گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، صدرالدین شجره گوینده و بازیگر، کارش را از مسابقات فن بیان در دبیرستان آغاز کرده است، وی در مسابقات فن بیان نفر اول در ایران را کسب کرده و از زعمای قم هدیههای متعددی دریافت کرده است. پس از آن به رادیو جوان معرفی شده است و پس از اینکه به سن قانونی رسید وارد جریان حرفه ای رادیو شد.
شجره که تاکنون کارهای متعدد رادیویی انجام داده است و به عنوان استاد در گویندگی و فن بیان مشغول به تدریس می باشد،در حوزه متعدد کارگردانی و بازیگری فعالیت داشته است، وی رادیو را وطن خویش می داند. با وی به گفت و گو نشستیم که در ادامه خواهید خواند؛
«خبرگزاری دانشجو»- لطفا از رادیو بگویید.؟
شجره: رادیو سن و سال کنونی من را در بر گرفته و مرکز تمرکز من بوده است و قاعدتا در آن زمانی که در رادیو بودم رادیو یک دانشکده بزرگی برایم بوده.
از ابتدا با تئاتر شروع کردم، ابتدا تئاتر دبیرستانی و بعد کاخ جوانانی و نیمه حرفه ای و سپس حرفه ای و این همزمان بود با ورود من به رادیو. بعد از رادیو هم در تلویزیون و سینما و تئاتر بوده ام.
«خبرگزاری دانشجو»- استادانی که در این عرصه داشته اید چه کسانی بوده اند و آیا از کسی الگو گرفته اید؟
شجره: هیچ موقع از کسی الگو نگرفته ام. اما از هر کسی چیزی آموخته ام. آن زمان که در دانشکده ادبیات بودم با اساتید مراوده داشته ام، و کلاس های متفاوتی رفته ام. از هر کسی چیزی آموخته ام.
مجموع این آموخته ها باید در درون خودمان بیاید و از ذهن خودمان بگذرد و آگهی و دانش خودمان به آنها قوام دهد و سپس با تجربیات میدانیم که باید دانسته هامان را در چه جهتی صرف کنیم. بعد ها فن بیان را که یک امر غریضی بود در خارج از کشور به صورت علمی آموختم.
«خبرگزاری دانشجو»- آن زمان که شاگرد بودید صدا را چطور دیدید، و بعد که استاد شدید برای شاگردانتان صدا را چگونه به تصویر کشیدید؟
شجره: برای من، فن بیان صدا یک عامل عمده و اصلی است اما این یک وسیله ایست که با یک ارابه حمل می شود و آن ارابه بیان است. چه صدای خوب و زیبایی داشته باشید چه صدای متوسط؛ بیان باید کمک کند که به شکل فصیح و زیبا و شفافی صدا را خارج کنید.
مردم به طور عادی به فرکانسهای گوناگون صدا آگاهی ندارند بنابراین نباید روی تارهای صوتی صحبت کرد.
«خبرگزاری دانشجو»- چطور شد به تلویزیون و کارگردانی علاقه مند شدید و به حوزه تصویر گرایش پیدا کردید؟
شجره: همه این ها همزمان بود، تقریبا یکی دو سال بعد از ورودم به رادیو وارد تلویزیون هم شدم و همزمان تئاتر هم کار میکردم. حتی کار تلویزیونی را بعد از تئاتر شروع کردم. آن زمان یک نوجوان مدرسه ای بودم.
«خبرگزاری دانشجو»- فرموده بودید، هر کسی را بهر کاری ساختند، با توجه به فعالیتهای شما در تمامی حوزهها، شما فکر میکنید بهر کدام ساخته شدهاید؟
شجره: من هیچ کدام اینها را دور از هم نمیبینم، رشته اصلی من اپتومتری است، اما احساس میکنم که تعلق خاطرم به هنر است؛ ممکن است که برای معیشت و گذراندن زندگی از تحصیلم استفاده کنم، اما دلم آنجا نیست و به این شکل میگویم بهر کاری ساختند، دل من با هنر است.
«خبرگزاری دانشجو»- رادیو با دلها سروکار دارد؟
شجره: رادیو خیلی دلیتر و سالم تر است، همچنین محیط صمیمیتری دارد و ارتباطهای دلی ما آنجا برقرار میشود. ما در رادیو یک خانواده هستیم اما در هر جای دیگر یک مهمان موقتایم. در رادیو از هم دور نمیشویم و مدام با هم هستیم.
«خبرگزاری دانشجو»- صدا باید از چه جنسی باشد تا در رادیو موفق شود؟
شجره: تقریبا تمام صداها کاربرد دارد، به ویژه در بازیگری، اما در گویندگی به یک صدای جذاب و گویا نیاز داریم. صدا در حوزه بازی زمانی جذاب و شنیدنی میشود که با بیان درستی ارائه شود. صداهای سر و سینه و میانه و غیره هر کدام در فضاهای خاصی کاربرد دارد.
«خبرگزاری دانشجو»- چقدر مدیران همکاری میکنند، و یا اگر همکاری کنند در رادیو پیشرفتی خواهیم داشت؟
شجره: در رشته ما عرضهایی طی شده که من به جرأت میگویم در بیرون از مرزها نصف راهی که ما رفتهایم را نرفتهاند. به نظر من بازیگران رادیو ما خیلی قویتر و قهارتر از رادیوهای دیگر در همه جای دنیا هستند.
اینکه ما از چه سیستمی برخورداریم و استفاده میکنیم به اندازه امکاناتی است که در هر زمینه دیگری از آن استفاده میشود.
ما نیروهای بالقوه و بالفعل فراوانی در رادیو داریم و همینطور کاستیهایی هم داریم، این کاستیها میتواند مالی باشد، میتواند چیزهایی مرتبط با تکنولوژی باشد، و گاهی هم احتمال این هست که در متن مشکلات زیادی داشته باشیم.
