به گزارش خبرنگار "خبرگزاری دانشجو" از خرمآباد، متن نامه سرگشاده بسیج دانشجویی لرستان خطاب به دادستان کل کشور که در خصوص تعرضات صورت گرفته نسبت به آمرین به معروف و ناهیان از منکر صادر شده به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
دادستانی محترم کل کشور، حجتالاسلام رئیسی!
سلام علیکم؛
روزهایی که پیش رو داریم، روزهای شور و حماسه است. ایام عاشورا همواره برای عاشقان ثارالله تداعیکننده این کلام است که:
«... انّی لم اَخرُج اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظَالِماً و انَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدِّی محمد صلی الله علیه و آله و سلم. اُریدُ اَن آمُرَ بِالمعروف و اَنهی عَنِ المُنکَر و اسیرُ بِسیرهِ جدّی و سیرَهِ اَبی علی بنِ ابیطالب علیه السلام...» من خروج نکردم از برای تفریح و تفرج و نه از برای استکبار و بلند منشی و نه از برای فساد و خرابی و نه از برای ظلم و ستم، بلکه خروج من برای اصلاح امت جدم محمد صلی الله علیه و آله و سلم میباشد. من میخواهم امر به معروف نمایم و نهی از منکر کنم و به سیره و سنت جدم و آیین و روش پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم.
شکی نیست که اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه آن روزگاران نمیمرد و به دست فراموشی سپرده نمیشد، سلاله زهرای اطهر سلام الله علیها و سید جوانان اهل بهشت در طریق احیای امر به معروف در قربانگاه کرب و بلا به خاک و خون کشیده نمیشد. تردیدی نیست که مرگ امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، برابر است با مرگ اسلام و ارزشهای اسلام که اگر این چنین نبود؛ حضرت اباعبدالله عمل به سیره و روش جدشان را از اهداف خروجشان بیان نمیفرمودند.
و طبق این کلام سلطان بیان، امیر المومنین علی علیه السلام مهمترین وظیف هر مسلمانی امر به معروف و نهی از منکر است: «و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیلالله عندالامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی: تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر به اندازهٔ آب دهانی در مقابل دریایی پهناور بیش نیست!
از دیگر سو، روزهایی که پشت سر نهادهایم همراه بوده است با توطئهها و دسیسه چینیهای دشمنان اسلام ناب محمدی (ص)، برای تخریب چهره آمرین به معروف و خدشه دار نمودن این اصل اساسی از فروع دین اسلام؛ تا به مقصود خود یعنی خاموش کردن این فریضه الهی و زدودن دین از جامعه دست یابند و چه دردناک است که در کشوری اسلامی و شیعی؛ این چنین به احیای سنت امربه معروف و نهی از منکر هجمه صورت گیرد و دردناکتر اینکه باید اقرار کرد امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما مرده است. دلیل این اقرار نیز وقایعی است که برای پیشگامان امر به معروف و نهی از منکر اتفاق افتاده است. شهدای بزرگوار طریق امر به معروف دلایل روشن وبراهین واضحی برای این سخناند و صد افسوس که این روزها برای همه ما عادی شده است شنیدن این مطلب که در نقطهای از کشور اسلامیمان، آمر به معروفی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به شهادت رسیده است.
بدون تردید تنها طریقتی که از سوی آمرین به معروف دنبال میشود به فرموده مولا و مقتدایمان امام خامنهای (مدظله) تذکر لسانی است و این امر تنها راه احیای این فریضه مقدس است؛ لیکن وقایع پیش آمده مجال تحقق این امر را سلب میکند.
ما ابایی نداریم از جانفشانی و اهدای خون؛ وقتی مقدسترین خونها در طریق احیای امر به معروف و نهی از منکر بر زمین ریخته و مقدسترین سرها بر نیزه شدهاند؛ لیکن این دردآور است برای پیروان اباعبدالله، که در ایران اسلامی شاهد این وقایع باشند.
همانگونه که به طور قطع مستحضرید در تازهترین تعرض به آمرین به معروف؛ حجت الاسلام میرزایی طلبه خرمآبادی در شامگاه پنج شنبه گذشته به سبب اقدام به تذکر لسانی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و روانه بیمارستان شدند.
صرفنظر از تعلل صورت گرفته یا صورت نگرفته در رسیدگی به وضعیت این آمر به معروف؛ سوال اینجاست که چرا باید در جامعه اسلامی ایران، ضرب و شتم آمرین به معروف و تعرض به ایشان به امری عادی بدل شود؟
چه امری باعث شده است تا انجام دهندگان منکر، این چنین جرأت تعدی و جسارت یابند؟
آیا غیر از این است که در راستای احیای این فریضه باید قوه قهریه به یاری آمرین به معروف بیاید؟
آیا غیر از این است که ارادهای برای احیای امربه معروف در سطح مدیران دولتی وجود ندارد؟ که اگر وجود داشت هرگز این کلام شنیده نمیشد که به زور نمیتوان مردم را به بهشت برد. آیا کسانی که داعیه دار خدمتگزاری هستند؛ تعریف اسلام، حاکمیت و حکومت اسلامی را میدانند؟
ماجرای بیمهریها نسبت به آمرین به معروف مثنوی هفتاد من کاغذ است، بگذارید به این کلام سید شهیدان اهل قلم اکتفا کنیم که "در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهیها" که اگر این چنین نبود هر مفسد فاسق بیسر و پایی جرات نمیکرد، کسی را به جرم تذکر لسانی مورد ستم و تعرض قرار دهد.
