کد خبر:۳۲۱۵۶۲
فرهنگ در کلام معمار انقلاب – 5

مقصود امام (ره) از اصلاح دانشگاه‌ها چیست؟/ ضرر چه کسانی برای اسلام بیش از دیگران است؟

امام خمینی (ره) در فرمایشات خود روی اصلاح و اسلامی شدن دانشگاه‌ها تأکید زیادی داشتند، اما معتقد بودند برخی در درک این مسأله دچار اشتباه می‌شوند و تصور می‌کنند منظور از اسلامی شدن دانشگاه، تدریس فقه و اصول در دانشگاه است.

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ سال جاری از سوی رهبر انقلاب با عنوان سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نام‌گذاری شده است که نشان می‌دهد یکی از اولویت‌های اصلی نظام در این سال فرهنگ است. به بهانه نام‌گذاری امسال و همچنین قرار گرفتن در آستانه سالگرد ارتحال امام خمینی در قالب سلسله گزارش های «فرهنگ در کلام معمار انقلاب» نگاهی داریم به دیدگاه‌های ایشان در عرصه‌های مختلف فرهنگی. در بخش اول و دوم این گزارش، دیدگاه‌های امام در خصوص صداوسیما و سینما مورد بررسی قرار گرفت. در بخش سوم این گزارش نیز به بیان دیدگاه‌های ایشان در خصوص اهمیت نقش زنان و جایگاه آنان در جامعه پرداختیم. در بخش چهارم این گزارش نیز اهمیت دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام بررسی شد.


با توجه به توجه ویژه امام به دانشگاه و دانشگاهیان و نقش این نهاد مهم در فرهنگ کشور بخش پنجم از سلسله گزارش‌های «فرهنگ در کلام معمار انقلاب» نیز به بازخوانی دیدگاه‌های ایشان در این خصوص اختصاص دارد.


- من امیدوارم که دانشگاه ما یک تبدل معنوی پیدا بکند. آن چیزی که لازم است این است که شما که در دانشگاه هستید، شما که تماس با جوان‌‌ها دارید، این معنا را تذکر بدهید که این تحولی که رمز پیروزی شما بود و شما را تا اینجا رساند و این سد بزرگ شیطانی را شکستید، این تحول و این نهضت را به این معنا که هست، حفظش کنید (1).


- کوشش کنید که هر قدمی که برای علم برمی دارید، برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی، ایجاد تقوی در خودتان، ایجاد استقامت، امانت در خودتان بکنید که وقتی از دانشگاه انشاالله بیرون می‌آیید یک انسانی باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانت دار باشید. نفس خود را مهار کرده باشید (2).


- همه انبیاء برای آدم‌سازی آمده‌اند. قرآن کریم یک کتاب آدم‌سازی است. همه انبیاء آمده‌اند که آدم‌‌ها را درست کنند. به درست کردن آدم، همه بساط درست می‌شود. قطب دانشگاه، مأمور آدم‌سازی است و قطب روحانیت، مأمور آدم سازی. کارشان شریف‌ترین کارهاست؛ برای اینکه همان کار انبیاست (3).


اگر در دانشگاه‌های ما انسان تربیت شود مملکت نجات پیدا می‌کند


- شما دانشگاهی‌‌ها کوشش کنید که انسان درست کنید. اگر انسان درست کردید، مملکت خودتان را نجات می‌دهید. اگر انسان متعهد درست کردید، انسان امین، انسان معتقد به یک عالم دیگر، انسان معتقد به خدا، مؤمن به خدا، اگر این انسان در دانشگاه‌های شما و ما تربیت شد، مملکتتان را نجات می‌دهید (4).


- برای مکارم اخلاق همه انبیاء آمدند؛ - بعثت لأتمم مکارم الاخلاق - برای تقوا و آدم‌سازی آمدند انبیاء... و اساتید دانشگاه و اساتید حوزه‌‌ها هم به این خاصه باید اهمیت خاص بدهند. که اگر علم، تنهای بی‌تقوا باشد ولو علم توحید باشد،‌ ولو علم ادیان باشد، در آن عالم ارزش ندارد (5).


