به گزارش خبرنگار فرهنگی«خبرگزاری دانشجو» جشنواره بینالمللی فیلم برلین که یکی از معتبرترین جشنوارههای سینمایی جهان به شمار میآید، امسال نیز طبق روال سالهای گذشته اقدام به تصمیم گیریهای سیاسی در داوری آثار شرکت کننده این جشنواره کرد. برگزار کنندگان برلیناله در اقدامی کاملاً مغرضانه خرس طلایی این جشنواره را به فیلمی با مضمون علیه حاکمیت جمهوری اسلامی اهداء کردند.
فیلم مستند «تاکسی» توسط جعفر پناهی کارگردان محروم از کار ایرانی با موضوع انتقادهای سیاسی این کارگردان به نظام حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران در حالی تولید و به این جشنواره ارسال شده است که کارگردان آن به دلیل فعالیت های تبلیغی علیه نظام در سال 88 نه تنها به 6 سال حبس تعزیری بلکه به 20 سال محرومیت از فیلم سازی، فیلمنامه نویسی و امکان خروج از کشور محکوم شده واکنون نیز با ارائه وثیقه 200 میلیون تومانی توانسته از زندان خارج شود.
ماجرای این فیلم در یک تاکسی زرد رنگ در تهران اتفاق میافتد که طی آن جعفر پناهی به عنوان راننده تاکسی، مسافرین خاصی را سوار خودروی خود کرده و با آنها پیرامون محدودیتها و خفقان سیاسی در ایران به گفتگو مینشیند. «نسرین ستوده» زندانی سیاسی جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 نیز که تنها چند ماه از آزادی او میگذرد در یکی از سکانس های طلایی فیلم، سوار این خودرو شده و در رابطه با نظام حقوقی و سیاسی ایران اظهار نظرهای تندی میکند. این فیلم به اعتراف منتقدین و دوستداران جعفر پناهی در داخل و خارج از کشور مبارزه جدید و اعتراض مجدد پناهی به نظام جمهوری اسلامی ایران است که در قالب دیالوگهای مسافران تاکسی بیان می شود.
جعفر پناهی علیرغم آنکه طبق حکم دادگاه انقلاب محکوم به محرومیت 20 ساله از ساخت فیلم و نگارش فیلمنامه است از زمان محکومیت خود تا کنون اقدام به ساخت سه فیلم کرده و همه آن ها را که مضمونی سیاسی دارند در جشنوارههای خارجی شرکت داده است. پناهی پس از زندانی شدن به دلیل اقدامات سیاسیاش به یکی از سوژههای مورد توجه جشنوارههای خارجی تبدیل شد؛ تا آنجا که هر ساله به عنوان یادبود صندلی خالی و تصاویر بزرگ وی را در جشنواره قرار داده و مسئولین عالی رتبه سینمایی جهان پیرامون آزادی و اجازه خروج او برای حاکمیت ایران نامه نوشته و سخنرانی میکنند.
در همین راستا امسال پس از اظهار نظرهای منتقدانه دبیر جشنواره برلین پیرامون خفقان سیاسی در ایران و جای خالی جعفر پناهی در جشنواره؛ برای اولین بار وزیر فرهنگ آلمان نیز در جشنواره برلین حاضر شده و در اظهاراتی بیان کرد: جشنواره برلین همیشه یک جشنواره سیاسی بوده و امسال نیز به دلیل شصت و پنجمین سالگرد فعالیت این جشنواره، تصمیم دارد توجه ویژه تری به سیاست داشته باشد؛ پخش فیلم «تاکسی» اثر جعفر پناهی نیز مؤید توجه خاص ما به مقوله انتقادهای سیاسی است.
«مونیکا گروترز» همچنین در رابطه با عدم حضور پناهی و در اشاره به تلاش ناموفق او برای خروج از ایران بیان کرد: من هم با نظر دبیر جشنواره موافقم که باید هر سال پناهی را به فستیوال دعوت کنیم تا سرانجام او موفق شود خودش در جشنواره حاضر شود.
در رابطه با رویکرد جشنواره فیلم برلین و توجه بسیار زیاد فیلمسازان ایرانی به این جشنواره این نکته حائز اهمیت است که برلیناله علی رقم رسالت اصلی یک فستیوال سینمایی که می بایست رویکردی در راستای برند سازی هنری برای معرفی هنر ناب و شاخص داشته باشد، نگاهی صرفاً سیاسی به آثار داشته و در اغلب موارد برتری های هنری و ساختاری برخی آثار را قربانی نگاه تند سیاسی فیلم سازهای کشورهای مورد هدف خود میکند.
جشنواره فیلم برلین که طی سالهای اخیر تبدیل به نامی آشنا و مورد توجه در میان سینماگران ایرانی شده است. جشنواره ای است که نه در لفافه بلکه به صورت کاملا آشکارا اهداف سیاسی مغرضانهای را دنبال میکند. این جشنواره با شعار سینمای سیاسی هر ساله جایزههای خود را به آثار مورد پسند خود از نظر محتوای سیاسی اهدا میکند، در حالی که تا کنون آثاری با محتوای منتقدانه به سیاست های غرب در این جشنواره جایزهای دریافت نکرده اند. مسئولین فرهنگی آلمان که برگزار کننده جشنواره فیلم برلین هستند ادعا می کنند در تلاش برای توجه و مبارزه با خفقان سیاسی در نظام های حاکمیتی جهان هستند؛ حال آنکه در کشور خودشان «گونتر گراس»، شاعر و نویسنده آلمانی که برنده جایزه صلح نوبل نیز هست تنها به دلیل سرودن شعری با مضمون انتقاد به سیاستهای وحشیانه اسرائیل تحت فشارهای دولتی در آلمان است!
عملکرد دولت آلمان و جشنواره فیلم برلین در تبعیضهای مغرضانه سیاسی که مورد توجه در داوری آثار هنری است نشان میدهد این جشنواره بر خلاف ادعایی که امسال به صورت آشکارا مطرح کرده است یک جشنواره صرفا سیاسی و بی طرف نیست؛ بلکه تنها از سیاستها و سیاسیکاریهای همسو با گرایشات ایدئولوژیک خودش دفاع میکند. حال با این پرسش از جامعه سینماگران علاقه مند به این جشنواره روبه رو خواهیم شد که آیا سینمای سیاسیِ دولتی و سفارشی فقط در نظام جمهوری اسلامی بر خلاف روحیه هنرمندانه سینماگران و مورد انتقاد است؟! آیا با در نظر گرفتن انتقادهای همین سینماگرانِ منتقد نمیتوان عملکرد سلیقه ای جشنوارههای خارجی همچون جشنواره برلین را که تنها به صدای مخالفتهای همسو با نظرات خود بها میدهند، سینمای سفارشی دانست؟! چه گونه است که در نظر این گروه از فیلمسازان ایرانی اگر کارگردانی برای دفاع از ارزش های سیاسی و عقیدتی نظام جمهوری اسلامی فیلم بسازد او را به بدترین شکل ممکن تخطئه کرده و متهم به دولتی بودن میکنند، اما فیلم سازی برای جشنوارههای ضد ایرانی که تمام تلاششان نمایش تصویری چرک و سیاه از جامعه ایران است را افتخاری بزرگ برای جامعه سینماگری ایران میدانند؟! آیا سینماگرانِ غرق شده در زرق و برق جشنواره های خارجی، کار کردن در راستای اهداف بیگانگان را به کار کردن در راستای احیای فرهنگ اصیل ایرانی در جامعه خودمان ترجیح می دهند؟!