گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ آیت الله مجتبی شهیدی کلهری مشهور به مجتبی تهرانی استاد مشهور اخلاق و مرجع تقلید و مدرس حوزه های علمیه تهران(مانند مدرسه مروی) بود؛ وی از محضر اساتید بزرگی همچون ادیب نیشابوری، آیت الله بروجردی، آیت الله حکیم، آیت الله گلپایگانی، علامه طباطبایی و...بهره برد.
این مرجع بزرگوار تقلید و استاد بزرگ اخلاق، پس از 40سال خدمت صادقانه در نشر معارف اسلامی و ترویج مکتب حقّۀ اهلبیت عصمت و طهارت، در دیماه سال 1391هـش؛ دار فانی را وداع گفت؛ در این مجال سعی داریم تا جرعه ای از بیانات ناب اخلاقی ایشان را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
رُوِیَ عَنْ علیٍّ علیه السّلام قال: «مَنْ لَمْ یَعْتَبِرْ بِغِیَرِالدُّنْیَا وَ صُرُوفِهَا لَمْ تَنْجَعْ فِیهِ الْمَوَاعِظُ».[1]
شبههای نیست که قوّه باصره یا بینایی، اثرش بر انسان از قوّه شنوایی بیشتر است
روایت از امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) منقول است که فرمودند: اگر کسی از تغییرات و حال به حال شدن امور دنیایی پند و عبرت نگیرد، موعظهها و نصیحت های (زبانی) در او اثری نمیگذارد.
این روایت از نظر معانی بسیار قوی و پربار است؛ مقدمتاً عرض میکنم که انسان از نظر درونی به گونهای است که دو دریچه برای ورود ادراکات و دریافتهای بیرونی دارد؛ یکی چشم (دیداری) و دیگری گوش (شنیداری)؛ بعضی چیزها را انسان بهطور معمول میبیند و برخی چیزها را میشنود.
دریافتهای انسان از طریق دیداری «زبان حال» است و دریافتهای او از طریق شنیداری «زبان قال» (گفتار) است؛ تو این دو دریچه را برای دریافتهایت نسبت به بیرون داری؛ هم میبینی و هم میشنوی؛ امّا بحث در اثرگذاری این دو است؛ شبههای نیست که قوّه باصره یا بینایی، اثرش بر انسان از قوّه شنوایی بیشتر است؛ اگر جنبه دیداریات روی تو اثر نگذارد، بدان که جنبه شنیداری هم روی تو اثری نمیگذارد.
اگر کسی تغییر دنیا و حالی به حالی شدن آن را ببیند و پند نگیرد، یعنی از این «زبان حال» عبرت نگیرد، این را بدانید که زبان قال در او هیچ اثری نخواهد گذاشت؛ زبان حال دنیا این است که این دنیا جایی نیست که انسان بتواند همواره به آنچه دلش میخواهد برسد؛ دنیا همهاش پستی و بلندی است؛ بیخود زحمت نکش! به آن نمیرسی! چه مال، چه ریاست و حتی در بُعد جسمیاش.
زمانی که بیست و چهار هزار پیغمبر هم به گوشت بخوانند فایده ندارد
یک روز فردی را میبینی که دارای مال و مقام و... است، اما روز دیگر هماو را میبینی که زبون و ذلیل شده است؛ یک روز در اوج عزت است و یک روز در حضیض ذلت! اینها را با چشمهایت ببین! اگر بنا شود از آنچه که با چشمت میبینی و از این دریچه در درون تو وارد میشود پند نگیری، بدان که زبان قال هم در تو هیچ اثری نخواهد گذاشت؛ تمام بیست و چهار هزار پیغمبر هم بیایند به گوشت بخوانند، هیچ فایدهای ندارد.
یک گوش می شود در، یک گوش می شود دروازه! البته من یک چیز دیگر میگویم و آن اینکه چنین آدمی اصلاً گوشش در ندارد! چون حواسش جای دیگر است؛ در همان خیالات خودش بازی میکند؛ خدا کند یک گوشش در باشد و بیاید داخل، شاید اثری بگذارد و برود! اینکه از یک طرف بیاید و از آن طرف بیرون رود بهتر است از اینکه اصلاً گوشش دری نداشته باشد!
باید از رویدادها و تغییرات و پستیبلندیهای دنیا عبرت گرفت
این روایت جمله کوتاهی است، اما خیلی حرف در آن است؛ «مَنْ لَمْ یَعْتَبِرْ بِغِیَرِالدُّنْیَا وَ صُرُوفِهَا لَمْ تَنْجَعْ فِیهِ الْمَوَاعِظُ»؛ اگر کسی از این تغییرات دنیایی و حالی به حالی شدنهای دنیا عبرت نگیرد و پند نیاموزد، پندهای زبانی هیچ اثری در او ندارد؛ وقتی زبان حال در او اثر نمیکند، زبان قال هیچ اثری بر او ندارد؛ انسان نباید با این امور دنیایی غافلانه برخورد کند؛ بلکه باید فکر کند و پند بگیرد.
واقعاً هم اینگونه است؛ در همه امور هم این عبرتها هست؛ در امور کسب و کار، زندگی، معاشرت و به طور کلّی در همه چیز پند و موعظه و عبرت نهفته است؛ باید از رویدادها و تغییرات و پستیبلندیهای دنیا عبرت گرفت؛ چیزهایی را که با چشم میبینی، اگر در درونت به تو پند ندهد، هرچه پند و اندرز به گوش تو بخوانند، اثر نخواهد کرد.[2]
[1]؛ غررالحِکَم و دُرر الکَلِم، صفحه 473، روایت10804؛
[2]؛ یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 – 11 جمادی الثانی1432؛ مسجد جامع بازار تهران