ضرر چه کسانی برای اسلام بیش از ضرر دیگران است؟


- مهم در دانشگاه‌‌ها و دانشسراها این است که همراه با تعلیمات و تعلمات، تربیت انسانی باشد. چه بسا اشخاصی که در علم به مرتبه اعلا رسیده‌اند لکن تربیت انسانی ندارند. یک همچون اشخاصی ضررشان بر کشور، ضررشان بر ملت، ضررشان بر اسلام از دیگران زیادتر است. آن کسی که دانش دارد، لکن دانشش توأم با تهذیب اخلاق و تربیت روحی نیست، این دانش موجب این می‌شود که ضررش بر ملت و بر کشور زیادتر باشد از آنهایی که دانش ندارند. همین دانش را یک شمشیری می‌کند در دست خودش و با آن شمشیر دانش ممکن است که ریشه یک کشور را از بین ببرد و قطع کند (6).


- آموزش تنها اثر ندارد. پرورش، پهلوی آموزش باید باشد. یعنی جوان‌‌ها وقتی که در دانشگاه‌‌ها و دانشسرا‌ها بروند برای تحصیل، اگر همان تحصیل محض باشد، گاهی وقت‌‌ها شاید مضر هم باشد به حال کشور. بسیاری از ضررهایی که به کشور ما وارد شده است از همین تحصیل کرده‌ها شده است. تحصیل کرده‌هایی که آموزش داشته‌اند، لکن پرورش نداشته‌اند (7).


- آن کسی که مهذب نشده است و آن کسی که برای کشور خودش احساس نکرده که من برای این کشور هستم و از این کشور، من استفاده کرده‌ام و استفاده علمی‌ام را باید به این کشور تحویل بدهم، اگر این احساس نباشد و این باور نباشد، دانشگاه بدترین مرکزی است برای اینکه ما را به تباهی بکشد (8).


اگر درس‌ها برای خدا خوانده شود در کارتان موفق هستید


- دانشگاه را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویت ببرید و همه درس‌ها هم خوانده بشود، همه درس‌ها هم برای خدا خوانده بشود. اگر این را توانستید، در کارتان موفقید (9).


- دانشگاه را باید تغییر و تبدیل بدهید، متحول بشود به یک دانشگاهی که برای خودمان باشد (10).

- ما که می‌گوییم که باید دانشگاه و فرهنگ اصلاح بشود، ما نمی‌خواهیم که دانشگاه نباشد؛ ما می‌خواهیم دانشگاهی باشد که برای ملت باشد، برای خودمان باشد. دانشگاهی که در خدمت آمریکا باشد، نبودش بهتر است (11).


مقصود از اصلاح دانشگاه‌‌ها چیست؟


- من لازم است که یک تذکر به شما بدهم که بدانید مقصود ما از اصلاح دانشگاه‌‌ها چیست؟ بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاه‌ها را می‌خواهند و می‌خواهند دانشگاه‌ها اسلامی باشد، گمان کردند که علوم دو قسم است: هر علمی دو قسم است. علم هندسه، یکی اسلامی است، یکی غیر اسلامی. علم فیزیک، یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و بعضی توهم کردند که این‌ها قائلند به اینکه باید دانشگاه‌ها اسلامی بشود، (منظورشان اینست که) فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد. یعنی همان شأنی را که مدارس قدیم دارند باید در دانشگاه‌‌ها هم همان تدریس بشود. این‌ها اشتباهاتی است که بعضی می‌کنند یا خودشان را به اشتباه می‌اندازند. ما معلمینى که در مدارس ما، اساتیدى که در دانشگاه‌هاى ما هستند بسیارى از آن‌‌ها در خدمت غربند. جوان‌هاى ما را شستشوى مغزى مى‌دهند. جوان‌هاى ما را تربیت فاسد مى‌کنند. ما نمى‌خواهیم بگوییم ما علوم جدیده را نمى‌خواهیم. ما نمى‌خواهیم بگوییم که علوم دو قسم است که بعضى مناقشه مى‌کنند. عمداً یا از روى جهالت. ما مى‌خواهیم بگوییم دانشگاه‌هاى ما اخلاق اسلامى ندارد. لکن باید دانشگاه اسلامى بشود تا علومى که در دانشگاه تحصیل مى‌شود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد (12).


