گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ درست چند هفته پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، بحثی جدی در خصوص حذف ممیزی قبل از چاپ و تولید فیلم یا حتی در موضعی رادیکالیتر حذف کلی ممیزی در حوزه فرهنگ صورت گرفت.
فارغ از اینکه هدف اصلی از بیان این نوع موضعگیریها ـ که بیشباهت به برخی از سیاستهای فرهنگی گذشته نیست ـ چه میباشد، در این یادداشت قصد داریم اشاره کوتاهی به یکی از مهمترین کارکردهای ممیزی یعنی جلوگیری از ترویج عوامل بیحیایی در جامعه داشته باشیم.
تمام ادیان الهی معتقدند که حیا در ذات و فطرت انسانها وجود دارد اما به مرور زمان، ممکن است در اثر برخورد با جامعه و محیط پیرامون، سطح این حیا تغییر کند. در این جا مجال این نیست که حتی بخواهیم همهی عوامل تاثیرگذار بر عنصر حیا را نام ببریم، با این حال با توجه به اهمیت و تاثیر آثار مکتوب سعی میکنیم این حوزه را از این منظر بررسی کنیم.
شیوه ممیزی آثار مکتوب این است که ابتدا کل اثر از نظر وجود کلمات و الفاظ رکیک و مسائل غیر اخلاقی و جنسی مورد جستوجو قرار میگیرد. شاید بتوان گفت فرد ناظر در این مرحله به نوعی به دنبال فحشا میگردد. فحشا نیز رفتار یا گفتاری است که قباحت و زشتی آن آشکار، صریح و بزرگ باشد. در واقع ممیزی با این نگاه، جلوگیری از اشاعه فحشا به معنای جلوگیری از ترویج گناه و معصیت در جامعه است.
تا اینجای کار معمولا اختلاف چندانی بین صاحب اثر و شخص نظارت کننده (مثلا انتشارات یا وزارت ارشاد) وجود ندارد. مشکل از جایی آغاز میشود که به لایههای پنهان یک اثر میرسیم. در اینجا منظور از لایههای پنهان، لزوما مخفیکردن نکات اخلاقی و یا غیر اخلاقی در متن نیست بلکه منظور مسائلی است که ناخودآگاه فرد را درگیر خودش میکند. در این مرحله محتوای متن باید از لحاظ مفهوم و معنا مورد ارزیابی قرار گیرد.
نکتهی دیگر آنکه نظارت و ممیزی بر روی آثار فرهنگی مختص دوران پس از انقلاب اسلامی هم نیست. بلکه حتی در دوران سلطنت پادشاهان نیز ممیزی وجود داشته است. به نظر شما جای تعجب است اگر ممیزیهای صورت گرفته در هر دولتی اختلاف فاحشی با دولتهای قبل یا بعد از خودش داشته باشد؟ حتی ممکن است در یک دولت واحد نیز اختلاف عمیقی بین دو مسئول در تایید یا رد کلی یک اثر وجود داشته باشد. پس مسئله اصلی کجاست؟ آیا به طور مثال تشخیص یک رذیلت اخلاقی در داستان که سبب ترویج آن گناه در جامعه میشود، کار پیچیدهای است؟ مسئله این است که حتی در مورد مصادیق کفر و الحاد نیز در قانون ابهام وجود دارد.
از منظری دیگر همین اختلاف سلیقهها در ارزیابی آثار، مشکلات بسیاری را هم برای حوزه ناشران، هم برای نویسندگان و هم برای متصدیان صدور مجوز ایجاد کرده است. در واقع عدم وجود یک نظامنامه و آییننامه شفاف و روشن در حوزه ممیزی باعث میشود حتی یک کتاب به طور کامل رد شود، اصلاحیه بخورد و یا با نگاهی دیگر به همان صورت قابل چاپ و انتشار باشد.
فرض کنیم در مورد نوع و کیفیت مسائل غیر اخلاقی تا حدودی در بین مسئولین ممیزی در دورههای مختلف توافق نظر وجود داشته باشد، آیا در حوزه عمل نیز همین توافق وجود دارد؟ در دورههای مختلف، وجود تساهل و تسامح در نگاه برخی از مسئولین فرهنگی سبب ظهور و گسترش ریشههای غربزدگی، بیدینی و بیحیایی در جامعه شده است.
