به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام «علیرضا پناهیان» در سلسله جلسات تاریخ تحلیلی صدر اسلام که پنجشنبه شب(30 بهمن) در مراسم هفتگی «هیئت شهدای گمنام» برگزار شد، مظلومیت و رنج های پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآل وسلم را مورد اشاره قرار داد و با بیان اینکه پیامبر در سال دهم هجری 2 تن از بهترین یارانش، یعنی حضرت ابوطالب(ع) و حضرت خدیجه(س)را از دست دادگفت: حضرت ابوطالب یکی از بزرگترین مظلومان تاریخ است که کتاب هایی هم درباره مظلومیت ایشان نوشته شده است. مظلومیت ایشان به حدی است که برخی مذاهب بر اساس یک سلسله روایات کاملاً ساختگی و جعلی که باطل بودنشان واضح است، رسماً در مورد ایشان می گویند نه تنها مسلمان نشد بلکه در جهنم و در حال عذاب است. این درحالی است که ایشان نقش با عظمتی در دفاع از پیامبر(ص) داشتند. ما این بزرگوار را از اولیا می دانیم و نور ایشان را بعد از پنج تن و ائمه علیهم السلام بالاتر از همه نورها می دانیم و مسلمان بودن ایشان، طبق روایات برای ما واضح است.
کارشناس مسائل دینی، علّت دشمنی با حضرت ابوطالب را این دانست که پدر حضرت علی(ع) بودند و با اشاره به دشمنی هایی که نسبت به امیرالمؤمنین می شد گفت: این دشمنی ها در زمان حیات پیامبر آنقدر زیاد بود که رسول خدا درخطبه غدیر، عدّه ای را مورد اشاره قرار داد و با صراحت فرمودند شما به خاطر محبّتی که من به علی دارم من را غریب گذاشتید. این دشمنی ها به حدی رسیده بود که به فرموده معصوم، پیامبر دیگر نمی توانست خوبی های او را بیان کند و به دلیل حسادت هایی که وجود داشت، آن ها را کتمان می کرد.
پناهیان با بیان اینکه عدّه ای کنار خانه کعبه به صراحت به پیامبر گفتند تا زمانی که از علی دفاع می کنی ما تو را یاری نمی کنیم، گفت: داستان دشمنی با امیرالمؤمنین بسیار عجیب است، البته به فرموده آن حضرت، انسان عاقل متعجب نمی شود. بنده خواهش می کنم عقل خودتان را به کار بیاندازید و این داستان دشمنی با علی را مقداری ریشه یابی کنید تا دیگر تعجب نکنید. اگر تحلیل دقیق داشته باشیم دیگر تعجب نخواهیم کرد و این دشمنی ها برای ما عادی خواهد بود.
وی با بیان اینکه درگذشت حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه به قدری برای رسول خدا سنگین بود که ایشان فرمودند نمی دانم برای کدام یک از این دو مصیبت شیون سر بزنم، در خصوص مظلومیت های حضرت خدیجه اظهار داشت: چون ایشان یکی از افرادی بود که بیشترین کمک ها را به پیامبر کرد و فدای ایشان شد، بنابراین باید مظلوم واقع می شد. در مورد سن ازدواج ایشان مبالغه صورت گرفت و گفتند در سن 40 سالگی ازدواج کرد، در حالی که بررسی های دقیق تر نشان می دهد که سن ازدواج ایشان 25 سالگی بوده و تقریباً هم سن پیغمبر بوده اند. همچنین مشهور شده که او قبلاً ازدواج کرده و یک دختر هم داشته، در حالی که تمام کتب تاریخی حتّی کتاب های مربوط به مذاهب دیگر نشان می دهد که بزرگان قریش بارها از او خواستگاری کردند امّا نپذیرفت. چگونه می شود چنین خانمی که ازدواج با بزرگان و پولداران قریش را نمی پذیرد، قبلاً با آدم مجهول الهویه ای که هیچ اثری از او در تاریخ نیست ازدواج کرده و از او بچّه هم دارد؟! یا اینکه بعضی ها به خاطر وصلت با دختران قبلی حضرت خدیجه، خودشان را داماد پیامبر می دانند. در حالی که کسی که به زینب شناخته می شود، نه دختر پیامبر بوده نه حضرت خدیجه، بلکه دختر خواهر حضرت خدیجه بوده و چون پدر و مادرش را از دست داده، حضرت خدیجه و پیامبر او را به سرپرستی خود در می آورند و آن زمان رسم بر این بوده چنانچه کسی دختری را به سرپرستی می گرفت، می گفتند دختر اوست. همه این شبهات و دورغ ها برای خرد کردن شخصیت حضرت خدیجه بود.