با علم مخالف نیستیم، با نوکری اجانب مخالفیم


- آنکه ما اصرار داریم به اینکه دانشگاه که مغز متفکر یک ملت است، باید از وابستگی‌هاى به شرق و غرب کنار برود و نمى‌شود که کنار برود الا اینکه فرم اسلامى پیدا بکند، آن این نیست که دانشگاه ما نباید علم و صنعتى تحصیل کند، بلکه باید فقط همین آداب صلوة را به جا بیاورد! این یک مغالطه‌ای است که تا صحبت از «دانشگاه اسلامی» می‌شود و اینکه باید انقلاب فرهنگی پیدا بشود؛ فریاد می‌زنند... که این‌ها با تخصص مخالف‌اند. با علم مخالف‌اند. خیر ما با تخصص مخالف نیستیم. با علم مخالف نیستیم، با نوکری اجانب مخالفیم (13).


دانشگاه اسلامی باید احتیاجات ملت را رفع کند


دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را بکند به این ملت. دانشگاه در خدمت دیگران بوده است. جوان‌هاى ما را دانشگاه‌‌ها اینطور کردند. الآن هم دنبال این هستند که نگذارند این دانشگاه یک دانشگاهِ در خدمت خود مردم باشد. ما که مى‌گوییم دانشگاه اسلامى، ما مى‌خواهیم که یک دانشگاهى داشته باشیم که روى احتیاجاتى که این ملت داشته باشد، کرسى داشته باشد و براى ملت باشد. تربیت نبوده است در این دانشگاه، تربیت بر ضد بوده است (14).


فرق بین دانشگاه‌هاى غربى و دانشگاه‌هاى اسلامى


- فرق بین دانشگاه‌هاى غربى و دانشگاه‌هاى اسلامى باید در آن طرحى باشد که اسلام براى دانشگاه‌‌ها طرح مى‌کند. دانشگاه‌هاى غربى- به هر مرتبه‌اى هم که برسند- طبیعت را ادراک مى‌کنند، طبیعت را مهار نمى‌کنند براى معنویت. اسلام به علوم طبیعى نظر استقلالى ندارد. تمام علوم طبیعى- به هر مرتبه اى که برسند- باز آن چیزى که اسلام مى‌خواهد نیست. اسلام طبیعت را مهار مى‌کند براى واقعیت و همه را رو به وحدت و توحید مى‌برد. تمام علومى که شما اسم مى‌برید و از دانشگاه‌هاى خارجى تعریف مى‌کنید- و تعریف هم دارد- این‌‌ها یک ورق از عالم است؛ آن هم یک ورق نازل‌تر از همه اوراق. عالَم، از مبدأ خیر مطلق تا منتهاالیه، یک موجودى است که حَظِ طبیعى‌اش یک موجود بسیار نازل است و جمیع علوم طبیعى در قبال علوم الهى بسیار نازل است؛ چنانکه تمام موجودات طبیعى در مقابل موجودات الهى بسیار نازل هستند. فرق مابین اسلام و سایر مکتب‌ها- نه مکتب‌هاى توحیدى را عرض نمى‌کنم- بین مکتب توحیدى و سایر مکتب‌ها، که بزرگ‌ترینش اسلام است، این است که اسلام در همین طبیعت یک معناى دیگرى مى‌خواهد، در همین طب یک معناى دیگرى مى‌خواهد، در همین هندسه یک معناى دیگرى را مى‌خواهد، در همین ستاره شناسى یک معناى دیگرى مى‌خواهد. کسى که مطالعه کند در قرآن شریف این معنا را، مى‌بیند که جمیع علوم طبیعى جنبه معنوى آن در قرآن مطرح است نه جنبه طبیعى آن. تمام تعقلاتى که در قرآن واقع شده است و امر به تعقل، امر به اینکه محسوس را به عالم تعقل ببرید و عالم تعقل؛ عالمى است که اصالت دارد و این طبیعت، یک شبحى است از عالم (15).

