گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»؛ اشتغال زنان در جامعه مدرن یکی از نمودهای توسعه یافتگی محسوب می شود و جامعه در حال گذار ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. میزان تحصیلات در بین زنان ایرانی به شکل چشم گیری رو به افزایش است و همین امر موجب گرایش آنها به مشاغل بیرون از خانه می باشد و از طرفی هم مشارکت اجتماعی زنان در بیرون از خانه، نشانه ای برای پویایی شخصیت زن و به کار گیری توانایی هایش به حساب می آید.
در این بین عده ای با مشارکت اجتماعی زنان موافقند و عده ای هم ترجیح می دهند زنان در خانه بمانند و به امور خانه داری بپردازند. برای بررسی بیشتر این مبحث از نظرات خدیجه سفیری استاد جامعه شناسی دانشگاه الزهرا و سردبیر مجله مطالعات زنان که در مجله حوراء منتشر شده است و طاهره همیز، استاد دانشگاه و مشاور امور تربیتی و خانواده که در مصاحبه با پایگاه تحلیلی- تبیینی برهان مطرح شده است، بهره برده ایم.
«خبرگزاری دانشجو»- نظر شما در باره ی مشارکت اجتماعی و شغل زنان به عنوان یک ارزش اجتماعی چیست؟
سفیری: در نگاه کلی به اشتغال، با توجه به اینکه امروز جامعه ما در شرایطی است که نیاز به مشارکت اجتماعی زنان دارد؛ همانگونه که از اول انقلاب، زنان جامعه ما با حضور خود در صحنه های گوناگون، این نیاز را کاملا نشان داده اند. از اینرو، مسئله اشتغال، نه فقط مربوط به کار کردن به معنای دستمزد گرفتن است، بلکه از دیدگاه کلی تر، یک مشارکت اجتماعی است.
به نظر من، انقلاب، از دوره پیامبر (ص) که زنان، هم فعال اجتماعی بودند و هم فعال سیاسی، الهام گرفته است. مسلما این انقلاب، که شکل گرفته از مبانی دینی ما است، نگاه مثبتی به فعالیت زنان و حضور بیشتر آنان در اجتماع داشته است. همانطور که امام خمینی(ره) در سخنانشان بر این مسئله، بسیار تکیه داشتند که زنان، اگر جلوتر از مردان نبودند، دست کم هم دوش مردان بودند.
این بیان نشان می دهد که ما باید در صحنه های اجتماعی حضور داشته باشیم و نمی توانیم از این قضیه دور بمانیم. نباید بگوییم که چون انقلاب شده است، پس زنان برگردند و در خانه ها بنشینند و اجتماع را مردان اداره کنند. به نظر من این مسئله با اعتقادات ما چندان تناسب ندارد.
من به صورت کلی، مشارکت زنان را بسیار مهم می دانم. اگر گام اول حضور زنان برای مشارکت اجتماعی تقویت شود، بخشی از تب و تابی که در وجود زنان، برای فعالیت در اجتماع وجود دارد، کاهش می یابد. ما در مطالعاتمان به این نتیجه رسیدیم که بیشتر زنان، خواهان اشتغال، نه فقط برای درآمد داشتن و به اصطلاح، کسب موقعیت بالاتر اجتماعی، بلکه بیشتر، برای حضور پررنگ تر در عرصه جامعه است که میل به شاغل شدن دارند.
اگر از راه افزایش فعالیت اجتماعی، زنان را به مشارکت دعوت کنیم. البته نه لزوما به شکل حضور در ساعات مشخصی در خارج از خانه و در محل کار می توانیم مقدار زیادی از تب و تاب و تلاش آنان برای یافتن شغل بکاهیم.در تحقیقی که درباره افزایش آمار شرکت دختران در دانشگاه ها انجام دادیم، بیشتر افراد، در پاسخ به این پرسش که هدف شما از آمدن به دانشگاه و گرفتن مدرک چیست، اذعان داشتند که در درجه اول، هدفشان بالا بردن موقعیت اجتماعی بوده است و پس از آن، اهدافی مانند شاغل شدن و یا داشتن زندگی بهتر را بیان می کردند.
