کد خبر:۳۱۷۸۴۷
باد مخالف من - 8
رونمایی از «باجناق معنوی» وزیر در ادامه «فرزند معنوی»
هرچه اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس گفته بودند که لطفا ایشان را به درستی معرفی کنید، پاسخ دادهبودند که: «من که گفتم پسرمه!» آن پسر هم از قضا، زبانش را برای حضار دراز کرده بود و سرش را بر شانه وزیر اطلاعات گذاشته بود و گفته بود: «پدر، ماچ!»...!

سرویس فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ نخود آش- چند وقت پیش، وزیر اطلاعات در یک جلسه مهم با کمسیون امنیت ملی مجلس، یک پسر خوشگل و خوشتیپ را همراه خود آورده بود و وقتی دیگر حضار در جلسه پرسیدند: گرچه این پسر، خوب پسری، است اما خب او کیست؟
وزیر اطلاعات جواب گفته بودند که: مال خودمه! منظورم این است که ایشان «فرزند معنوی» من است، اصلا پسر منه، فداش بشم الهی و هرچه اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس گفته بودند که لطفا ایشان را به درستی معرفی کنید، پاسخ داده بود که: «من که گفتم پسرمه!» آن پسر هم از قضا، زبانش را برای حضار دراز کرده بود و سرش را بر شانه وزیر اطلاعات گذاشته بود و گفتهبود: «پدر، ماچ!»
حتی یکی از نمایندگان مجلس گفته بود: من این آقا را در جاهای بد و خاک برسری دیدم ولی وزیر، در دفاعی جانانه، با الگو قرار دادن مدافع محبوب دلها «آقای استاد اسدی» گفته بودند «من ایشان را برای مامویت جاهای خاک برسری فرستاده بودم، شیطون تو اونجا چی کار میکردی!» و خلاصه جلسه تا حدی از «گفتمان» به سمت «مشتمان» رفته بود چون هرچقدر نمایندگان مجلس اصرار کردهاند که برادر من، این جلسه، یک جلسهی امنیتی است، تو را به خدا کوتاه بیا و این پسر معنوی را به ما هم معرفی کن، وزیر گفته بود: «همین قدر بدانید که ایشان پسر من است، قربونش برم من» از همین رو، جلسه فقط با اندکی کدورت به اتمام میرسد.
نکته تحریککنندهتر که آه و ناله یک ملت را در آورد، این بود که اتفاقات این جلسه فردای همان روز، کف دست یکی از روزنامهها قرار گرفت و از لام تا کامِ آن جلسه، به عموم توضیح داده شد. یعنی خداوکیلی وزیری که تا این حد نگاه امنیتی دارد و تا این حد مواظب حفاظت اطلاعات است، در دنیا تک است! اخبارِ یک جلسه امنیتی با وزیر چنان به بیرون درز میکند که بادهای ناگهانیِ بیموقع، انقدر راحت به بیرون درز نمیکنند!
اما از این جالبتر واکنش اخیر وزیر است که باز هم سعی در «هم زدن» این ماجرا داشتند! ایشان به تازگی فرمودهاند که: «وقتی در عقیدتی ـ سیاسی ارتش بودم به سربازانم میگفتم پسرم.» و حتی به همین هم اکتفا نکرد. وی با رعایت حدود اخلاقی فشار را به این مضمون بیشتر هم کرد که: «کسانی که با فرهنگ اسلام آشنایی ندارند و با این مباحث بیگانهاند نمیدانند فرزند معنوی یعنی چه.»
البته ما که به اندازه وزیر، با این مسائل آشنا نیستیم، اما با توجه به مجموع حرفهای جناب وزیر به یک جمعبندی توپ و عالی رسیدیم. ایشان با توجه به آشنایی با فرهنگ اسلام و عدم بیگانگی، افراد تحت نظر خود را «پسرم» خطاب میکنند؛ یعنی چه در ارتش باشند و چه در وزارت اطلاعات باشند، سربازان و کارمندان تحتنظر ایشان به «پسرم» تغییر عنوان میدهند و ایشان از فرمانده، مسئول و یا وزیر به «بابایی» تغییر عنوان می دهند. به این ترتیب آن فرد هم یکی از مسئولان وزارت بودهاست و چون نمایندگان با فرهنگ وزیر بیگانه بودند متوجه نمی شدند منظور از اینکه مدام میگوید این فرد پسر معنوی من است، این است که ایشان از مقامات ارشد وزارت هستند!!!