 

دانشگاه باید عالِم درست کند نه آدم اداری


- دانشگاه باید عالِم درست کند نه ادارى. ادارى یک مسئله کوچکى است. حالا یک احتیاجى هست. البته باید برود آنجا. اما دانشگاه باید عالم درست کند. دانشگاه باید اشخاصى را درست کند که مملکت خودش را اداره کند از حیث علمیت. اداره کند از حیث فرهنگ. نه اینکه غایت آمال این باشد، یک چیزى دستش بیاید برود توى یک اداره‌اى بنشیند مهمل. کار هم بود، خوب بود. اما کار نیست توى ادارات. یک اداره که نمى‌تواند این‌همه جمعیت را بپذیرد. جز این است که بروند آنجا بودجه مملکت را بیخودى صرف بکنند، خودشان هم مهمل بار بیایند. یک قوه فعاله مهمل بار مى‌آید و بودجه مملکت را هم از بین مى‌برد. این‌‌ها باید اصلاح بشود (16)‌.


علوم انسانی به انسان‌های متعهد نیاز دارد


- البته علوم انسانى محتاج به یک انسان‌هاى متعهد دارد. انسانى که تعهد به قواعد اسلام ندارد و تعهد به آن زیربنایى که توحید است ندارد، در علوم انسانى نمى‌تواند عملى انجام بدهد الا انحراف و این قابل پذیرش نیست. در سایر رشته‌هایى که در دانشگاه هست آن چیزى که مورد نظر است این است که اساتید مشغول به کار خودشان باشند و توطئه در کار نباشد (17).

 

اندیشه‌های جوانان را با روی گشاده بشنوید و فورا به آنها انگ التقاط نزنید


- علما و روحانیون انشااللّه به همه ابعاد و جوانب مسئولیت خودآشنا هستند ولى از باب تذکر و تأکید عرض مى‌کنم امروز که بسیارى از جوانان و اندیشمندان در فضاى آزاد کشور اسلامى‌مان احساس مى‌کنند که مى‌توانند اندیشه‌هاى خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامى بیان دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرف‌هاى آنان را بشنوند. و اگر بیراهه مى‌روند، با بیانى آکنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آن‌‌ها دهید و باید به این نکته توجه کنید که نمى‌شود عواطف و احساسات معنوى و عرفانى آنان را نادیده گرفت و فوراً انگِ التقاط و انحراف بر نوشته‌هاشان زد و همه را یکباره به وادى تردید و شک انداخت... به جاى پرخاش و کنار زدن آن‌‌ها با پدرى و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مأیوس نشوید. در غیراین صورت خداى ناکرده به دام لیبرال‌‌ها و ملیگرا‌‌ها و یا چپ و منافقین مى‌افتند و گناه این کمتر از التقاط نیست... فرهنگ دانشگاه‌‌ها و مراکز غیرحوزه‌اى به صورتى است که با تجربه و لمس واقعیت‌‌ها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظرى و فلسفى. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصله ‌ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسیع‌تر گردد (18).


منابع:
1. صحیفه امام، ج 10، صص 414- 412.
2. صحیفه امام، ج 9، ص 3.
3. صحیفه امام، ج8، ص93.
4. صحیفه امام، ج8، ص67.
5. صحیفه امام، ج17، ص187.
6. صحیفه امام، ج8، ص310.
7. صحیفه امام، ج9، ص74.
8. صحیفه امام، ج13، ص419.
9. صحیفه امام، ج19، ص448.
10. صحیفه امام، ج12، ص394.
11. صحیفه امام، ج13، ص414.
12. صحیفه امام، ج12، ص248.
13. صحیفه امام، ج14، ص359.
14. صحیفه امام، ج 12، ص 340.
15. صحیفه امام، ج 8، ص6.
16. صحیفه امام، ج 12، ص 27.
17. صحیفه امام، ج 14، ص 292.
18. صحیفه امام، ج 21، ص 98.
 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار