گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، 8 اردبیهشت سال روز شهادت شهید علی اکبر شیرودی دارنده بالاترین ساعت پرواز در جنگ در جهان است. او با بیش از 40 بار سانحه و بیش از 300 مورد اصابت گلوله به هلیکوپترش، باز هم سرسختانه میجنگید. شهید شیرودی پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از 360 خطر مرگ، سرانجام در آخرین عملیات پروازی خود در 8 اردیبهشت 1360 در منطقه بازی دراز به شهادت رسید. در این گزارش نگاهی داریم به روایتهایی از زندگی این شهید که مالک اشتر جبههها لقب گرفته بود.
شهید شیرودی و رد درجه تشویقی از سوی بنی صدر
شهید شیرودی با شروع جنگ تحمیلی در 31 شهریور ماه سال 1359 به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی که شنید بنی صدر دستور داده پادگان تخلیه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپیچی کرد و به دو خلبانی که با او همفکر بودند گفت : «ما میمانیم و با همین دو هلیکوپتری که در اختیار داریم مهمات دشمن را میکوبیم و مسئولیت تمرد را میپذیریم». در طول 12 ساعت پرواز بی نهایت حساس و خطرناک، این شهید به عنوان تنها موشکانداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد. شجاعت و ابتکار عمل این شهید نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاریهای مهم جهان منعکس شد. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواستهاش این بود که کارشکنیهای بنی صدر و بی تفاوتی برخی از فرماندهان را به عرض امام (ره) برساند. در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامهای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در 9 مهر 1359 چنین نوشت: «اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه میباشم و تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نمودهام. منظوری جز پیروزی اسلام نداشتهام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفتهام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بودهام، برگردانید».
یک وانت گلوله
در بهار 1358 خبری میرسد که عدهای ضد انقلاب در ارتفاعات «گهواره» در غرب تجمع کردهاند و قصد حمله به اسلامآباد را دارند. تیم آتشی مرکب از سه فروند هیلکوپتر کبری و یک فروند هیلکوپتر نجات به سمت منطقه موردنظر حرکتی میکنند. رهبری تیم آتش را شهید کشوری به عهده داشت. در حین عملیات ناگهان صدای شیرودی میآید که «آخ سوختم، آخ» همه هراسان از اینکه شیرودی را زدند، میخواستند منطقه را ترک کنند که صدای خنده شیرودی همه را میخکوب میکند. او در جواب سوالات خلبانان میگوید: «هیچی نشده، ناراحت نباشید، یه گلوله خورد بالای سرم و افتاد توی لباسم. خیلی داغه نمیتونم راحت بشینم». عملیات با انهدام انبار مهمات و کشتن اشرار به پایان رسید. در بازگشت شهید کشوری به شیرودی میگوید: «راستی حالت چطوره، اون گلوله چی شد». شیرودی میگوید: «فکر کنم دیگه غیب شده باشه». کشوری میگوید: «پیدایش کن، یادگاری خوبیه» که شیرودی با خنده میگوید: «اگه میخواستم گلولههایی را که به طرفم شلیک شده برای یادگاری جمع کنم، تا الان حداقل یه وانت گلوله باید داشته باشم».
مصاحبه و نماز
شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند. خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: «ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام میجنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد». این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد . چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: «کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده». شیرودی همانطور که میرفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: «نماز! صدای اذان میآید. وقت نماز است».
راههایی که ضد انقلاب پیش روی شهید شیرودی گذاشته بود
در زمانی که طی یکی از عملیاتها، ضد انقلاب پی در پی آماج حملات شهید شیرودی قرار میگرفت برای شخص او پیغامی فرستادند به این مضمون که ما دو راه در مقابل خلبان شیرودی قرار میدهیم: یا به ما بپیوندد و در خدمت ما بجنگد که در این صورت ماهیانه صد هزار تومان به عنوان حقوق دریافت میکند یا به شهر خود بازگشته و تنها از حضور در جبههها خود داری کند که در آن صورت مبلغ سی هزار توما ن از ما دریافت میدارد. راه سومی هم هست. در صورت نپذیرفتن این دو راه خلبان شیرودی باید یقین داشته باشد که سر بریدهاش را برای خانوادهاش ارسال خواهیم کرد. در همان زمان که شیرودی مشغول پیکار با ضد انقلاب و رژیم بعثی بود ،جبههای دیگر نیز از سوی لیبرالها و عوامل دولت موقت و سپس بنی صدر در مقابل او تشکیل شد. او طبق قول خودش اگر چه میتوانست آنها را رسوا و افشا کند اما به خاطر فرمان و اراده امام سکوت میکرد.
آخرین عملیات و شهادت شهید شیرودی
آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در «بازیدراز» صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با 250 تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپارهانداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپسگیری ارتفاعات بازی دراز به سوی سر پل ذهاب گسیل میکند. خلبان یاراحمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت او میگوید: «بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست میگرفت. درآخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانکهای عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید».
سخنان آیتالله خامنهای و امام خمینی در مورد شهید شیرودی
آیتالله خامنهای در توصیف شهید شیرودی گفتهاند: سروان شیرودی یک خلبان هوانیروز بود و انسانی همیشه آماده شهادت. به یکی از برادران که از دوستان قدیمیاش و از روحانیون معتمد کرمانشاه است گفته بود: «فلانی بیا یک خداحافظی از روی خاطر جمعی با تو بکنم، زیرا میدانم که باید شهید شوم». این برادرمان گفته بود که خدا کند حفظ بشوی و خدمت کنی. گفته بود نه، شهید کشوری را در خواب دیدم که به من گفت: «شیرودی یک عمارت خیلی خوب برایت گرفتهام، باید بیایی توی این عمارت بنشینی». لذا میدانم که رفتنی هستم. به یکی از برادران گفته بود که دعا کن تا شهید بشوم، از بعضی جریانات سیاسی دلم گرفته است. درگیریهای سیاسی، این جوان مؤمن را بسیار برآشفته و ناراحت کرده بود.
امام خمینی نیز پس از شنیدن خبر شهادت علی اکبر شیرودی به فکر فرو رفتند و به جای آنکه برای او طلب آمرزش کنند گفتند: «شیرودی آمرزیده شده است».