به گزارش خبرنگار اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»،خانواده را میتوان معیاری برای شناخت آسیبهای اجتماعی دانست و برای پی بردن به علل این انحرافات، به خانواده مراجعه کرد.
جامعهشناسان و آسیبشناسان معتقدند که خانواده از هم گسسته، در کنار عواملی چون درآمد پایین، تربیت ضعیف فرزندان، نظارت ناچیز والدین، بهره هوشی پایین، فقدان موفقیت و بیش فعالی، از جمله عوامل قوی بروز بزهکاری در افراد به شمار میآید. خانواده نظام اجتماعی پویایی است که برای خود ساختار، اجزاء و قواعدی دارد و در بین تمامی نهادها، سازمانها و تأسیسات اجتماعی، نقش و اهمیتی خاص و بسزا دارد.
خانواده در زمره عمومیترین سازمانهای اجتماعی است که برآیند یا انعکاسی از کل جامعه است. بدین ترتیب، نهاد خانواده مانند سایر نهادهای اجتماعی دارای کارکردهای متنوعی در درون و بیرون از خود یعنی عرصه اجتماعی است.
در زمینه ارتباط با فرزندان، نهاد خانواده از درون، با اثر گذاری بر اعضای خود نقش تعیین کنندهای دارد.
به لحاظ اینکه ارتباطات مستقیم و چهره به چهره بین اعضای خانواده وجود دارد، تاثیرات متقابل بین اعضا از عمق و پایداری بیشتری برخوردار است. بنابراین خانواده را میتوان معیاری برای شناخت آسیبهای اجتماعی دانست و برای پی بردن به علل این انحرافات، به خانواده مراجعه کرد.
پیشرفت روزافزون تکنولوژی و صنعت و شهرنشینی باعث ازدیاد مسائل و مشکلات بسیاری چون انحرافات، بزهکاریها، جرمها و جنایات، خودکشیها و شاید از همه مهمتر که در واقع منشاء اکثر انحرافات است، ستیزههای خانوادگی و طلاق میباشد که یکی از دردناکترین مسائل اجتماعی قابل بحث در جامعه ما و اکثر جوامع بوده و متاسفانه آمار آن روز به روز در حال افزایش است.
تحقیقات نشان دادهاند که آمار طلاق در روستاها بسیار پایینتر از شهرها است. علت اصلی آن رامی توان پایبند بودن روستائیان به ارزشها، سنت،اعتقادات مذهبی و توقعات کم دانست؛ در حالیکه در شهر مسئله صنعتی شدن جامعه مصرفی، توقعات بیجا و عدم پایبندی به ارزشها و سنتها از عوامل مهم افزایش درصد ستیزه و طلاق میباشد.
پیوند زناشویی یک موهبت الهی و یک پیوند ملکوتی است که باید به آن ارزش و بهای فراوانی داده شود و مهمتر از این پیوند، استواری بنای خانواده میباشد و این مهم بدست نمیآید مگر در محیطی مملو از محبت و عاطفه و با پرورش و تربیت فرزندانی صالح و شایسته. در خانوادهای که فضای حاکم بر آن سرشار از صفا و صمیمیت است؛ علاقه و تعاون بین اعضای آن حکم فرماست و شخصیت هر فرد مورد احترام بوده و ارزش و احترام هر کس به میزان تقوی،
معلومات و گذشت وی میباشد.
در چنین خانواده وقتی نهاد خانواده از یک سو نقش و کارکرد خود را برای پاسخگویی به انتظارات اعضا از دست میدهد و از سوی دیگر در نظارت و کنترل بر سلوک آنان ناتوان میشود، با نوعی خانواده از هم گسسته مواجه میشویم.
در این باره عدهای بر این باورند که خانواده از هم گسسته، در کنار عواملی چون درآمد پایین خانواده، تربیت ضعیف فرزندان، نظارت ناچیز والدین، هوش بهر پایین، فقدان موفقیت و بیش فعالی، یک پیش بینی کننده قوی بزهکاری است.
تغییر و دگرگونیهای سریع و بیسابقه اجتماعی و فرهنگی، کانونهای خانوادگی را در سالهای اخیر با مسائل مختلفی مواجه کرده است. در این میان تغییر الگوی اقتصادی، بالا رفتن میزان مصرف، عدم تعادل بین درآمدها و هزینههای زندگی، موجبات بحرانهای خانوادگی را فراهم کرده است. لذا راه برای آلودگی و ارتکاب اعضا به بزههای اجتماعی باز خواهد شد و به واسطه طرد عنصر بزهکار از جامعه و خانواده، بطور طبیعی فرد دچار آشفتگی هویت شده، خود را از جمع بیگانه احساس میکند و این روند میتواند شدت ارتکاب به بزههای بیشتر و بزرگتر را به دنبال داشته و نقش تخریبی آن در تامین امنیت اجتماعی افزایش یابد.
راهها و روشهای پیشگیری:
۱- امکان ایجاد روابط سالم ما بین افراد فراهم شود.
۲- کمک به معیشت توده مردم، کاهش فقر عمومی و مهار تورم
۳- تدوین دستوالعمل قاطع و واقع بینانه برای مربیان و مسئولان مدارس در برخورد با دانش آموزان و یا مشاهده ناهنجاری در خانواده آنان به صورتی که به طور مستقیم و غیر مستقیم روی رفتار دانش آموز موثر است.
۴- ایجاد خطوط امن تلفن برای مشاوره، تربیت، مددکاری اجتماعی، کمک به خانوادههای آسیب دیده، برخورد با حرکات و اقدامات غیر متعارف فرزندان، مشکلات همزیستی و معاشرت با گروههای همسال و آشنایان و اقوام
۵-ایجاد خطوط امن تلفن برای تماس نوجوانان و دانش آموزان جهت مشاوره و برخورد با بزرگسالان و والدین