گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»؛ شیخ صدوق که از علماء متقدمین است و در علم حدیث مورد اطمینان و ثقه بزرگان علم دین است در کتاب خصال جلد دوم از امیرالمؤمنین (ع) حدیثی نقل می کند که در آن حضرت هفتاد منقبت از مناقب خود را ذکر می کنند که هیچ یک از صحابه پیامبر از چنین مناقبی برخوردار نیست و به بیان ساده تر این مناقب تنها به وجود نازنین امیرالؤمنین (ع) تعلق دارد؛ از سوی دیگر امام علی (ع) در ابتدای حدیث بیان می فرمایند که «هیچ یک یاران حضرت محمد(ص) نیست که منقبتی داشته باشد مگر آن که من با او شریک و یا بر او برتری داشته باشم».
مناقب خاص امام علی (ع) که فقط مخصوص آن بزرگوارن بوده گستره عظیمی داشته است؛ برخی از این مناقب به توجه و عنایت ویژه خداوند و پیامبر اکرم (ص) به آن حضرت باز می گردد مانند واقعه مباهله، طیر مشوی و...
برخی دیگر از مناقب به علم و حلم و سجایای اخلاقی حضرت باز می گردد، بعضی دیگر از مناقب به سبقت ایمان آورد حضرت ارتباط دارد مانند آنکه حضرت فرمودند من یک چشم بهم زدن به خدا شرک نورزیدهام و هرگز لات و عزّى را نپرستیدهام؛ هرگز مى ننوشیدم.
به هرجهت گستره این مناقب از جهت تعیین نوع نیز، بسیار گسترده است چرا که وصف جایگاه امیرالمومنین (ع) چه در دنیا و وجوهات آن و چه در آخرت و شئونات خاص حضرت امری محال و ناممکن است. در ادامه خلاصه ای از این حدیث گرانقدر را آورده خواهد شد؛ علاقه مندان برای مطالعه کامل حدیث و تعمق بیشتر در آن به کتاب الخصال شیخ صدوق، ترجمه جعفرى، ج2، مراجعه کنند.
کحول از امام على (ع) نقل مىکند که فرمود: حافظان از یاران حضرت محمّد (ص) مىدانند که در میان آنان کسى نیست که منقبى داشته باشد مگر آن که من با او شریک بوده و بر او برترى دارم ولى من هفتاد منقبت دارم که کسى در آنها با من شریک نیست. عرض کردم: اى امیر مؤمنان! مرا از آنها آگاه کن! فرمود: من یک چشم بهم زدن به خدا شرک نورزیدهام و هرگز لات و عزّى را نپرستیدهام.
من هرگز مى ننوشیدم.
پیامبر خدا (ص) در دوران کودکى مرا از پدرم درخواست نمود و من از همان زمان هم خوراک و همدم و هم صحبتش بودم.
من نخستین فرد در میان مردم بودم که ایمان آوردم.
پیامبر خدا (ص) فرمود: «اى على! تو نسبت به من به منزله هارون از موسى هستى جز آن که پس از من پیامبرى نیست»
من آخرین فرد از مردم بودم که از پیامبر خدا (ص) جدا شده و حضرتش را در آغوش نهادم.
آنگاه که پیامبر خدا (ص) به غار رفت مرا در جاى خود خوابانید و با لحاف خود پوشانید، هنگامى که مشرکان آمدند، گمان کردند که من محمّد هستم، مرا از خواب بیدار کرده و گفتند: رفیقت چه شد؟ گفتم: دنبال کارش رفته. گفتند: اگر فرار کرده بود این هم با او فرار مىکرد.
پیامبر خدا (ص) هزار در دانش به من آموخت که در هر یک، هزار در دیگر گشوده مىشود و هیچ از اینها را به کسى نیاموخت.
منابر نور
پیامبر خدا (ص) به من فرمود: «اى على! آنگاه که خداوند پیشینیان و پسینیان را محشور کند، براى من منبرى برتر از منبرهاى پیامبران و براى تو منبرى برتر از منبرهاى اوصیا مىگذارند و تو بر فراز آن مىروى.
من از پیامبر خدا مىشنیدم که مىفرمود: «در روز رستاخیز چیزى به من داده نمىشود جز آن که همانند آن را براى تو درخواست مىکنم.»
من از پیامبر خدا (ص) شنیدم که مىفرمود: اى على! تو برادر من هستى و من برادر توأم و دست تو میان دست من خواهد بود تا وارد بهشت شویم.
من از پیامبر خدا (ص) شنیدم که مىفرمود: اى على! مثل تو در میان امّت من همانند مثل کشتى نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کس از آن باز ماند غرق شد.
همسری فاطمه گواریت باد
خداوند فاطمه (س) را به همسرى من درآورد، البته پیش از این ابو بکر و عمر از او خواستگارى کرده بودند ولى خداوند از بالاى آسمانهاى هفتگانهاش او را به همسرى من درآورد، پیامبر خدا (ص) فرمود: «اى على! گوارایت باد که خداى متعال فاطمه، بانوى زنان بهشتیان را که پاره تن من است به همسرى تو درآورد.» عرض کردم: اى پیامبر خدا! آیا من از تو نیستم؟ فرمود: «آرى، اى على! تو از من و من از تو بسان دست راست من از دست چپم هستى، من در دنیا و آخرت از تو بىنیاز نیستم.»
پرچمدار حمد
پیامبر خدا (ص) به من فرمود: اى على! تو در جهان آخرت پرچم حمد را بدست خواهى گرفت، و تو در روز رستاخیز از همه آفریدگان به من نزدیکتر مىنشینى (در آن روز) فرشى برای من و فرشى براى تو گسترده مىشود، من در گروه پیامبران و تو در گروه جانشینان خواهى بود، بر سر تو تاج نور و افسر کرامت نهاده مىشود و هفتاد هزار فرشته پیرامون تواند تا خداوند متعال از حساب آفریدگان فارغ شود.
من از پیامبر خدا (ص) شنیدم که مىفرمود: اى على! مثل تو در میان امّت من همچون مثل دروازه حطه بنى اسرائیل است، پس هر کس وارد ولایت تو شود در واقع وارد دروازه حطه شده آنسان که خداوند فرمان داده است.
من از پیغمبر خدا (ص) مىشنیدم که مىفرمود: «من شهر دانش و على دروازه آن است و به شهر جز از دروازهاش وارد نمىشوند.» آنگاه فرمود: «اى على! به راستى که به زودى تو ذمّه مرا مراعات خواهى کرد و به روش من جنگ خواهى نمود و امت من با تو مخالفت خواهند نمود.»
من از پیامبر خدا (ص) شنیدم که مىفرمود: به راستى که خداى متعال دو فرزندم حسن و حسین (ع) از نورى که به تو و فاطمه (ع) عنایت کرد، آفرید، و آنها همانند دو گوشوارهاى هستند که در گوش لرزانند، و نور آنها هفتاد هزار مرتبه به نور شهیدان فزونى دارد، اى على! خداوند متعال به من وعده داده که آنها را آنگونه گرامى بدار که جز پیامبران و فرستادگان کسى را آن گونه گرامى نداشته است.
علی (ع) شأن نزول آیه 13و 14 سوره مجادله
خداوند متعال به پیامبرش آیه نازل کرد که: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! آنگاه که خواستید با پیامبر نجوا و درگوشى صحبت کنید بایستى پیش از سخن درگوشى صدقه بدهید.» من دینارى داشتم که آن را به ده درهم فروختم، و هر وقت خواستم با پیامبر خدا (ص) محرمانه حرف بزنمپیش از آن یک درهم صدقه مىدادم، سوگند به خدا! این کار را- پیش از من و پس از من- حتى یک نفر از اصحاب انجام نداد. آنجا بود که خداوند این آیه را فرو فرستاد: «آیا ترسیدید که پیش از نجواى خود صدقهاى بدهید؟ اینک که انجام ندادید خداوند توبه شما را پذیرفت ...» سوره مجادله، آیات 14- 13. آیا توبه جز از گناهى است که سرزده است؟