ماجرای توطئهها و دسیسه چینیها، جهت تخریب چهره آمرین به معروف مسئله مهمی است، آن قدر مهم که دشمنان اسلام را با تمام ابزارهایشان به صحنه مقابله با اسلام مظلوم آورد؛ آنجا که رسانههای خارجی با همنوایی دنبالههای داخلیشان سعی در نسبت دادن مسئله اسیدپاشی به آمرین به معروف را داشتند.
مگر غیر از این است که سوابق آمرین به معروف نشان دهنده جان دادن، و نه جان گرفتن است؟ نشان دهنده آسیب دیدن و نه آسیب رساندن است؟ نشان دهنده زخم زبان شنیدن و نه زخم زبان زدن است؟
پس چرا باید عدهای معلومالحال و خود باخته به غرب و فرهنگ آلوده غربی، دست به توحش و جنایت زنند و این جنایتها را به گردن قشر مذهبی جامعه بیاندازند؟
قطعا اشد مجازات باید برای تخریبکنندگان طریق امر به معروف و نهی از منکر در نظر گرفته شود. این دسیسه چینیها مسئلهای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
اما دیگر مسئله که در اول نگاه شاید ارتباطی به مسئله امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشد، مسئله محکومین فتنه است. در روزهای اخیر دیده و شنیدهایم که برخی از کارگزاران حکومتی، سران فتنه را با جناب حر رحمت الله علیه مقایسه کردهاند. به یقین این قیاس، قیاس مع الفارقی است که به هیچ عنوان نمیتوان آن را پذیرفت. اکنون باید پرسید چرا و به چه علت برخی این جسارت را یافتهاند که محکومین فتنه را با جناب حر مقایسه کنند؟
کجای تاریخ کربلا سراغ داریم که حر رحمت الله علیه، کوچکترین توهینی را به حضرت اباعبدالله روا داشته باشد؛ در حالی که سران فتنه، نه تنها علیه نظام به پا خواستند و به کشور خیانت کردند؛ بلکه همانها بودند که در وقایع سال ۸۸ علم دار اهانت به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله شدند.
آبشخور این ماجرا از کجاست؟
به راستی خیانتهای سران فتنه در سال ۸۸ فراموش شدنی است؟
یا شاید بعضیها گمان میبرند چون رافت اسلامی شامل حال محکومان فتنه شده و هنوز در حال نفس کشیدن در جمهوری اسلامی هستند، دیگر باید خیانتهای آنها را به دست فراموشی سپرد؟
شاید میبایست بعضیها را از خواب فراموشی بیدار کرد، اینطور به نظر میرسد که نه تنها گروهی از مردم، بلکه بسیاری از مسئولان نسبت به گناه بزرگ و خیانت آشکار فتنه گران بیخبرند، که جای بسی تعجب و صد البته تاسف دارد.
اعلام حکم محکومین فتنه و تبیین ابعاد خیانتها، شاید بتواند خواب سنگین فراموشی را از چشم مسئولین برباید.
در پایان پس از ذکر تمام این مسائل که قلب هر شیعه علوی را میآزارد، درخواست ما از جنابتان به عنوان یکی از اعضای اثرگذار قوه قضائیه این است که:
1در راستای حمایت از آمرین به معروف، احکام اسلامی را به جد دنبال نموده و زمینه را برای برخورد هرچه شدیدتر با مفسدان و فاسقان فراهم آورید که این کوتاهیها در اجرای احکام اسلامی هم مفسدان را جریتر و جسورتر نموده و هم سبب ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه شده است.
2- پیگیری ماجرای اسیدپاشی میبایست در اولویت کاری آن قوه قرار گرفته و عاملان و مسببان داخلی و خارجی این توحش رسوا شده و به اشد مجازات محکوم گردند؛ همچنین رسانههایی که در این مسیر یاریگر دشمنان اسلام بودهاند مورد بازخواست و توبیخ واقع شوند.
۳- اعلام احکام محکومین فتنه و اجرای آن؛ زیرا عدم اعلام این احکام امر را برای برخی مشتبه کرده است؛
مسلم است که حکم سران فتنه در حماسه نهم دی ماه، توسط مردم بیدار و مومن ایران اسلامی صادر شده و هیچ یک از این افراد از پایگاه مردمی و اجتماعی برخوردار نیستند؛ لیکن برای رفع تمامی شبهات، میبایست این احکام اعلام و اجرا شوند.
و من الله التوفیق