کد خبر:۳۰۹۵۶۰
کارگردان مجموعه «راز آرماگدون» در گفت‌وگو با «خبرگزاری دانشجو»:

نهادهای سینمایی کشور فقط پول هدر می‌دهند

طبیعی است که فعالیت این نهاد‌ها نمی‌تواند موجب رشد سینمای کشور شود و فقط هدر دادن بودجه‌های هنگفت است...
نهادهای سینمایی کشور فقط پول هدر می‌دهند

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ آیا تعدد مراکز تصمیم ساز در سینمای کشور اتفاق خوبی است؟ آیا عملکرد این مراکز در طول دوران فعالیت، عملکرد در خور شأنی داشته است؟ اساساً فعالیت این مراکز به بهبود مفهوم سینمای متعهد کشور کمکی کرده یا باعث افول آن شده؟ ساختار شناسی سینمایی کشورهای دنیا به چه صورت است؟ این سوالات و موارد دیگری از این دست، باعث شد تا با یکی از منتقدان صاحب فکر حوزه سینما به گفت وگو بنشینیم.

 
سعید مستغاثی، منتقد شناخته شده سینمای کشور و کارگردان آثاری چون «راز آرماگدون» و «و اینک آخر الزمان» میهمان «خبرگزاری دانشجو» بود.
 
***
 
«خبرگزاری دانشجو» - این که ما یک مکتب سینمایی را تحت عنوان سینمای دینی تعریف بکنیم کار صحیحی است یا خیر؟
 
مستغاثی: یک دین باید معنی شود به یک تفکر، یک اندیشه، یک باور، آیین و ایدئولوژی، یعنی اینکه هر ملت و کشوری برای خودش یک دینی دارد. حتی کشورهایی که خود را بی دین معرفی می کنند در واقع پیرو یک راه و روش و ایدئولوژی هستند. حالا یک جایی این دین خدایی است، یک جایی شبه الهی است و یک جایی غیر الهی است.
 
سینمای هر کشور هم بر اساس فرهنگ و باورهایش تحلیل و تعریف می شود. این موضوع را غرب هم قبول دارد. مثلاً مارتین اسکورسیزی در مصاحبه ای با مووی نت در سال 2007 در مورد سینمای ملی صحبت کرده و گفته سینمای ملی سینمایی است که بازتاب آن آرمان ها و عقاید و باورها و هویت ریشه ای یک ملت باشد. سینمایی که یک ملت با آن شناخته شود. به طور مثال وقتی که یک فیلم وسترن را می بینید بدون اینکه صدا را بشنوید یا بدانید کارگردان و هنرمندان چه کسانی هستند، می توانید حدس بزنید که این فیلم محصول سینمای آمریکاست. یا مثلاً وقتی یک فیلم سامورایی می بینید سریع حدس می زنید که این، یک فیلم ژاپنی است. یعنی برای همین است که به قول شهید آوینی کسانی مثل جان فورد، جزو ملی ترین سینماگرهای خودشان هستند.
 
این ها همه، سینمای دین خودشان را دارند، یعنی اینکه سینمای آمریکا یک سینمای دینی است، سینمای ژاپن یک سینمای دینی است، سینمای چین یک سینمای دینی است.
 
مثلاً همان سکولاریسم یا اومانیسم یا لیبرالیسمی که در آمریکا هست، دین و آیین خودشان است. حالا غیر از آن شبه دین هایی که ادعایش را می کنند مثل آنجلیس یا موضوعات دیگر، یعنی شما در هیچ یک از جریان های اصلی فیلم های آمریکایی نمی بینید که غیر از سکولاریسم حاکم باشد؛ در واقع یک شاکله ای داریم به نام سینمای آمریکا که خصوصیاتش سکولاریسم، لیبرالیسم، اومانیسم و آن شبه دین هایی است که خودشان دارند مثل آنجلیس و...
 
در آن سینما دین در متن زندگی مردم تأثیری ندارد، بلکه تاثیرش یک تأثیر منفک و ایزوله شده و شخصی است، دین مورد نظر سینمای آمریکا یعنی شما در فیلم «آهنگ برنارد» می بینید که بالأخره برنارد نمی تواند آن چیزی را که دیده به آدم ها ثابت بکند! یعنی این دین، تأثیری در زندگی آدم ها ندارد. در بسیاری از فیلم های اخلاقی سینمای آمریکا شما می بینید که یک اراده شخصی باعث پیشبرد داستان می شود و هیچ اراده الهی را در فیلم نمی بینید.
 