اکنون هم به همه بیکاران و همچنین علاقمندان به کارهای امنیتی، این مژده را میدهم که کافی است وارد وزارتخانه شوید و همان جا بگویید «پدر» فورا شخص وزیر میآید و میگوید «چه کسی بود صدا کرد پدر؟» در این لحظه نترسید، جلو بروید. مواظب باشید که خودتان را به هیچ عنوان معرفی نکنید و بگویید «بابا، من پسرتم» مطمئن باشید از فردا به عنوان نیروی جدید وزارت جذب میشوید!
با توجه به این جمعبندی شیرینی که از مجموع بیانات وزیر محترم به دست آوردیم، برای کمک به نمایندگان مجلس، که ممکن است، همراهان و همچنین توضیحات و معرفیهای جناب وزیر را متوجه نشوند، لیستی را مناسب با آشناییهای فرهنگی وزیر، تهیه نمودهایم البته این قسمت را فقط نمایندگان نخوانند، چون فردای جلساتِ وزارت اطلاعات همه مردم نیز میتوانند از جراید بخوانند که در جلسات امنیتی چه میگذرد، بد نیست همگان این لیست را بخوانند تا اگر وزیر با آن فرهنگ لغت صحبت کرد، «فرهنگ لغات» کسی ته نکشد. این شما و این لیست معانی جناب آقای وزیر که برای اولین بار مبدع واژه گرانسنگ «پسر معنوی» بوده:
پسر معنوی: این را که همین الان توضیح دادیم، یعنی کارمندان و سربازان وزارتخانه.
برادر معنوی: منظور دیگر اعضای کابینه است که خیلی از جناب وزیر، در امور امنیتی، با تجربهتر هستند.
خواهر معنوی: همان گونه بالایی است اما با جنسیت زنانه.
باجناق معنوی: دشمنان قسم خورده.
خواهر زن معنوی: رسانههای پرهیاهوی بیگانه.
برادر زن معنوی: کشورهای منطقه، که روابط خوبی با ما ندارند و همچنین مانع برقراری روابط سازنهی ما با کشورهای منطقه میشوند.
خاله معنوی: دوستان عزیز ما.
عمه معنوی: دوستانی که چندان شیرین نیستند!(اهل غرغر و نقنق)
عموی معنوی: جناب رئیس جمهور.
دایی معنوی: رسانههای عزیز همراه و همفکر که فردای هر اختلافی، فورا همه چیز را به خواست ما مطرح می کنند و در دعواها کمک ما هستند.
فامیلِ همسر معنوی: مجموعه عوامل و افرادی که باید رفتاری محتاطانه با آنها داشت.
پدر معنوی: این را هم گفتم! خب، حواستان را لطفا جمع کنید. همان جناب وزیر است.
در پایان باید به شما مخاطبان بگویم منتظر چه هستید؟ من که نمیتوانم تا فردا برای شما معرفینامه بنویسم! حالا اینها را بخوانید و یاد بگیرید، اگر آن موقع خواستید هر نسبتی را که دوست داشتید بدانید، بگویید تا اگر عمری بود، در باد مخالفهای بعدی توضیح بدهیم که حالت «معنوی» آنها در «فرهنگهای غیر بیگانه جناب آقای وزیر» چه معنایی میدهد.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
قدري اخلاق را در رسانه تان رعايت کنيد.
بعضي ها کلاً تو آمپاسن
يا شايد انتقاد پذير معنوي!
باشد که رستگار شوند
بلکه گماردن انسان هاي خرد به کار هاي بزرگ و گماردن انسان هاي بزرگ به کار هاي خرد است و بس...
چي شده... چي شده...