وی با بیان اینکه خوب است گاهی اوقات داستان زندگی پیامبر را صرفاً به خاطر خود پیامبر و به قصد آگاهی از سرگذشت این شخصیت مطالعه شود گفت: وقتی به زندگی پیامبر نگاه می کنیم می بینیم آنقدر زجرها و بلاها در مورد ایشان زیاد است که انگار خداوند جز امتحان، هیچ کار دیگری با این شخص ندارد. اینطور نبوده خداوند بگوید چون مقرب درگاه ما هستی و همه انبیاء به وجود شما مفتخر هستند، کاری با تو نداریم بلکه هرکه در این بزم مقرب تر است، جام بلا بیشترش می دهند. در شعب ابی طالب 2 تن از عزیزترین یارانش را از دست دادند. خدایا آیا الان وقتش بود؟ نمی شد یکی دو سال صبر می کردی تا هجرت صورت بگیرد و دین قوی تر شود. خدایا مگر ایشان برای دین تو کار نمی کنند، چرا باید این همه اذیت شوند. زندگی پیامبر آنقدر سرشار از سختی و مشکلات است که اگر کسی با نگاه عوامانه و سطحی به داستان زندگی ایشان نگاه کند، می گوید اصلاً اولین مشکل پیامبر، خدا بوده است که این همه دردسر برای او ایجاد کرده. زندگی یک فرد معمولی هم در این حد پرمشکل نمی شود.
این مبلغ دینی در بیان یک نمونه از مشکلات پیامبر(ص) گفت: مؤثرترین شخصیت در آزار پیامبر و ایمان نیاوردن مردم به او، عموی ایشان؛ ابولهب است. دنبال پیامبر راه می افتاد و بعد از اینکه پیامبر قوم های مختلفت را به اسلام دعوت می کرد، به آنها می گفت این مرد از قوم ماست، او دیوانه است به حرف هایش را جدّی نگیرید. آیا اگر یک جوان بخواهد ازدواج کند، عموی او دنبالش راه بیفتد از او بدگویی کند، کسی به او زن می دهد؟! چه برسد اینکه یک فرد بخواهد پیغمبر بشود. اکثر آن اقوام به پیامبر می گفتند شما که قوم خودت قبولت ندارند، چطور انتظار داری ما به تو ایمان بیاوریم؟ خدایا این چه رازی است که اشدّ کفار باید عموی پیامبر باشد؟ نمیشد فرد دیگری اشدّ کفار می شد؟
پناهیان با بیان اینکه رسول خدا با اینکه در جبهه حقّ حضور داشت، تمام سختی ها متوجه ایشان بود، گفت: ترس بنده این است که شما در مطالعه تاریخ اسلام، غرق فتوحات پیامبر شوید و سختی ها را نبینید. علّت فتوحات ایشان چه بود؟ این بود که پیامبر خودشان بیشرین سختی ها را می کشیدند و به کسی هم اعتراض نمی کردند.
وی ادامه داد: از شدت آزار قریش و ابولهب، پیامبر تصمیم گرفت سفرهای تبلیغی خودش را شروع کند. مهمّ ترین سفر تبلیغی ایشان به طائف است. طائف شهری بود کشاورزی، نزدیک مکه که اهالی مکه میوه ها و آذوقه های آنان را می خریدند و وضع تجاری خوبی داشتند. رسول گرامی اسلام نزد همه قبایل آنجا رفتند امّا حتّی یک نفر هم دعوت ایشان را قبول نکرد و به ایشان گفتند از شهر ما برو بیرون تا جوان های ما خراب نشوند. به دلیل اینکه از اثرگذاری پیامبر ترس داشتند، حتّی عدّه ای را مأمور کردند و ایشان را سنگباران کردند.
