کد خبر:۳۶۵۶۱۸
بسیج دانشجویی دانشگاه لرستان خطاب به دادستان کل کشور:

اراده‎ای بین مسئولان برای احیای امر به معروف و نهی از منکر وجود ندارد

بسیج دانشجویی دانشگاه لرستان با صدور نامه‎ای سرگشاده خطاب به حجت‎الاسلام رئیسی، دادستان کل کشور ضمن ابراز انزجار از اسیدپاشی‎های اصفهان اعلام کرد: در بین مسئولان اراده‎ای برای احیای امر به معروف و نهی از منکر وجود ندارد.
اراده‎ای بین مسئولان برای احیای امر به معروف و نهی از منکر وجود ندارد

به گزارش خبرنگار "خبرگزاری دانشجو" از خرم‌آباد، متن نامه سرگشاده بسیج دانشجویی لرستان خطاب به دادستان کل کشور که در خصوص تعرضات صورت گرفته نسبت به آمرین به معروف و ناهیان از منکر صادر شده به شرح زیر است:
 

بسم الله الرحمن الرحیم
 

دادستانی محترم کل کشور، حجت‌الاسلام رئیسی!

سلام علیکم؛
 

روزهایی که پیش رو داریم، روزهای شور و حماسه است. ایام عاشورا همواره برای عاشقان ثارالله تداعی‎کننده این کلام است که:

 «... انّی لم اَخرُج اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظَالِماً و انَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدِّی محمد صلی الله علیه و آله و سلم. اُریدُ اَن آمُرَ بِالمعروف و اَنهی عَنِ المُنکَر و اسیرُ بِسیرهِ جدّی و سیرَهِ اَبی علی بنِ ابیطالب علیه السلام...» من خروج نکردم از برای تفریح و تفرج و نه از برای استکبار و بلند منشی و نه از برای فساد و خرابی و نه از برای ظلم و ستم، بلکه خروج من برای اصلاح امت جدم محمد صلی الله علیه و آله و سلم می‌باشد. من می‌‎خواهم امر به معروف نمایم و نهی از منکر کنم و به سیره و سنت جدم و آیین و روش پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم.
 

شکی نیست که اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه آن روزگاران نمی‌‎مرد و به دست فراموشی سپرده نمی‌‎شد، سلاله زهرای اطهر سلام الله علی‌ها و سید جوانان اهل بهشت در طریق احیای امر به معروف در قربانگاه کرب و بلا به خاک و خون کشیده نمی‌‎شد. تردیدی نیست که مرگ امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، برابر است با مرگ اسلام و ارزشهای اسلام که اگر این چنین نبود؛ حضرت اباعبدالله عمل به سیره و روش جدشان را از اهداف خروجشان بیان نمی‌‎فرمودند.


و طبق این کلام سلطان بیان، امیر المومنین علی علیه السلام مهم‌ترین وظیف هر مسلمانی امر به معروف و نهی از منکر است: «و ما اعمال البر کل‌ها و الجهاد فی سبیل‌الله عندالامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی: تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر به اندازهٔ آب دهانی در مقابل دریایی پهناور بیش نیست!
 

از دیگر سو، روزهایی که پشت سر نهاده‎ایم همراه بوده است با توطئه‎‌ها و دسیسه چینی‎های دشمنان اسلام ناب محمدی (ص)، برای تخریب چهره آمرین به معروف و خدشه دار نمودن این اصل اساسی از فروع دین اسلام؛ تا به مقصود خود یعنی خاموش کردن این فریضه الهی و زدودن دین از جامعه دست یابند و چه دردناک است که در کشوری اسلامی و شیعی؛ این چنین به احیای سنت امربه معروف و نهی از منکر هجمه صورت گیرد و دردناک‌تر اینکه باید اقرار کرد امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما مرده است. دلیل این اقرار نیز وقایعی است که برای پیشگامان امر به معروف و نهی از منکر اتفاق افتاده است. شهدای بزرگوار طریق امر به معروف دلایل روشن وبراهین واضحی برای این سخن‎اند و صد افسوس که این روز‌ها برای همه ما عادی شده است شنیدن این مطلب که در نقطه‎ای از کشور اسلامی‎مان، آمر به معروفی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به شهادت رسیده است.
 

بدون تردید تنها طریقتی که از سوی آمرین به معروف دنبال می‌‎شود به فرموده مولا و مقتدایمان امام خامنه‎ای (مدظله) تذکر لسانی است و این امر تنها راه احیای این فریضه مقدس است؛ لیکن وقایع پیش آمده مجال تحقق این امر را سلب می‌کند.
 

ما ابایی نداریم از جانفشانی و اهدای خون؛ وقتی مقدس‎‌ترین خون‌ها در طریق احیای امر به معروف و نهی از منکر بر زمین ریخته و مقدس‎‌ترین سر‌ها بر نیزه شده‎اند؛ لیکن این دردآور است برای پیروان اباعبدالله، که در ایران اسلامی شاهد این وقایع باشند.
 

همانگونه که به طور قطع مستحضرید در تازه‎‌ترین تعرض به آمرین به معروف؛ حجت الاسلام میرزایی طلبه خرم‎آبادی در شامگاه پنج شنبه گذشته به سبب اقدام به تذکر لسانی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و روانه بیمارستان شدند.
 

