گروه دانشگاه "خبرگزاری دانشجو" نزدیک پاییز که میشود جنب و جوش عجیبی شهر را فرا میگیرد؛ آغاز مهرماه بازگشایی مدارس و هم زمانی آن با هفته دفاع مقدس دلها را به داشتن جوانانی چون خرازیها و باکریها امیدوار میکند.
در سال فرهنگ، سهم شهر من از این عنوان، برگزاری کنسرتهای پیدرپی بدون رعایت موازین است.
مدتی است دیوارهای شهرم همه روزه مرا به شرکت در کنسرتهای گوناگون میخواند، مدتی است تعدادی شیرینیفروش بانی فرهنگ شهرم شدهاند، کاسبانی که به جای پرداختن به کیفیت محصولشان سردمدار موسیقی و برگزاری کنسرت شدهاند و هزینههای دهها میلیونی را خرج برگزاری کنسرتها میکنند، نمیدانم هدفمند یا بیهدف بودن این کار را ولی به گمانم هرکسی متخصص کار خودش باشد، بهتر است.
موسیقی را نمیتوان حذف کرد؛ این واقعیت را حتی اگر مخالف سرسخت موسیقی هم باشیم نمیتوانیم انکار کنیم که موسیقی نیاز جامعه و جوانان است؛ اما بنا بود کنسرتهای داخلی جایگزین کنسرتهای خارجی و شبکههای ماهوارهای شود، بنا بود هنر و فرهنگ غنی کشورم در سالنهای کنسرت به روح جوانان جامعه تزریق شود؛ اما در این کنسرتهای امروزی بیحیایی و بیعفتی، شبیه سازی کنسرتهای خارجی و شبکههای ماهوارهای را میبینیم و نه جایگزین به جا را، همخوانی و همرقصی در محیطی به اصطلاح فرهنگی بلای جان فرهنگ اسلامی-ایرانی شده است.
سالی که از ابتدا با نام فرهنگ آغاز شده، سالی که قرار است تحول عظیم فرهنگی با عزم همگانی را به خود ببیند، آیا با برگزاری کنسرتهای متعدد به هدف خود نائل میآید؟ آیا مشکل فرهنگی شهر من و دغدغه فرهنگی مسئولین شهر با برگزاری کنسرتها برطرف میشود و سوالی بهتر، آیا دغدغهای وجود دارد؟
متولیان فرهنگ شهرم به چه میاندیشند؟ زوجهای شهرم در طلاق و جدایی از یکدیگر گوی سبقت میربایند، حیای دختران شهرم به تاراج میرود، مردانگی و غیرت پسرانم کمرنگ شده و جوانان شهرم ازدواج گریز! و هزاران دردی که دلم را میسوزاند، دردهایی که دوا میخواهد، زخمهایی که التیام میخواهد، نمیدانم درمان چیست؛ اما نسخه پیچیده شده امروز دردی را دوا نکرده و نمیکند.
مینویسم تا شاید چشمی ببیند، یا گوشی بشنود یا دستی از آستین به درآید، یا شاید نسخهای نوشته شود که دردهای مزمن کریمان دوا شود.
فرستنده : سوده پاکاری
انتشار یادداشت دانشجویان میهمان به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط "خبرگزاری دانشجو" نیست و منعکس کننده نظرات گروهها و فعالان دانشجویی است.