در واقع، زنان جایگاه و موقعیت اجتماعی مناسبی را جست وجو می کنند، انتظاری که زنان، پس از انقلاب درباره موقعیت اجتماعی داشته اند، ولی به درستی برآورده نشده است.
حق طبیعی هر مرد و زن ایرانی است که از موقعیت شغلی مناسبی برخوردار باشد. من معتقدم در جایی که فقط دو فرصت شغلی وجود دارد، نباید حتما آن را به مردان سپرد و مردان را مسئول زندگی دانست و گفت که زنان باید در خانه کار کنند. حتی اگر یک زن و مرد، در شرایط مساوی، متقاضی کار بودند، بدون در نظر گرفتن اینکه زن، برای رسیدن به آن موقعیت، زحمت بیشتری متحمل شده، فقط باید به شایستگی فرد در انجام دادن آن کار توجه کرد، نه جنسیت و شاخصهایی از این قبیل.
همیز: متأسفانه در سالهای اخیر شاهد الگوگیری خانوادهها از سبک زندگی غربی هستیم. در حقیقت گرایش زنان به اشتغال بیرون از منزل نیز حاصل همین الگوگیری غلط است. نگاه برخی افراد به مسئله اشتغال زنان به عنوان یک ارزش اجتماعی که در مقایسه با نقشهای دیگر او در خانواده اولویت دارد، بسیار نگرانکننده است.
اینکه چرا اشتغال برای زنان ما تبدیل به ارزش شده است، میتواند 2 دلیل عمده داشته باشد:
نخست اینکه اشتغال، برطرف کننده 2 نقص زنهاست. اول مشکلات مالیشان را پاسخ میدهد، زیرا خانواده کاملاً به نیازهای آنها پاسخ نداده است و این مسئله زمانی به وقوع میپیوندد که اسلام واقعی و مسائل طرح شده در آن، به آقایان آموزش داده نشده و طبیعتاً روابط مالی زن و شوهر دچار خلأ شده و در نتیجه بسیاری از خانمها احتیاج دارند که این خلأ را پر کنند؛ اما اگر از اکثر خانمهای شاغل بپرسید که آیا از شاغل بودن خود راضی هستید، میگویند نه، زیرا کار بیرون از منزل همراه با کارهای خانه باعث شده که چیزی جز خستگی مفرط از زندگی نصیب آنها نشود.
از خانم بازنشستهای سؤال کردم که آیا اکنون که از کار بیرون از منزل فارغ شدی، راضی هستی؟ گفت نه، چون این مسئله باعث شده که من زیباییهای زندگی فرزندانم را نبینم. من همیشه در دوران جوانی دغدغه کار بیرون از منزل را داشتم و بیشتر وقتم بیرون از منزل میگذشت و فرزندانم بیشتر اوقات تنها بودند، اما اکنون که به سن بازنشستگی رسیدهام، فرزندانم ازدواج کردهاند و تنهایی آزارم میدهد، در صورتی که من هرگز چیزی از زیباییهای زندگیام نچشیدهام.
دوم اینکه خانمهای خانهداری که تمام وقتشان را در منزل میگذرانند، به سبب برخی محرومیتها، خستگیها و یکنواختیها، خود را با زنان شاغل مقایسه میکنند و ممکن است این احساس به آنها دست بدهد که فرد شاغل حداقل به دلیل مشغلههایی که دارد، دچار فشارهای فکری و روحی نمیشود.
به دلیل این یکنواختی زنان خانهدار در خانه خسته میشوند و گاهی از کار شدید، وسواس نیز پیدا میکنند، زیرا کار دیگری ندارند و بیش از حد به تمیز کردن منزل میپردازند. برخی افراد وقتی این روزمرگیها را میبینند، میگویند شغل برای زنان خوب است.