صرفنظر از تعلل صورت گرفته یا صورت نگرفته در رسیدگی به وضعیت این آمر به معروف؛ سوال اینجاست که چرا باید در جامعه اسلامی ایران، ضرب و شتم آمرین به معروف و تعرض به ایشان به امری عادی بدل شود؟
 

چه امری باعث شده است تا انجام دهندگان منکر، این چنین جرأت تعدی و جسارت یابند؟
 

آیا غیر از این است که در راستای احیای این فریضه باید قوه قهریه به یاری آمرین به معروف بیاید؟
 

آیا غیر از این است که اراده‎ای برای احیای امربه معروف در سطح مدیران دولتی وجود ندارد؟ که اگر وجود داشت هرگز این کلام شنیده نمی‌شد که به زور نمی‌‎توان مردم را به بهشت برد. آیا کسانی که داعیه دار خدمت‎گزاری هستند؛ تعریف اسلام، حاکمیت و حکومت اسلامی را می‌‎دانند؟
 

ماجرای بی‌مهری‎‌ها نسبت به آمرین به معروف مثنوی هفتاد من کاغذ است، بگذارید به این کلام سید شهیدان اهل قلم اکتفا کنیم که "در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی‌ها" که اگر این چنین نبود هر مفسد فاسق بی‌سر و پایی جرات نمی‌‎کرد، کسی را به جرم تذکر لسانی مورد ستم و تعرض قرار دهد.
 

ماجرای توطئه‎‌ها و دسیسه چینی‎‌ها، جهت تخریب چهره آمرین به معروف مسئله مهمی است، آن قدر مهم که دشمنان اسلام را با تمام ابزار‌هایشان به صحنه مقابله با اسلام مظلوم آورد؛ آنجا که رسانه‎های خارجی با همنوایی دنباله‎های داخلیشان سعی در نسبت دادن مسئله اسیدپاشی به آمرین به معروف را داشتند.


مگر غیر از این است که سوابق آمرین به معروف نشان دهنده جان دادن، و نه جان گرفتن است؟ نشان دهنده آسیب دیدن و نه آسیب رساندن است؟ نشان دهنده زخم زبان شنیدن و نه زخم زبان زدن است؟
 

پس چرا باید عده‎ای معلوم‎الحال و خود باخته به غرب و فرهنگ آلوده غربی، دست به توحش و جنایت زنند و این جنایت‎‌ها را به گردن قشر مذهبی جامعه بیاندازند؟
 

قطعا اشد مجازات باید برای تخریب‎کنندگان طریق امر به معروف و نهی از منکر در نظر گرفته شود. این دسیسه چینی‎‌ها مسئله‎ای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
 

اما دیگر مسئله که در اول نگاه شاید ارتباطی به مسئله امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشد، مسئله محکومین فتنه است. در روزهای اخیر دیده و شنیده‎ایم که برخی از کارگزاران حکومتی، سران فتنه را با جناب حر رحمت الله علیه مقایسه کرده‎اند. به یقین این قیاس، قیاس مع الفارقی است که به هیچ عنوان نمی‌‎توان آن را پذیرفت. اکنون باید پرسید چرا و به چه علت برخی این جسارت را یافته‎اند که محکومین فتنه را با جناب حر مقایسه کنند؟
 

کجای تاریخ کربلا سراغ داریم که حر رحمت الله علیه، کوچک‌ترین توهینی را به حضرت اباعبدالله روا داشته باشد؛ در حالی که سران فتنه، نه تنها علیه نظام به پا خواستند و به کشور خیانت کردند؛ بلکه همان‌ها بودند که در وقایع سال ۸۸ علم دار اهانت به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله شدند.
 

آبشخور این ماجرا از کجاست؟
 

به راستی خیانت‎های سران فتنه در سال ۸۸ فراموش شدنی است؟
 

یا شاید بعضی‌ها گمان می‌‎برند چون رافت اسلامی شامل حال محکومان فتنه شده و هنوز در حال نفس کشیدن در جمهوری اسلامی هستند، دیگر باید خیانت‎های آن‌ها را به دست فراموشی سپرد؟
 

شاید می‌‎بایست بعضی‎‌ها را از خواب فراموشی بیدار کرد، اینطور به نظر می‌‎رسد که نه تنها گروهی از مردم، بلکه بسیاری از مسئولان نسبت به گناه بزرگ و خیانت آشکار فتنه گران بی‎خبرند، که جای بسی تعجب و صد البته تاسف دارد.
 

اعلام حکم محکومین فتنه و تبیین ابعاد خیانت‎‌ها، شاید بتواند خواب سنگین فراموشی را از چشم مسئولین برباید.
 

در پایان پس از ذکر تمام این مسائل که قلب هر شیعه علوی را می‌‎آزارد، درخواست ما از جنابتان به عنوان یکی از اعضای اثرگذار قوه قضائیه این است که:
 

1در راستای حمایت از آمرین به معروف، احکام اسلامی را به جد دنبال نموده و زمینه را برای برخورد هرچه شدید‎‌تر با مفسدان و فاسقان فراهم آورید که این کوتاهی‎‌ها در اجرای احکام اسلامی هم مفسدان را جری‎‌تر و جسور‌تر نموده و هم سبب ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه شده است.

 

2- پیگیری ماجرای اسید‎پاشی می‌‎بایست در اولویت کاری آن قوه قرار گرفته و عاملان و مسببان داخلی و خارجی این توحش رسوا شده و به اشد مجازات محکوم گردند؛ همچنین رسانه‎هایی که در این مسیر یاری‎گر دشمنان اسلام بوده‎اند مورد بازخواست و توبیخ واقع شوند.



۳- اعلام احکام محکومین فتنه و اجرای آن؛ زیرا عدم اعلام این احکام امر را برای برخی مشتبه کرده است؛



مسلم است که حکم سران فتنه در حماسه نهم دی ماه، توسط مردم بیدار و مومن ایران اسلامی صادر شده و هیچ یک از این افراد از پایگاه مردمی و اجتماعی برخوردار نیستند؛ لیکن برای رفع تمامی شبهات، می‌‎بایست این احکام اعلام و اجرا شوند.

و من الله التوفیق

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار