گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ مسئول که دقایقی قبل ترش در حال توضیح دادن این بود که که ظرفیت موکب 450 نفر است، اما 700 نفر را شبانه در ان جا می دهد، انگار بداند قصه چیست، دیگر سوالی نمی کند.با دست به چادر بغلی اشاره می کند و جوان می رود و روی پتو سبز رنگ موکب ایرانی ول می شود.
ستاد بازسازی عتبات برای سال دوم است که در بین راه نجف تا کربلا و شهرهای نجف و کربلا توانسته موکب های را برای زائران ایرانی ایجاد کند.
وقتی برای تهیه گزارش به سمت ان حرکت می کنیم،مدیر گروه توضیح می دهد که مدیریت اجرایی سه موکب کربلا توسط هیئت رزمندگان اسلام انجام می شود و از بیش از 15 هزار زائر ایرانی شبانه در آن اسکان می یابند. موکب ایرانی در جنب بیمارستان در حال احداث امام سجاد است. بیمارستانی که تقریبا تکمیل شده و این روزها قبل از راه اندازی، محل خواب زائران ایرانی است.
تفاوت موکب ایرانی با بقیه موکب ها
کف پوش نارنجی رنگ جلوی موکب را با کفش رد می کنم، مرد جوان مسئول با حالت اخطار و با صدای بلند، یادآور می شود که کفش ها را در بیاورم.با لهجه شیرازی اش می گوید: «دادا مگه نمی بینی همه کفش ها را در می آرند؟»
کفش ها را از پا می کنم و به خود او می سپارم تا چند دقیقه ای با زائران هم کلام شوم.
تمیزی اولین تفاوت این موکب با هزاران موکبی است که در عراق وجود دارد.تفاوت دیگر آن است که اینجا تنها زائران ایرانی را اسکان می دهد. دلیلش را چند دقیقه بعد وقتی با یکی از زائران هم کلام می شوم، در می یابم.کارش دکوراسیون داخلی منزل است اما می گوید که در بین راه برخی موکب ها جایی برای آنها که ایرانی بودند نداشتند. به جز خواب، فعلا امکانات دیگری برای مسافران نیست. می گوید که برای یک حمام گرفتن مجبور شده 18 هزار تومان بدهد، اما راضی است.
سوژه های بعدی گفت وگو، یک آرایشگر و فروشنده لوازم ارتوپدی هستند؛در ایران ارتباطی با هم ندارند، اما اینجا در کنار هم می خوابند و رفاقتشان تازه شکل گرفته است.ستاد بازسازی عتبات را نمی شناسند، امااز نظم موکب راضی اند و مدیریت آن را «عالی» می خوانند.
تو که دانی چرا پرسی؟
«ما بد ندیدم والا.» هم پاسخ حاج ابوطالب علوی است که از آبادان به اینجا آمده است. در ایران کار ساختمانی می کند. این نخستین سفرش به عراق است. با همان لهجه جنوبی اش ماجرای سفرش را تعریف می کندو از« قسمت و تقدیر الهی» برای سفر به کربلا می گوید. سوال در مورد کیفیت موکب را هم این طور جواب می دهد که« تو که دانی چرا پرسی؟»
بعد هم می گوید:«بدی اینجا چی بوده؟ 6 تا پتو زیر پامون هست. این بد است؟ مگه چی می خوایم؟»
میانه صحبت صدای اذان بلند می شود. یکی از مسئولان موکب توضیح می دهد که در فضای بیرونی با همکاری موکب جنبی عراقی نماز جماعت برگزار می شود و امام جماعت هم یک روحانی ایرانی است.نماز که تمام می شود، خلق الله شروع به خواندن زیارت عاشورا می کنند. این اولین زیارت عاشورایی است که اینجا در کربلا می خوانیم.جنسش با همه زیارت عاشورا ها فرق دارد.
بعد از نماز دوباره سراغ حاج ابوطالب را می گیرم. حرفی ندارد و ما را به دوستان دیگرش، حواله می دهد. جنس پاسخ ها فرق چندانی ندارد.
نمایی از موکب مردانه ستاد بازسازی عتبات در کربلا. 5 عصر.
موکب ما شاهانه است
کیانی بازنشسته سپاه که سه سالی است برنامه دارد باغ موزه دفاع مقدس آبادان را راه بیندازد می گوید که انتظار این امکانات را نداشته است. برای اربعین سال دومی است که به کربلا می آید وبرای همین معتقد است موکب و نحوه اسکان زائران برای او و دوستانش «شاهانه» است.
موکب شاهانه را کمی آن طرف تر دو جوان اهل تهران هم با عبارت« اینجا طلا» است، به نوع دیگری تکرار می کنند.اولی کارمند سازمان صنایع دفاع و دومی عضو حراست یکی از سازمان های زیر مجموعه صندوق بازنشستگی. علی رضاکه در سازمان صنایع دفاع کار می کند و عینک صورتش را بزرگ کرده معتقد است یکی از بهترین کارهای انجام شده در این موکب این است که اینجا همه ایرانی هستند . ایرانی بودن حاضران برای او این معنی را دارد که راحتی ودیگر دغدغه نداری. چون هر چیزی تقاضا کنی، کسی هست که دستت بدهد.
او و دوستش شب قبل از آن را در یک ساختمان نیمه کاره خوابیدند. رفیقش حالا کمی سرما خورده، اما می گوید که حالش بهتر است و از مسئولان ستاد تشکر می کند.
در موکب عراقی ها معذب بودیم
حسینی و ایوبی دو جوان دیگراز اهل یزد هستند که از قضا فامیل اند. برادر زن و دامادی در صلح و آرامش! آنها قصه های زیادی از شب هایی که در موکب های عراقی ساکن شدند، اما به گفته خود خودشان« معذب » بودند داشتند. از ماجرای گم شدن پاسپورت ها تا دردسرهای جا پیدا کردن.انها هم با عبارت« خیلی عالی است» از موکب ایرانی و مدیریت آن تعریف می کنند.