اگر امروز بتوانیم تحلیل درستی از بحث اشتغال زنان ارائه دهیم، آن وقت مشاهده میکنیم که این بحث، به حاشیه زندگی خانمها میرود. به عنوان مثال، جمله بسیار باعظمتی از امام خمینی(ره) نقل میشود که ایشان میفرمایند: «معلمی شغل انبیاست» سپس میفرمایند: «مادری بالاترین شغلهاست.»
مادری شغل است، یعنی وقتگیر است، زحمت دارد، برنامه، مدیریت، صبوری و استقامت میخواهد. انبیا چه میکنند؟ انبیا برای هدایت مردم کار میکنند، پس چرا ایشان میفرمایند مادری بالاتر از شغل انبیاست، به جهت اینکه مادر کسی است که به اذن خداوند تبارک و تعالی از جسم خود انسانی را خلق کرده و میخواهد که او را به سوی خدا هدایت کند و تمام ناراستیهای زندگی و زحمات را در این مدت تقبل میکند، خودش را خرج جسمانی و روحانی میکند تا بتواند یک انسان را به خدا نزدیک کند. به همین دلیل است که امام این جمله بسیار زیبا را فرمودند.
انبیا مسئول ابلاغ هستند، اما به دنبال این نیستند که حتماً آن فرد به ثمر برسد، ولی مادر میخواهد که فرزندش حتماً به ثمر برسد، به همین دلیل زمانی که خداوند میخواهد از مادری که صاحب چند فرزند معتبر در قرون و اعصار گذشته است نام ببرد، میفرماید: «مادر موسی»؛ «اوحینا الی ام موسی» او زنی است که فرزندش پیامبر اولوالعزم میشود.
دومین پسر او میشود وزیر این پیامبر اولوالعزم، دخترش میشود یاور آن پیامبر اولوالعزم یا مثلاً عروسی که خدا به این مادر داده، دختر پیغمبر است (دختر شعیب)، یعنی خداوند کفویت هم به این خانواده میبخشد و نشان میدهد اگر زنی در انجام وظیفه مادری خود تمام تلاشش را در جهت جلب رضایت حق تعالی انجام دهد، حتی خاندانی که به این خانواده اضافه میشود، از پیغمبران خواهند بود.
در حقیقت اگر نقش مادری را آن طور که اسلام و قرآن میفرماید، آموزش دهیم و راههای عملیاتی آن را به مردم بیاموزیم، مانند اینکه به زنی که میخواهد مادر باشد و در منزل بماند طوری که دچار روزمرگی و افسردگی نشود، راهکار ارائه دهیم، هرگز زنان به جامعه نمیآیند که دچار آسیب بشوند و هرگز راضی نمیشوند که وقت و عمر خود را تلف کنند و در آینده افسوس بخورند.
باید این مسئله را برای خانمها تبیین کنیم که اگر میخواهند شاغل باشند، باید جامعه واقعاً به آنها نیاز داشته باشد، نه اینکه تحقیر شوند و یا دچار آسیب روحی و روانی بگردند. در حال حاضر جامعهشناسان غربی که اشتغال بیرون از منزل را برای زنان ما تبلیغ میکنند، به بسیاری از معضلات شغلی زنان جامعه خودشان اعتراف میکنند و میگویند که زنان در محیط کار امنیت جنسی ندارند یا بسیاری مسائل دیگری که اشتغال برای آنها به وجود میآورد.
خداوند مرد و زن رو با خصوصيات خاص خودشون آفريده که هيچ کدوم نسبت به هم برتري ندارند بلکه هر کدوم توانايي هايي دارند که ممکنه ديگري نداشته باشه به طور مثال مرد قدرت بدني بيشتري داره و زن عواطف و احساسات بيشتري اين زوجيت بايد به درستي در کنار هم قرار بگيره تا موجب تعالي هر دو بشه.
اگر واقعا ما خودمون رو شيعه ميدونيم بايد تابع اهل بيت باشيم اونم نه تابع تو يک قسمت در تمام مراحل بايد تابع باشيم.
پس تا دير نشده بايد اين نقيصه را رفع کرد