گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»؛ با توجه به سخنان و تاکیدات متعدد رهبری در بحث جمعیت، و تصریح کارشناسان جمعیت شناسی به مواجهه ایران با خطر کاهش جمعیت، به سراغ طاهره همیز، استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس خانواده رفتیم تا به بررسی ریشه های اعتقادی چالش کاهش جمعیت بپردازیم.آنچه از نظر می گذرانید قسمت چهارم و پایانی این گفتگو است.
«خبرگزاری دانشجو»- بنابراین وقتی والدین با ابزار و وسایل می خواهند زندگی فرزند خود را پر کنند در نهایت برای فرزند خود خلأهایی ایجاد میکنند.
همیز: زمانی که اشیاء و ابزار را تهیه می کنند در واقع نبودن خود را توجیه می کنند؛ از طرفی، در بحث های عقیدتی که در افزایش جمعیت اثرگذار خواهد بود، باید سیستم عقلی مورد تائید اسلام پیاده شود؛ ارتباط انسان با خدا به گونه ای شود که خدایاب شوند.
باید توجه داشت که آموزش دهندهها به چه روشی این امر را در جامعه عمومی سازند و موثر کنند، باید آنها مردم را طوری اطلاع رسانی کنند تا مردم خدایاب شوند؛ مردم باید در جامعه مسئول باشند نه این که از صفات رحمن و رحیم بودن خدا بگویند و به این دلخوش باشند؛ در قرآن برعکس این عملکرد ذکر می شود که همه مسئول هستند و باید پاسخگو باشند.
وقتی مردم را نسبت به خدا پاسخگو بار بیاورید، مردم به دنبال این خواهند رفت که بدانند دستورات خداوندحکیم چیست؟که اجرا کنند تا به درستی پاسخگو باشند؛ بر طبق سخن امام خمینی(ره) ما ضامن وظیفه هستیم و ضامن نتیجه نیستیم؛ ما به دلیل این که باید پاسخگو باشیم باید به دنبال وظیفه خود باشیم؛ مردم خواهان می شوند و تعلیم دهنده باید با این منظر با آن ها کار کند.
چرا مردم به بی خیالی در ارتباط با خدا رسیدند؟ چرا مردم گمان می کنند از او مواخذه نخواهند شد؟ مردم را با نظرات شخصی پیش نبرید بلکه باید با نظرات قرآن مردم را جلو ببرید؛ در آموزشهای الان عرف شده است که بگویند، خدا ارحم الراحمین است، آموزه های عرفان کاذب نیز به شدت رسوخ کرده، از محبت خداوند شروع می کنند و اندک اندک فرد را از وظایف دینی تهی می کنند.
در این آموزه ها کم کم گفته می شود خداوند تو را بی نماز و روزه نیز دوست دارد؛ فرد را غرق لذت ها می کند، بدون روزه باشد اما دلش پاک باشد؛ این آموزهها، آموزههای غلطی که در جامعه رسوخ کرده است؛ حکمت خداوند با این امر مبارزه می کند؛ در قرآن کریم سوره مبارکه جاثیه آیه37 می فرماید: که گمان می کنید انسان هایی که با جرات گناه می کنند، با انسان هایی که ایمان دارند و عمل صالح انجام می دهند یکسان هستند.
زندگی دنیوی و آخرتی این دو گروه یکسان نیست؛ در سوره مبارکه محمد(ص) آیه29 می فرماید: «کسانی که در قلبشان مرض است گمان می کنند این مرض را از قلبشان خارج نمی کنیم، اگر اراده کنیم به چشم، گوش و...شما نشان خواهیم تا اعمال خود را اصلاح کنند»؛ چرا؟ مگر خداوند ستارالعیوب نیست؟ برای آنست که فرد باید الان خود را اصلاح کند تا برای زندگی بزرگ تر آماده شود.
این موارد سبک ارتباط خداوند با بنده خود است و باید به مردم اطلاع داده شود؛ وقتی این آموزه ها گفته شود عرفان های کاذب جمع می شود؛ در قرآن سوره مبارکه عنکبوت آیه 2 گفته شده است که همین که بگویند ما ایمان اوردیم امتحان نخواهند شد؟ امتحان می شوند تا راستگو از دروغگو جدا شود؛ این موارد حکمت آمیز، مردم را غنی میکند، نگفتن این موارد به مردم و عدم اطلاع رسانی آن ظلم است.
با آموزه هایی که در آن خداوند را تنها ارحم الراحمین نشان می دهد، فرد می گوید من نماز می خوانم و مشروب هم می خورم، خدا به واسطه ارحم الراحمین بودن مرا می بخشد و به خاطر نماز خواندنم حقی نیز به گردن خداوند دارم؛ قرآن سوره مبارکه مائده آیه91 می فرماید: مشروب اجازه نمی دهد فرد نماز بخواند و نماز را از انسان میگیرد.