این فعال فرهنگی، خطاب به جوانان گفت: تا حالا در فعالیت های فرهنگی تجربه کرده اید که زحمات شما نتیجه نداشته باشد؟ آن زمان روحیه تان چگونه است؟ هرموقع این شرایط برایتان پیش آمد، یاد سفر طائف پیامبر بیفتید. ایشان چقدر کارهای سخت و علی الظاهر بی نتیجه انجام دادند. الان وجود ندارد کسی که کار بی نتیجه انجام دهد. اصلاً نمی شود کار خوب انجام داد امّا بی نتیجه بماند. ما واقعاً تنبل و تن پرور هستیم. حضرت امام رحمه الله علیه صریحاً می فرمودند وضع ما از زمان پیغمبر به مراتب بهتر است. در شعب ابی طالب با هسته خرما گرسنگی خود را برطرف می کردند. حضرت امام از ما گله داشت که چرا اینطور کار می کنیم. امروز تعداد ما برای دفاع از حق خیلی زیاد است.
پناهیان با بیان اینکه خداوند کسانی را که در راه او قدم بر می دارند دائماً مورد امتحان قرار می دهد، زحمات حضرت امام و رهبر انقلاب را مورد اشاره قرار داد و گفت: در مدرسه فیضیه ظرفی که فرزند امام در آن آب خورده بود را نجس دانسته بودند و آب کشیده بودند، چون فرزند امام بود. زجرهایی نیز که حضرت آقا تحمّل کردند بسیاری از آنها قابل بیان نیست. در دوران ریاست جمهوری، در میان آن همه سیاستمداری که تقریباً هیچ کدام ایشان را قبول نداشتند در رأسشان دولت فخیمه ای که بود، چقدر به زحمت افتادند. جالب اینجاست که برخی از ما تا به زحمت می افتیم می گوییم خب دیگر نمی شود ادامه داد. درحالی که تازه اوّل ماجراست و باید تحمّل کرد. برخی ها تا مشکلات سر راهشان قرار می گیرد، فوراً بازی «ننه من غریبم» را شروع می کنند.
وی ادامه داد: پیامبر فرمودند هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد.کار به جایی رسید که در سال دهم که شکنجه ها و اذیت ها بالا گرفته بود، پیامبر آنان را نفرین کرد و در مکّه چنان قحطی پدید آمد که مردم سراغ قبرستان ها می رفتند و استخوان ها را زیر خاک بیرون می آوردند و می خوردند، مادرانی بودند که بچّه های خود را خوردند، لاشه مردار و سگ ها را می خوردند. به حدی که ابوسفیان که از سران کفار و دشمنان پیامبر بود، به پیامبر گفت مگر نمی بینی وضعیت ما را، خواهش می کنم دعا کن تا خدا ما را نجات دهد. پیامبر دعا کرد و باران بارید و مشکلات حل شد. با اینکه همه فهمیدند این یکی از معجزات پیامبر بود ولی دشمنی ها همچنان ادامه داشت تا اینکه تصمیم به قتل ایشان گرفتند. این اذیت ها را چه کسانی انجام می دادند؟ کسانی که مدعی مذهبی گری و دین داری بودند. درست است که ما به آنها می گوییم مشرک، امّا آنها برای خودشان آیین داشتند. دین ها با دین داران دعوا نداشتند، دعوای دینداران ناسالم با دینداران سالم بود. اصلا نمی شود دعوای بی دین با دیندار تا این اندازه بگیرد.
وی خطاب به فعالان فرهنگی گفت: اگر در دانشگاه،هیئت، مسجد و یا جایی کار فرهنگی کردید، هیچ موقع تلقی نکنید کار شما بی نتیجه خواهد بود، اگر هم نتیجه آن را ندیدید، بدانید که در ظاهر نتیجه نداده است. الان اگر یک جوان فعّال فرهنگی، چندین مورد از شکست ها، تحویل گرفته نشدن ها و آزار و اذیت اطرافیانش را نقل کند، بنده با خوشحالی و لبخند به او می گویم نوش جانت، برو که کارت کم کم دارد مورد قبول قرار می گیرد.
کارشناس هنر و رسانه، فیلم محمّد(ص) که اخیراً ساخته شده را مورد اشاره قرار داد و گفت: شنیده ام این فیلم در نشان دادن سختی های دوران کودکی پیامبر بسیار موفق بوده است. ان شاء الله که همینطور باشد و عوامل آن توانسته باشند چهره زیبای پیامبر را به همه دنیا نشان داده باشند
آدم با صحبت های شما قوتی دوباره می گیره.