به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، بعدازظهر دیروز در اولین نشست هم اندیشی سینمای انقلاب که با موضوع ادبیات داستانی و سینای انقلاب برپا شد بعد از نمایش فیلم جامه داران به کارگردانی حمیدرضا قطبی برای اساتید و نخبگان احمد شاکری نویسنده و بنی اردلان به بحث و تحلیل این موضوعات پرداختند.
بنی اردلان در ابتدا با اشاره به مفید بودن حلقه های تدبیر و تحلیل فیلم توسط اساتید و دانشجویان اظهار داشت: خیلی خوشحالم که این فضا در نشست هم اندیشی سینمای انقلاب برای علاقه مندان فراهم شده که این اتفاق منجر به ارتقای سطح علمی می شود امیدوارم که همواره این نشست ها و میزگردها در همه موضوعات برپا شود تا جوانان بتوانند آزادانه نظرات خود را بیان کنند.
وی در رابطه با تاثیر ادبیات در سینما و بالعکس گفت: ابتدا سینما از ادبیات تاثیر گرفته ولی سینما با توجه ظرفیت های غالبی که در آن موجود است می خواهد شکل اغراق شده ای از ادبیات را نشان مخاطب بدهد که این بزرگ نمایی ها در شخصیت ها و قصه ها و برداشت ها و کاراکترها نشان می دهد.
وی بیان داشت: در چندین دهه اخیر متولیان سینما سعی می کنند بر ادبیات تاثیر بگذارند با نوع پرداختی که به شخصیت ها و منطقی جلوه دادن اتفاقات در ادبیات قدم برداشته اند و به سمت تکلیف مندی رفته و امروزه ادبیات کلاسیک و مدرن یا رمان کلاسیک و نو به وجود آمده اکه حال باید بررسی کرد آیا رمان کلاسیک پاسخگو ادبیات بوده یا خیر در ادبیات نکته حائز اهمیت برقرار ارتباط است که وقتی با تحول ساختاری ادبیات داستانی مواجه می شویم به خودی خود سینما هم در نحوه روایت داستان ها و قصه های پیرامونش مجبور به اعمال تغییراتی می شود.
بنی اردلان با تاکید بر اینکه سینما متاثر از ادبیات است عنوان داشت: فیلم هایی که از ادبیات گرفته می شود نمی تواند اوج کنش ها و کجی های داستان را به مخاطب بشناساند فقط در صورت درک لازم توسط فیلم ساز می تواند به آن موضوع نزدیک بشود.
وی در ادامه با اشاره به نبود فیلم های مخاطب پسند گفت: متاسفانه در سینمای داخلی ما نتوانستیم به هیچ عنوان به یک اقتباس ادبی را با تمام ریز و درشتی هایش الگوبرداری کنیم و آن را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهیم.
بنی اردلان در ادامه متذکر شد: نویسندگان جامعه سینمایی نمی توانند یک فیلم نامه قوی به لحاظ قصه و محتوا بنویسند که منجر به فتح گیشه شود که دلیل این موضوع هم شاید نداشتن ادبیات معاصر و قدرتمند است باید تمامی فرضیه ها را کنار هم گذاشت تا مشکل را پیدا کرد زیرا در سینمای غرب سینما وسترن کاملا متاثر از ادبیات زمان خود است.
وی در ادامه گفت: متاسفانه نتوانسته ایم اقتباس خوبی از رمان های خارجی و داخلی داشته باشیم لذا یک مشکلی که در رمان های داخلی است بی پایان بودن این رمان ها است که اتفاق هایی که در پایان این داستان ها می افتد هیچ وقت به اتمام نمی رسد و این موضوع دال بر این است که کتاب تمام شده ولی داستان به پایان خود نرسیده است. در زمانی که سینماگر به این داستان ها رجوع می کند دچار مشکلات از نظر محتوایی و مفهومی می شود.
وی تصریح کرد: در تمدن قبل و بعد از اسلام ادبیت ما کاملا به آن زمان ها داستان گو بوده و مبحث معرفت شناسی را از طریق داستان ها و پند نامه ها مقتل می کرده است.
وی در ادامه گفت: دین و تمدن ساختارهای پرداختی را با خود حمل می کنند که باید آنها را با زاویه دیگری نگاه و دنبال کرد و نکته بعدی باید به فاصله های ایجاد شده بین ساختار و این روایت ها بپردازیم. نکته مهمی که ادبیات و سینما در آن مشترک هستند اولا فکر یا ایده تازه باید باشد دوما نحوه پرداخت ایده و سوژه می باشد که متاسفانه خیلی از ایده ها و فکرهای فیلمسازان ما در همان نقطه اول به مشکل برمی خورد.