درتفسیرقرآن کریم گفته می شود رحمان به معنای رحمت عام خداوند است، رحمان بودن خداوند شامل همه خواهد شد، رحیم رحمت خاص است و به مؤمن تعلق می گیرد؛ اکثر انسان ها ایمان نمی آورند و تحت اسم رحمان خداوند ازنعمتهای عالم بهره مندند؛ در سوره مبارکه یس آیه50 به بعد گفته شده است وقتی در صور دمیده می شود، از قبرها به سوی خداوند فراخوانده میشوند، مضطربانه از خوابگاه خود بیدار می شوند و فریاد می زنند وای بر ما، این وعده خداوند رحمان است.
در ادامه میفرماید همه حاضر می شوند تا پاسخگو باشند، به کسی ظلم نمی شود، همان میزان عملی که آورده شده است حسابرسی می شود، اما کسانی که اهل بهشت هستند در حال خندیدن هستند، این افراد با ازواج (این زوج می تواند زوج فکری باشد یا زوجی برابر لذت های جنسی) خود در سایه ها ( چون خورشید قیامت دائمی است یعنی در آن جا دیگر شب نداریم)بهشتیان بر تخت ها تکیه داده و لذت می برند.
می فرماید با میوه از آن ها پذیرایی می شود (در دنیا زمانی میوه می خوریم که نه تشنه هستیم و نه گرسنه)، ازهمه این نعمتها مهمتر سلام خدای رحیم به این افراد می رسد، گفته می شود حالا زمان ممتاز کردن و جدا کردن افرادی است که تحت اسم رحمان و رحیم بودن خداوند در قیامت جمع هستند؛ به کسانی که اهل جهنم هستند گفته می شود شما عقل خود را به کار نبردید، این جهنمی است که به شما وعده داده بودیم.
در آیات متعدد قرآن کریم صحنه حسابرسی را توصیف و بررسی میکند؛ خطاب به کسانی که می گویند خداوند ارحم الراحمین است و اشکال ندارد هرجور عمل کردی، می خواهد بگوید مردم را به کجا هدایت کرده اید؟ مردم به گناهان خود مغرور شدند و تحت اسم رحمان خداوند حرکت کردند.
کسی که رهبری فکری مردم را به دست می گیرد باید مردم را به درستی و همه جانبه راهنمایی کند؛ خداوند رحمان است تا مردم او را بپذیرند و خداوند را موجود خشن و تلخ و ... نبینند اما بعد آن چیست؟ انسان باید حریم و حدود الهی را حفظ کند و از جایگاه عدل خداوند بترسد؛ از خود خداوند نباید ترسید از جایگاه او باید هراس داشت؛ اگر قرار باشد کسی که عمل صالح انجام داده است همراه کسی که گناه کرده است وارد بهشت شوند، آن وقت نظام هستی چه معنایی خواهد داشت؟
انتخاب های مردم را سخنران ها، اساتید، رسانه، مسئولان فرهنگی، به وجود می آورند؛ جامعه ما اکنون به جایی رسیده است که رفاه ارزش شده است؛ در چنین جامعه ایی نمی توان مباحث ارزشی حفظ جمعیت را پیش برد؛ تا مسئولان فرهنگی، سبکی که تصمیم ساز است را درست نکنند ما پیش نخواهیم رفت؛ مردم باید الله را بیابند، او را اکبر بیابند؛ در این صورت خداوند از جایی دشمن را نابود می کند که هیچ کس گمان نمیکند.
امام خمینی (ره) غیبت سیاسی را هم گوش نمی دادند، شاید بگوئید رهبری که نداند مسئولین چه می کنند چطور می تواند حکومت داری کند؟ آیا جریان طبس از معجزات خداوند برای جمهوری اسلامی نبود؟ رسانه ها، قلم به دست ها، افشاگران و... باید حواس خود را جمع کنند که حدود اسلام را رعایت کنند و این غیبت ها نیز حرام است؛ مشاور امنیتی رئیس جمهور آمریکا در سال 76 اذعان داشت ولایت فقیه کسی است که با اراده خودش هلی کوپترهای ما را در طبس دفن کرد.
بله ،کسی که خدا را یافته است وحدود حلال و حرام او را رعایت می کند و اعتقاد دارد خداوند بالاتر از آن چیزی است که بتوان او را وصف کند، در مقابل تهدیدها و حملات دشمن خود می ایستد و خداوند از جایی که هیچ کس حساب نمی کند یاری می رساند؛ مسئولان فرهنگی باید مرز الهی را به مردم بشناساند و به خداوند توکل کنند تا خداوند یاری خود را برساند؛ مادر شهید عباس بابائی جامعه شناس، روانشناس و... نبود، او خدایاب بود.
