گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، محمد واحدی؛ «هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.»
ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر
آزادی بیان و آزادیهای مرتبط با آن همچون آزادی مطبوعات و یا آزادی تشکیل اجتماعات در واقع یکی از مرزهای روشن بین نظامهای مردم سالار ونظامهای خودکامه تلقی میشوند.
آزادی عقیده و بیان همچنین موضوع ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز میباشد.
«هیچکس را نمیتوان به مناسبت عقایدش مورد مزاحمت و اخافه قرار داد». براساس نقطه نظرات تفسیری کمیته حقوق بشر سازمان ملل» این حقی است که میثاق در رابطه با آن هیچ استثنا و یا محدودیتی را نمیپذیرد.»
بند ۱ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی
برخلاف آزادی عقیده، آزادی بیان موضوع مسئولیتها و تکالیف است و به ناچار محدودیتهایی را متحمل میشود.
این موضوع به صورت متعدد در اسناد بین المللی و توافقنامهها به چشم میخورد که لازم است در ابتدای یادداشت به آن اشاره گردد.
براساس بند ۳ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی» اعمال حقوق مذکور در بند ۲ این ماده مستلزم تکالیف و مسئولیتهای خاصی است و لذا ممکن است تابع محدودیتهای معینی بشود که در قانون تصریح شده و برای امور ذیل ضرورت داشته باشد: الف) احترام به حقوق یا حیثیت دیگران؛ ب) حفظ امنیت یا نظم عمومی یا سلامت یا اخلاق عمومی.»
در ماده ۲۰ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز در دو بند انواع جدیدی را از محدودیت بر آزادی بیان ارائه نموده است:» ۱- هرگونه تبلیغ برای جنگ به موجب قانون ممنوع است. ۲- هرگونه دعوت (ترغیب) به کینه (تنفر) ملی یا نژادی یا مذهبی که باعث تحریک به تبعیض و یا دشمنی و خشونت گردد، بموجب قانون ممنوع میباشد.»
موارد بالا تنها بخشی از قوانین و توافقات صورت گرفته بین المللی در خصوص مسئولیتها و تکالیف در حوزه آزادی بیان است.
طبق اسناد بین المللی، آزادی بیان در صورتی که با سایر حقوق و حتی حیثیت دیگران در تقابل باشد میتواند محدود گردد اما آزادی ابراز مذهب تنها زمانی میتواند محدود شود که با حقوق و آزادیهای اساسی دیگران در تقابل باشد. از سوی دیگر همانگونه که مشاهده میشود زمینههای محدودیت آزادی بیان بسیار گستردهتر از محدودیتهای وارد بر آزادی ابراز مذهب میباشد.
این دقیقا موردی است که موضوع بحث ماست، با توجه به اینکه کشورهای غربی و به طور مصداقی فرانسه ادعای دموکراسی دارند و اینکه بر اساس قوانین حقوق بشری، ابراز مذهب آزاد است دو نکته میتواند مورد توجه قرار گیرد: ۱. قانون فرانسه برای منع استفاده از پوشش کامل برای صورت، حقوق زنان مسلمان را تضعیف میکند. این ممانعت با حقوق زنان برای بیان آزادانه دین و عقایدشان و همچنین استقلال شخصیشان در تعارض بوده و از آنها جلوگیری میکند.
۲. انتشار کارتون موهن نشریه شارلی ابدو در روزهای اخیر و توهین آشکار به جامعه مسلمانان نه تنها نادیده گرفتن حق و توهین به عقیده بیش از یک سوم جمعیت جهان است بلکه ناقض قوانین حقوق بشری میباشد. اساساً چاپ کاریکاتورهای که حاوی توهین میباشند، نقض اصول مسلم و اولیه حقوق بشر است و استناد به آزادی بیان برای سرپوشی بر اینگونه توهینات به مقدسات، نقض غرض محسوب میشود.
موضوع توهین به ادیان نه تنها با قوانین حقوق بشری در تناقض است بلکه مخالف قانون اساسی فرانسه نیز میباشد.
در اصل دوم قانون اساسی این کشور آمده است:» دولت، اصل برابری در مقابل قانون را برای تمام اتباع خود بدون در نظر گرفتننژاد و مذهب تضمین می نماید و به تمام اعتقادات احترام می گذارد.»
به طور کلی، استانداردهای دوگانه دول غربی در برخورد با حقوق بشر مسئلهای است که بارها و به کرات تکرار شده است.
امروز نشریه شارلی ابدو به ساحت مقدس پیامبر اسلام و به عقاید بیش از ۲ میلیارد انسان توهین میکند و با حمایت سازمانهای خود خوانده حامی حقوق بشر مواجه میگردد، اما هنگامی که «موریس سینِ» کاریکاتوریست این نشریه در سال ۲۰۰۹ کاریکاتور فرزند یهودی رئیس جمهور این کشور را که به دلایل مالی به یهودیت گرویده بود، منتشر میکند محکوم و مجازات میگردد.
شارلی ابدو با انتشار کاریکاتورهایی به اسلام و مسلمانان و مسیح و مسیحیت توهین میکند و تمامی آنها را آزادی مطبوعات مینامد اما در مورد پرونده سین، آزادی بیان و مطبوعات نادیده گرفته میشود و موریس اخراج میگردد.
از این موارد در جهان کنونی بسیار مشاهده میشود مثلا نوع برخورد با تشریح موضوع هولوکاست که به تعبیر کشورهای غربی شامل آزادی بیان نمیشود با موضوع توهین به مسلمانان که از آن به آزادی مطبوعات و رسانهها یاد میشود، حمله به اسلام آزادی بیان است و پرداختن به هولوکاست خط قرمز.
در پایان لازم است متذکر شوم اقدام نشریه شارلی ابدو در انتشار کاریکاتور موهن ناشی از دیدگاه مطلق گرای آنان به مسئله آزادی بیان و در جهت برنامه رسانهای غرب برای توهین به مقدسات اسلام میباشد.
روزنامه نگاران شارلی ابدو کوشیدند با هتک هرمت به اسلام و زیر پا نهادن قداست آن ادامه دهنده تئوری اسلام هراسی غرب باشند و با شعار» من یک شارلی هستم «مروج این تفکر در جهان امروز باشند.
آنها سعی دارند با شعار آزادی بیان و مطبوعات عمل شنیع خود را توجیه کنند اما آیا این نوع از آزادی گرایی مخل دیگر آزادیهای بشری نیست؟ آیا آزادی بیحدو حصر بیان نمیتواند دیگر حقها و آزادیها را به ورطه نابودی بکشاند؟ آیا در ماجرای تاسف بار شارلی، آزادی بیان تعدادی از کارتونیستها، آزادی مذهبی میلیونها مسلمان را نشانه نرفته بود؟
مسئول مرکز دانشجویی حقوق بشر ایران (صلح زیبا)