احمد شاکری این گونه سخنان خود را آغاز کرد و گفت: جامعه پژوهشی کشور چندین بار در برابر پاسخ دادن به سوالات کوتاهی کرده که نداشتن سوال های دقیق و کاربردی در عرصه ادبیات و سینما منجر به این شده که پرسش هایی که باید مطرح شود هیچ وقت بیان نشده است.
وی در ادامه افزود: ادبیات انقلاب را چه قدر شناخته ایم و به آن توجه کرده ایم؟ و مقوله های آن را آیا به صورت تفکیک شده و جداگانه مورد بحث قرار داده ایم یا اصلا ادبیات داستانی چه نسبتی با سینما دارد؟ منظورم پرسش های متعددی است که هیچ وقت جواب های روشنی به آنها داده نشده است.
وی بیان داشت: شیوه های مبحث های فلسفی ذهنی عقلی را چگونه واکاوی کرده ایم و فلسفه اقتباس سینما از ادبیات داستانی نامشروع است وقتی از اقتباس سینما به ادبیات و گستره مفهومی آن حرف می زنیم باید در ابتدا جز به جز این موارد را به طور کامل معنا و مفهوم آن را آشکار کنیم و سپس براساس پیدایش این معانی قدم برداریم.
وی در ادامه تصریح کرد: در این زمینه به یک نقشه علمی در کشور نیاز داریم نقشه علمی که در حوزه های مستقیم و غیرمستقیم واقعیات موجود ادبیات گذشته را نشان داده و آینده ای را که برای آن ترسیم کرده را نمایان کند سینما می تواند از ابزارهای همچون ادبیات برای پرداخت بهتر معنا و مفهومی اثرات خود استفاده کند.
شاکری با تاکید بر اینکه بعد از انقلاب دوره جدیدی در عرصه ادبیات آغاز شده گفت: در ابتدا ادبیات داستانی و سینما هر دو محصول فناروی های غرب هستند باید علل را کنار هم بگذاریم که چرا ما باید به سمت اقتباس از ادبیات و سینمای غرب حرکت کنیم و آیا سینمای مطلوب و ادبیات مطلوب غرب در تعارض با فرهنگ بومی اعتقادی و مذهبی و ملی کشورمان قرار دارد؟
وی افزود: باید در ابتدا ادبیات انقلاب را به تئوری هایش رسید و شناخت نحوه ساخت و روایت داستان انقلاب نزدیک شد و چیستی آن و مولفه های آن را باید تثبیت کرد و پیام های آن را برای مخاطب مان ارسال کنیم و بعد بنشینیم در رابطه با موفقیت و یا عدم موفقیت در این زمینه صحبت کنیم.
این نویسنده در ادامه تصریح کرد: متاسفانه در فضای بایکوت شده دهه 60 روشنفکران اجازه ندادند که درباره اهداف و رویکرد ها و مباحث ادبیات داستانی انقلاب حرف بزنیم همین مشکلات را در زمینه دفاع مقدس مواجه شده ایم که همیشه اصحاب روشنفکر با یک گاردی با این نوع آثار انقلابی برخورد می کردند. نکته قابل تامل اما این است که کتاب هایی همچون داء و من زنده ام را یک فروش خیره کننده در بازار کتاب از خود برجای می گذارند که این نقطه تشنه بودن ادبیات داستانی ما را به ادبیات انقلابی و دفاع مقدس نشان می دهد.
شاکری مهمترین دلیل فقدان یا رکود اقتباس را به رسمیت نشناختن ادبیات انقلاب دانست و گفت: امروزه خیلی از فیلمسازان داخلی اقتباسی از کتاب های انقلاب و دفاع مقدس را یک امری نادرست تلقی می کنند و در واکنش به سوالات همچون راجع به عدم رجوع فیلمسازان به این نوع آثار می گویند که از لحاظ کمی و کیفی این نوع آثار واکنش های مخاطب را در بر نمی گیرد که به جرات می توانم بگویم خیلی از فیلمسازان ما 90 درصد کتاب های داستانی ادبیات انقلابی را اصلا مطالعه نکردند که بخواهند برای شان و منزلت آن تصمیم گیری کنند.