خدایی که در سینه مادر برای معده فرزند شیر قرار داده است، در فکر مادر برای راهیابی او به جامعه، سیاست و... راه حل گذاشته است، در قلب مادر ایمان قرار داده است تا به فرزند خود ایمان عطاکند؛ از درون خود مادر، خداوند بچه را تربیت میکند؛ وقتی مادر منحرف از حق می شود فرزند او نیز منحرف می شود؛ به طور مثال پسر نوح به دلیل بی اعتقادی مادر به حضرت نوح این گونه شد.
بر طبق گفته امام صادق(ع) زنان انبیا خیانت های اخلاقی نداشتند؛ اما این که فرزند منحرف از حق می شود، بخشی از آن به مادر باز می گردد؛ نگوئیم بچه متعدد را نمی توان تربیت کرد؛ وقتی برنامه ریزی کامل برای تربیت درمکتب اسلام تعیین شده است کافیست به مردم ابلاغ شود، مردم راه خود را خواهند یافت؛ ابلاغ صحیح احکام، عقاید و روش های اخلاقی به مردم باید در برنامه کلان مملکتی طراحی و کار شود تا 3 عالم وجود انسان تربیت شود.
در سال های اخیر کتاب های روان شناسی غربی را بدون تطبیق دادن با اصول اسلام در جامعه تزریق کردند؛ در نهایت این آموزه ها در جامعه ما نتیجه ای نداد، در خود کشورهای غربی نیز این آموزه ها به نتیجه نرسیده است؛ چرا که خانوادهها زندگی پر از تنش و تلاطم دارند؛ نمی توان در کشورهای غربی کسی را هم چون امام خمینی (ره) پیدا کرد که به چنین درجه عرفان رسیده باشد.
بنابراین در تربیت جامعه باید به عالم باطنی انسان نیز توجه شود؛ باید برای عالم حس و شهود، عالم خیال و عالم عقل و حقیقت انسان برنامه تربیتی داشته باشیم؛ مسئولان فرهنگی باید به این مسائل برسند؛ تاکنون به این نکته، در تربیت جامعه توجهی نشده و به گفته مقام معظم رهبری مهندسی فرهنگی می تواند راه رابه سوی تربیت سه عالم وجود انسان هموار کند؛ درشیوه تربیتی خاندان وحی این نکته بسیار راهگشاست؛ حضرت زهرا(ع) فرزند خود را بر روی سینه خود می خواباند تا باصدای قلبش او را آرام کند، ملاحظه کنید چقدر وقت می گذاشت! این مادر مهربان، در شب قدر با پاشیدن آب به صورت فرزند ان کوچک خود آن ها را بیدار نگاه می داشت، چرا؟
این عمل به این دلیل بود که عالم ملکوت آن ها تحقق پیدا کند و بهرمند شوند؛ در آخر سوره مبارکه یس آمده ملکوت همه چیز در دست قدرت خداوند عزوجل است، جای این سؤال هست، برای تربیت عالم ملکوت انسان چه برنامه ای تا به حال ریخته شده؟ شما میدانید اشیاء در حال تسبیح خداوند هستند ولیکن انسان باید اراده کند و ذکر خداوند را بگوید؛ من ذکر خداوند را نمی گویم و هیچ رابطهای با ملکوت ندارم ولیکن انتظار برآورده شدن حاجت خود را دارم و اگر حاجت من برآورده نشود خداوند را متهم می کنم که نمی شنود.
در قرآن کریم گفته شده است وقتی اشیاء تسبیح خداوند را می گوید ملائکه حمد و تسبیح خداوند را با هم میگویند؛ انسان بالاتر از ملائکه است ولیکن در پرستش خداوند پائین تر از ملائکه عمل می کند؛ لااله الا الله گفتن تنها در شأن انسان است؛ این حقایق را باید برای عموم مردم بازگو کرد تا در شأن خود بندگی کنند.
