی امریکا به سویی هدف گیرد سینما آن سو را هدف میگیرد.
مثلاً شوروی سابق که در دوره جنگ سرد توپخانه ی سینما سمت آن را میگیرد. در انتهای دهه 80 میلادی دشمن جدیدی به نام اسلام ظاهر میشود. حال آن دوره گذشته و بدمنهای فیلمهای هالیوودی به فارسی حرف میزنند. نمونههای زیادی از این فیلمها که اسلام و ایران هدف آنها هستند.
فیلم سیاسی میبایست دارای اندیشهای سیاسی در پشت خود باشد. خوشبختانه مشاهده میشود پس از انقلاب اسلامی، کم کم این بلوغ در سینماگران ایرانی شکل میگیرد که نگاه به سیاست نگاهی از روی اندیشه باشد. اگر نگاه سینماگر از نوع نگاه دکور عظیم و جلوههای ویژه و یا به اصطلاح بیگ پروداکشن باشد، مسلما در جهان و در مقایسه با فیلمهای پرهزینه و قدرتمند حرفی برای گفتن نخواهیم داشت.
وی به گونههای ضرورت حضور اندیشه در فیلم سیاسی اشاره کرد و گفت: «برخی فیلمها اندیشهی سیاسی ندارند، بلکه تنها بیانیههای سیاسی هستند که در قالب فیلم گنجانده شدهاند.»
وی همچنین وجود اندیشهی غنی اسلامی سیاسی را متذکر شد و گفت: «عناصر استقلال، عدالت خواهی، ایستادگی و استقامت در مسیر حق از مبانی اندیشه شیعی هستند و این مبانی از آنجا که بر مبنای فطرت پاک انسانی هستند، لاجرم به هر شکل و هر زبان برای انسانها جذاب و قابل فهم هستند. پس نتیجتاً آثاری که بر این مبنا ساخته میشوند مخاطبانی در سراسر جهان خواهند داشت. آنهایی که فیلم میسازند اگر آشنایی حدأقلی با این مبانی داشته باشند، میتوانند آثاری درخور توجه خلق کنند که در ابعاد جهانی دیده شود. لایههای رویین چنین اثری میتواند حتی سیاسی هم نباشد. غنای انقلاب اسلامی و پشتوانه غنی آموزههای دینی و اسلامی ما چنین توقعی ایجاد میکند که آثار ارزشمند و جهانی ساخته شوند.»
کوشکی در جمع بندی سخنانش اشاره کرد: « اسلام به عنوان اندیشهای که برای جهان حرف قابل عرضه کردن دارد، نیازمند حضور سینماگرانی است که اندیشهی سیاسی اسلام و آموزههای دینی را بشناسند و برای شناساندن آن از جان و دل مایه بگذارند. نمونهی این آثار را و تلاش ها را در جشنواره مردمی فیلم عمار مشاهده کردیم و توقع داریم نهادهای مختلف، صرفا برای ساخت چنین آثاری وقت و سرمایه بگذارند و متولی شوند. در حوزههای دیگر حمایت داریم اما توقع آن میرود به طور صرف بر روی این حوزه تمرکز شده و از آن حمایت صورت بگیرد. نکته دوم این است که وقتی از اندیشهی سیاسی سخن به میان میآید، منظور آن نیست که صرفا از تفکری خاص و یا حکومت دفاع و حمایت شود. باید توجه داشت بهترین شکل برای یک حکومت دینی آن است که از آن نقد شود. اگر اثری خلاقانه حکومت اسلامی را مورد نقد قرار دهد، بزرگترین خدمت به اسلام را انجام داده است. این اتفاق راه را بر دشمنانی که داعیهی دلسوزی دارند و با این شیوه میخواهند به اسلام ضربه بزنند میبندد. ما به سیینمای نقاد حاکمیت نیاز داریم،% اما نقد نه بر مبنای مبانی که بی بی سی ارائه میکند، بلکه بر مبنای آموزههایی که مثلاً نهج البلاغه ارائه میدهد. انشاءا... خداوند به همه ما و سینماگران توفیق دهد تا آینه شفاف و صافی باشیم برای اشاعهی اندیشه اسلامی در جهان.»