پس اگر بخواهیم با این شکل تعریف کنیم، سینمای ایران با توجه به تفکرات، باورها، ریشه ها، هویت و دین و آیینی که دارد، یک تعریف واحد دارد. کلیت سینمای ایران غیر از سینمای غیر اسلامی نیست؛ یعنی باید سینمای اسلامی باشد؛ چون ایدئولوژی، باور، ریشه و هویت ما اسلامی است، بنابراین برخورد با سایر ادیان هم دقیقاً منطبق بر برخوردی خواهد بود که در مدینه صدر اسلام وجود داشت.
 
همین جا عرض بکنم یک غلط مصطلحی که بعضاً در جامعه رایج شده این است که یک نگاه سکولاریستی درباره دین ترویج شود. به این معنا که آنهایی که سینمای دینی می خواهند بروند آن طرف، بقیه بیایند این طرف! یا همین تفکیک شبکه ها. تو می خواهی قرآن بخوانی برو شبکه قرآن، یا اینجا شبکه سرگرمی است، ما با قرآن و معارف کاری نداریم قرآن می خواهی برو آنجا برایش بودجه هم گذاشتیم؛ این یعنی عین سکولاریسم.
 
«خبرگزاری دانشجو»- قبول دارید که در حال حاضر سینمای ایران یک حالت دو پاره پیدا کرده میان روشنفکران و متدینین؟
 
مستغاثی: این موضع خوب است، مثلاً می خواهید یک قسمتی از پارچه‌ آلوده ای را تمیز کنید، از این جهت پارچه دارد دو تکه می شود و این کار خوبی است، اما اگر تمام قسمت های پارچه تمیز بود و حالا یک قسمتش داشت کثیف می شد این خیلی کاره ناجوری خواهد بود.
 
هست، بله. چون سینما در ایران برای دین زدایی آمد، اصلاً مقصود از ورود سینما در اواخر دوران قاجار، القای تجدد وارداتی بود و کسانی که آن ابتدا در ایران وارد سینما و تلویزیون شدند، برای این بود که هویت زدایی و دین زدایی بکنند.
 
این روند بعد از انقلاب و بخصوص بعد از انقلاب فرهنگی تغییر کرد. طبیعتاً آن کسانی که انقلاب کرده بودند، دوست داشتند انقلاب در این سینمایی که دارند، ورود پیدا کند. جوان های انقلابی که هیچ کدام سینماگر نبودند وارد شدند تا همان انقلاب را روی پرده نقره ای بیاورند. آنجا بود که دو پارگی شروع شد. حالا با یک فراز و نشیب هایی تا الان آمده، ولی به نظر من راه را الان پیدا کرده. البته درباره این که چرا تا الآن این روند کامل نشده و این قدر هم عقب است، باید مفصلاً صحبت کرد.
 
 
«خبرگزاری دانشجو»- اگر اجازه بدهید وارد بحث اصلی شویم. ابتدا درباره ساختارهای تصمیم ساز و مؤثر در حوزه سینما توضیحی ارائه می دهید؟
 
مستغاثی: اینها هم فراز و نشیب هایی داشته. ببینید بعد از انقلاب یک تب تکلیف همه را گرفت! و کم کم همه نهادها بر خودشان تکلیف دیدند که وارد حوزه سینما شوند. حالا شاید این گستردگی ورود این نهادها، به خاطر جذاب بودن این عرصه است. مثلاً چرا وارد عرصه تئاتر یا هنرهای تجسمی یا موسیقی یا هر چیز دیگر نشدند؟ از قوه قضائیه بگیر تا نیروی انتظامی تا وزارت کشاورزی تا وزارت صنعت و... همه به یک نحوی روابط عمومی هایشان را مسئول تهیه فیلم سینمایی کردند.
 