خداوند گفته است شب قدر شب احیا است و همه باید بیدار باشند پس حضرت زهرا(ع) فرزندان خود را بیدار نگه می دارند تا حرف خداوند تحقق پیدا کند؛ این روش تربیتی زجر کودک نیست بلکه رشد کودک در تربیت ملکوتی او است؛ اکنون در توصیه به والدین می گویند بگذارید بچه بخوابد و نماز صبح نخواند اشکالی ندارد بچه زده می شود، درقرآن کریم سوره مبارکه مریم آیه59 می فرماید «کسانی که نماز را ضایع می کنند به دنبال شهوات کشیده می شوند» و بر طبق گفته امام خمینی(ره) معصیت های بزرگ از گناهان کوچک آغاز می شود و سپس انسان از معصیت بزرگ به ظلمت فکر مبتلا می شود و در نهایت به انکار و تکذیب آیات خداوند مبتلامی شود. درسوره مبارکه ابراهیم آیه 22 آمده است: «درروز قیامت شیطان به پیروان خود می گوید خداوند وعده داد به شما و من نیز به شما وعده دادم، شما دعوت مرا استجابت کردید ولیکن من خلاف کردم و من را ملامت نکنید، بلکه خود را ملامت کنید، من نمی توانم شما را نجات دهم و شما نیز نمی توانید من را نجات دهید ولیکن من به شما مشرکین کافر هستم؛ چرا که من برای خداوند شریکی قائل نشدم و شما من را شریک خداوند گرفتید.»
مادر در تربیت ملکوت فرزند خود کاهلی کند، فرزند در اسارت شیطان، در خطاهای خود به اندازه ای پیش می رود که مورد عذاب الهی قرار می گیرد؛ مادر نباید اجازه دهد نماز فرزندش قضا شود، باید تدبیر کند که چه کند نماز برای فرزندش شیرین شود؛ باید این دریچه ها را برای مردم بگشائیم، تا مردم خود اجرا کنند.
خانمی می گفت: همسر من دخترم را در وقت نماز صبح به آغوش می گیرد و او را برپشتش سوار میکند و دور اتاق می گرداند تا خواب از سرش برود و بعد وضو میگیرد و نماز می خواند؛ البته در هر خانواده ای این اعمال و شیرین کردن اجرای احکام الهی به شیوه خاص خود می باشد؛ برخی به کودک خود وعده می دهند، برخی برای کودک خود مبانی علمی نماز را و برخی برای فرزند جوانش راز عرفانی آنرا می گویند تا نماز اقامه شود و حفاظت شود.
مجری امر الهی باید اوامر الهی را اجرا کند و نگوید سخت است و خداوند ارحم الراحمین است و می بخشد؛ روش آموزش دین باید متحول شود؛ روش آموزش دین باید برای مخاطب تصمیم ساز شود؛ روش آموزش دین باید به گونهای باشد که خود فرد تحول را در زندگی خود ایجاد کند و انگیزه ساز باشد و به دنبال احکام الهی برود و در این صورت خداوند او را مدیریت خواهد کرد.
از سوی دیگر، باید در بخش روش آموزش دهنده ها و مدرسان، تحولی ایجاد شود و روشهای منسوخ گذشته را رها کنند، از سوی دیگر باید انگیزه های مردم را بانشان دادن نمونه های لذت بخش و موفق در زندگی بالا ببرند؛ باید به مردم با ذکر این حقیقت و نشان دادن نمونه گفته شود که فرزند زیاد، نعمت است؛ رنج مادر در تربیت فرزندان بی اثر نیست و در نهایت نیز لذت خواهد داشت میتوانیدمادر فرزندان ارزشمند و فرهیخته باشید.
اگر در تربیت او ملکوتش را نیز لحاظ کنید دیگر تربیت فرزند سخت نخواهد بود؛ اجرای نماز، روزه، احکام الهی و... انسان را از فحشا حفظ می کند؛ عبادت، انسان را غنی می کند؛ زندگی که رنگ خدایی گرفت پر برکت میشود؛ این لذت ها باید نشان داده شود؛ انشاالله خداوند افکار عمومی جامعه را به این بلوغ برساند؛که جوان همت بالائی دارد و همچنین قدرت تقوای بالایی هم دارد، باید به سبکی تربیت شود که انجام آداب دینی برای او عزت آور و لذت بخش باشد.
گاهی مشاهده می شود کسانی که برای جوانان و دینی کردن جامعه نظر صحیح نمی دهند، خود توانایی ندارند به دلیل این که سن آن ها بالا است؛ بر اساس ناتوانی خود میگویند برای جوان سخت است؛ این گونه نیست که جوان را به زور وارد بهشت کنید؛ بلکه همت بلند جوانان نادیده گرفته شده؛ باید این مسائل در معرض همت جوانان قرار گیرد، همواره کارهای بزرگ را در جامعه جوانان انجام داد ه اند؛ این تفسیر غلط است که جوان نمی تواند و باید به زور او را به سمت اجرای احکام سوق داد؛ البته لقمه حرام و فساد جنسی از عواملی است که جوان را در انجام فرایض دینی ضعیف می کند. ولی پیامبر اعظم(ص) زمانی که برای تبلیغ دین اسلام عده ای را به حبشه گسیل کرد فرمود برشما باد به سوی جوانان بروید، زیرا آنان قلبی نرم و آماده دارند.