رادیو یک اژدهاییست که مدام خوراک میخواهد و نویسندههای ما کم هستند و ناگزیر مجبوریم از نمایشنامههای خارجی استفاده کنیم.
«خبرگزاری دانشجو»- بین دهههای 60-70-80 و یا 90 کدام را اوج در رادیو میدانید، اینکه افرادی آمده باشند که الان هم در خاطرهها هستند؟
شجره: هیچ موقع به این فکر نکردهام اما یک زمانی مثل دهه 50 و 60 ما اوج نمایش رادیویی را شاهد بودیم، منهای اینکه افراد خاص و قَدَری داشتیم، رادیو کاربرد اجتماعی داشت؛ چرا که شبکههای تلویزیونی محدود بودند و هر خانوادهای از وجود تلویزیون بهرمند نبود؛ شاید به خاطر بُرد مردم در رادیو، رادیو میتوانست رشد کند و رشد هم کرد؛ به هر حال هنرمند در معرض قظاوت و تعامل با مخاطب رشد میکند.
زمانی که بطور حرفهای وارد این عرصه شدم، به شدت در معرض قظاوت بودم و البته جامعه در آن زمان بیشتر ما را قظاوت میکرد و همین سبب شد تا موفق باشیم. اما امروزه رادیو به یک جایی برای گفتن خبر تبدیل شده با توجه به اینکه هنوز هم هنرمندان خوب و توانمندی در این عرصه داریم.
«خبرگزاری دانشجو»- رادیو 7 در قالب تصویر دیده میشود و مخاطب هم دارد، آیا به نظر شما رادیو باید با تصویر آمیخته شود، یا اینکه فقط شنیده شود؟
شجره: من معتقدم رادیو فقط باید شنیده شود و حتی رادیو درامها هم زمانی که شکل گرفتند رادیو نبودند. میتواند رسانه دیگری باشد اما رادیو نیست. ما گاهی اوقات دیده ام میشویم اما اینکه رادیو به تلویزیون برود خوب نیست. عمده کار رادیو تخیل را برمیانگیزد و او از جنس صدای من برای خودش تصویری دارد. ممکن است من نتوانم هرکول را بازی کنم، اما صدایم بتواند بازی کند و یا در مسخ کاپکا نتوانم سوسک شوم اما صدایم بتواند این کار را انجام دهد و شما که دارید میشنوید به دلیل خیال برایتان قابل باور است در نتیجه ما میتوانیم بزرگترین و سختترین متون دنیا را با نازلترین امکانات اجرا کنیم.
اگر اینها به تلویزیون برده شود مخاطب چگونه اینها را باور میکند! هر رسانهای ابزار خودش را دارد و هر کدام باید از ابزار خودشان استفاده کنند.
«خبرگزاری دانشجو»- چه کنیم تا به رادیو بهای بیشتری داده شود؟
شجره: ایراد جامعه شناختی ما همین است در حالی که رادیو خوراک فرهنگی بیشتری دارد، همچنین خوراک تفریحی بیشتری دارد.
سرگرم کنندگی برخی برنامههای رادیویی بیشتر و بهتر است و در تمام لحظهها میتوان آنرا شنید و این ایراد رادیو نیست شاید ایراد زندگی پر شتاب ماست و یا ایراد چشم ماست که دوست داریم مدام رنگ ببینیم، و من فکر میکنم رادیو خیلی قویتر و بهتر است.
«خبرگزاری دانشجو»- در تمام فیلمها شاهد هستیم که وقتی میخواهند شروع زندگی جاری را نشان دهند و یا شروع یک روز پر کار را، از صدای رادیو استفاده میکنند، بنابراین میتوان گفت یک گوینده تصویرساز هم هست؟
شجره: صد در صد همینطور است. گوینده در ذهن شما تصویر میسازد چون خیال شما را برمیانگیزد، این تصویر سازی در یک فرآیند دو ساله آموزشی و پنج ساله تجربی بوجود میآید و این صرفا آموزشی و اکتسابی است. گوینده باید در کوران تجربه قرار بگیرد.
«خبرگزاری دانشجو»- تکنیک قالب بر رادیو خیلی کمتر از تکنیک دیگر رسانههاست اما تأثیر گذاری بیشتری دارد، این به چه دلیل است؟
شجره: پردازش تصویر از طریق چشم در مغز دیر صورت میگیرد تا پردازش آنچه که گوش میشنود.
چشم انتظار دارد با آنچه میبیند ارضاء شود و گاهی با تمام امکانات و تکنیکها مخاطب ارضاء نمیشود اما در رادیو چیزی که مهم است مخاطب است و هر چه ما غنیتر و داناتر باشیم تأثیر بیشتری هم خواهیم داشت. در تلویزیون امکان دارد با وجود تمام امکانات، مخاطب ارضاء نشود و بخشی از روحش توهی بماند.
در رادیو من هستم و شما والسلام. هر چه من کارم را بهتر و بیشتر بدانم خروجی بهتر است. به قول آقای اکبر رادی هنرمند منشور میراث تاریخ است؛ من این منشور را در رادیو بیشتر حس میکنم. ممکن است از یک متن نوری در من تابیده شود، و من در رادیو امکان بازتاب این نور را در هفت طیف دارم.
«خبرگزاری دانشجو»- به عنوان سوال پایانی، میتوان گفت در تصویر؛ هنرمند ابزار است؟
شجره: بخشی از ابزار است نه مطلقا اما 50 درصد ابزار است. ضمن اینکه در تصویر فُرم مطرح است اما در رادیو محتوا خیلی مطرح است.