برخی از نویسندگان هیچ ابایی از بیان الفاظ رکیک در نوشتههای خودشان ندارند و در مرحلهای خطرناکتر بیان همین الفاظ به منزلهی جذابیت در اثر، جامعهپذیرتر شدن اثر، گاه عوامانهپذیری بیشتر و گاه جوانمردانهتر بودن رمان، داستان و یا شعر تلقی میشود!
چند ماه پیش رمانی از یکی از نویسندگان مشهور اصلاحیه خورد. نویسنده ابتدا اکثر اشکالات آن را برطرف کرد اما بعد از مدتی با اینکه مجوز چاپ برای آن کتاب گرفته بود، در یک اقدام عجیب همان کتاب اولیه را به صورت اینترنتی منتشر کرد. جدا از خیلی از الفاظ رکیک به کار رفته در متن، محتوا و مفهوم داستان، نکتهای است که در این یادداشت محل بحث ما میباشد.
داستانی که به آن اشاره کردم، از لایههای پنهانی در روابط آزاد بین افراد سخن میگفت. مثلا فرض کنید این داستان قبح ارتباط بین نامحرم را میشکند. خواننده نه فقط با همین داستان بلکه با چند داستان دیگر و یا حتی مقالهی علمی روانشناسانه! در حوزه ارتباطات اجتماعی تصمیم میگیرد برخی از حریمهای گذشته برای خودش را کنار بگذارد و ارتباط صمیمانه بیشتری با اطرفیان خودش داشته باشد. فکر میکنید ادامهی این رفتار چه میشود؟
گفتیم که حیا در ذات و فطرت انسانها وجود دارد. اولین مرحله برای اینکه فرهنگ یک جامعه به سمت انحراف کشیده شود آن است که این حیا از مردم آن جامعه گرفته شود. بگذارید جامعهی مورد نظر خودمان را به یک خانوادهی 5 نفره محدود کنیم. طبیعی است که در یک خانواده حریمهای ویژهای بین افراد وجود دارد. آیا این حریمها محکم، استوار و غیر قابل خدشه است؟
چند سال است که در حوزه مسائل جنسی نوع ویژهای از محصولات در قالب «داستان به ظاهر واقعی» در فضای مجازی گسترش پیدا کرد. برخی از نویسندگان این داستانها بعدها توسط پلیس دستگیر شدند. کاری به آن نویسندگان نداریم. نکتهی بسیار وحشتناک آن است که ترویج این داستانها که عمدتا به حوزهی مسائل خانوادگی مربوط میشد، پس از چندی دامن خیلی از جوانهای پاک و معصوم را گرفت که به طرز عجیبی از حیا و عفت بالایی هم برخوردار بودند.
کارشناسان همگی بر این نکته اذعان دارند که این نوع نوشتهها که اعم از داستان، خاطره، شعر و... میباشد به مراتب تاثیر بسیار عمیقتری نسبت به فیلم و عکس دارند زیرا درگیر کردن ذهن مخاطب در مرحلهی بسیار بالاتری اتفاق میافتد و فرد با تصویرسازیِ شخصیِ متناسب با محیط پیرامون خودش به مرحلهی جدیتری از گناه و آلودگی خواهد رسید.
شاید بگویید این داستانها قطعا در جمهوری اسلامی ایران مجوز نمیگیرند، سایتهای منتشرکنندهی این داستانها فیلتر میشوند و... اما آنچه که در برخی از آثار مکتوب منتشر میشود یک مرحله قبلتر از داستانهای فوق میباشد. اگر جایگاه حیا در ذهن افراد از بین برود، پذیرش مواردی که در نگاه اول خارج از عرف و شرع میباشند راحتتر صورت میگیرد.
وقتی کسی از گناهان خودش برای دیگران تعریف میکند، قباحت و زشتی آن در نظر مردم کمکم زایل میشود، ارتکاب گناه کوچک شمرده میشود و بنابراین فرد تمایل بیشتری برای انجام آن پیدا میکند.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «مَنْ أَذَاعَ فَاحِشَةً كَانَ كَمُبْتَدِئِهَا وَ مَنْ عَیرَ مُؤْمِناً بِشَیءٍ لَمْ یمُتْ حَتَّی یرْكَبَهُ». هر كه عمل بدی را شایع كند، چون عامل آن است و هركه مؤمنی را به كاری عیب كند، نمیرد تا مرتكب آن شود. (نهج الفصاحة، مجموعه كلمات قصار حضرت رسول(ص)، ص 775).