اما نهادهای تأثیرگذار، مثلاً بنیاد مستضعفان بود که حالا این کار را تحویل حوزه هنری داده. بنیاد فارابی هم هست که بعنوان یک نهاد تأثیرگذار وارد عرصه شد. کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان بود که از قبل انقلاب فعال بود. خود وزارت ارشاد بود. بعدها هم سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران در دهه 80 ورود جدی به این حوزه کرد. امروزه نیروی انتظامی هم در این عرصه فعال تر شده و بشدت فیلم های ضد خودش می سازد! ارتش هم قبلاً دستی بر آتش داشت که الآن کمتر کرده، سپاه هم بود که الان یک مقداری امور سینماییش را به سازمان اوج محول کرده است.
 
البته این تکثر نهادها ممکن است نکات منفی داشته باشد، اما از یک جهت که باعث رقابت بین این نهادها می شود، بد نیست. یعنی گاهی اوقات همین تکثر می تواند جلوی نواقص و کاستی ها را بگیرد.
 
«خبرگزاری دانشجو»- این ساختاری که گفتید الان هم به همین شکل پابرجاست؟
 
مستغاثی: امروز حوزه هنری، سازمان فرهنگی-هنری شهرداری و ... پول دارند. ببینید کسانی که از وزارت ارشاد خارج می شوند، یا می روند حوزه هنری یا سازمان فرهنگی-هنری شهرداری؛ چون در این دو جا پول هست. در کنار این ها نیروی انتظامی را هم می بینید، حالا مؤسسه اوج هم می خواهد مؤثر واقع بشود، ولی تا الان عملکرد موفقی نداشته و عملاً پول هدر داده. بقیه مؤسسات مثل بنیاد روایت فتح و موسسه شهید آوینی هم هستند که پول دارند، اما فقط پول را هدر می دهند.
 
به طور کلی الان می شود گفت دولت، حوزه هنری و سازمان فرهنگی-هنری شهرداری مهم ترین نهادهای موثر در حوزه سینمای ما هستند، البته اینها هم در واقع  پول هدر می دهند، ولی حداقل هدر دادنشان یک سمت و سویی دارد! 
 
«خبرگزاری دانشجو»- این تشتت و دو پارگی در سینمای ما خوب است یا بد است؟
 
مستغاثی: عرض کردم یک جاهایی خیلی خوب است؛ چون ما سینمای مستقل نداریم، یعنی اینکه مثلاً  یکی از دلایل پیشرفت در سینمای آمریکا تعدد مراکز تولید فیلم است. به هر حال هفت کمپانی اصلی هست که بقیه زیر این ها تعریف می شود. دیگر نمی توانی بگویی پارامنت و فاکس یکی هستند، البته درست است با هم در فروش و گیشه و امثالهم یک رقابتی دارند. تکثر همان چیزی است که تلویزیون ما الان کم دارد. اگر ما دو سه رسانه موازی می داشتیم که بینشان رقابت در می گرفت، قطعاً رسانه ما پیشرفت زیادی می کرد. یک زمانی مؤسسه رسانه های تصویری خواست تا حدودی با سریال های سیما مقابله کند، ولی موفق نبود.
 
در کل این موضوع می تواند، انجام بشود و به نفع سینما هم خواهد بود، البته نمی گویم در حال حاضر خوب نتیجه داده، ولی در مجموع می تواند خوب باشد. 
 
«خبرگزاری دانشجو»- این ساختاری که گفتید هنوز هم به همین شکل وجود دارد؟
 
مستغاثی: امروز حوزه هنری و سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران اعتبار خوبی دارند. برای همین هم هست که کسانی که از وزارت ارشاد خارج می شوند به یکی از این دو جا پناه می برند. در کنار اینها نیروی انتظامی را هم می بینید که در چند سال اخیر ورود گسترده ای به سینما و تلویزیون داشته. مؤسسه اوج هم می خواهد تاثیرگذار باشد، ولی تا الان عملکرد موفقی نداشته؛ یعنی پول هدر داده. البته موسساتی مثل شهید آوینی و روایت فتح و این ها هم هستند که اصلاً عملکرد قابل قبولی ندارند و فقط دارند پول هدر می دهند. در کل باید گفت سه نهاد دولت، حوزه هنری و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران تنها نهادهایی هستند که در کارهایشان یک سمت و سوی خیلی کمرنگی را می توان دید، یعنی آن ها هم دارند پول هدر می دهند، اما این هدر دادنشان حداقل یک سمت و سویی دارد!
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار