گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، دگرگونی و تغییرات وسیعی در زمینه های سیاسی و اجتماعی اتفاق افتاد که نتیجه این تغییرات سیاسی به ثمره نشستن تلاش های انقلابیون و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی بود. پس از به ثمره نشستن تلاش های سیاسی نوبت به تغییر و دگرگونی های فرهنگی در سطح امور فرهنگی و تراز شدن فرهنگ ایران با اسلام به عنوان محور حکومت سیاسی اجتماعی بود که مبدا این تغییرات را می توان انقلاب فرهنگی سال 58 دانست. انقلابی که یکی ازحساسترین فرازهای کارنامه جمهوری اسلامی است.
در سالهای اخیر جریان های مختلف سیاسی با بهره گیری از ضعف و فقر شدید تاریخ نگاری و بعضا با غرض ورزی های خود سعی در واژگونی مفاهیم و گزاره های تاریخی این رویداد عظیم داشته و روایتی منحرف و جهت دار را برای نسل کنونی به تصویر کشیده اند.
این جریان ها در واقع انقلاب فرهنگی را دگرگونی و تغییر برعلیه سرکوب دانشگاهیان و در منصفانه ترین روایت، جنبشی در جهت پاکسازی دگراندیشان تحلیل کردند. نکته قابل توجه این است که اغلب نگرش های منفی و یا غیرمنصفانه در موضوع انقلاب فرهنگی از طرف گروه ها و جریاناتی است که خودشان در راس امور بودند و حتی در آن زمان اعتقادات تندشان با برخود امام مواجه می شد. لذا از این جهت نگاه برخی جریانات و افراد و تغییر نگرش آنها پس از گذشت این سال ها حائز اهمیت بوده و گره گشای بسیاری از سوالات بی جواب نسل جدید است.
بررسی مواضع گروه ها و جریان ها
تقریبا هیچ یک از جریان های فعال در مقطع زمانی وقوع انقلاب فرهنگی با دگرگونی فرهنگی و مبارزه با بقایای فرهنگ ستم شاهی و طاغوتی مخالف نبودند و بر لزوم ایجاد تغییرات تاکید داشتند. حتی گروه های مسلحی که تا آخرین لحظات بر خواسته شورای انقلاب کرنش نکردند نیز با اصل تغییر مخالفتی نداشتند.
به عنوان مثال جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران (جاما) به رهبری مرحوم سامی، تحول در نظام آموزشی را از ضروریات می دانستند اما معتقد بودند در شرایطی که ملت در جنگ با امپریالیسم است، این تغییرات بی مورد است و یا نمونه دیگر، جنبش مسلمانان مبارز در بیانیه ای اعلام کرد که اصل تغییر مورد تایید است و این حرکت باید از پائین و توسط نیروهای انقلابی و جوانان مسلمان، متعهد و مکتبی انجام گیرد. حتی بنی صدر نیز با اصل انقلاب فرهنگی مخالفتی نداشت. اما نهضت آزادی موضع سکوت اختیار کرد.
البته این مواضع در برخی از اشخاص دچار دگرگونی شد به طوری که اصغر زاده بعد از گذشت سال ها در سایت آفتاب می گوید: «حرکت هایی از جنس انقلاب فرهنگی و پاکسازی و تصفیه از نظر ما حرکت انحرافی بود» این در حالی است که امام خمینی در پیام نوروزی خود به ملت ایران این چنین می فرمایند:«باید انقلاب اساسی در تمام دانشگاه های سراسر ایران به وجود آید».
اما منشاء اختلافات اولیه را می توان موضع ستاد انقلاب فرهنگی و دستور امام خمینی مبنی بر تعطیلی دانشگاه ها برای آماده شدن طرح جدید و امکان تغییر بنیادین دانست. در یک تقسیم بندی کلی مخالفان این طرح را می توان نخست گروههای چپگرا اعم از مارکسیسم مثل مجاهدین خلق، چریک های فدایی، جنبش مسلمانان مبارز، حزب توده و ...،دوم بنی صدر و همفکرانش، سوم دانشجویان مسلمان و انقلابی فاتح لانه جاسوسی و چهارم گروهی محتاط در انجمن اسلامی دانشجویان دانست.
پس از تعطیلی دانشگاه ها هاشم آغاجاری و عباس عبدی به نمایندگی از دفتر تحکیم وحدت در دو مناظره تلویزیونی حاضر شده و در مقابل گروه های مخالف به دفاع از انقلاب فرهنگی پرداختند. این درحالی است که عباس عبدی در مصاحبه با شهروند امروز بر خلاف رویه گذشته خود اذعان داشت که از همان اول با انقلاب فرهنگی مخالف بوده و صرفا برای مصلحت در تلویزیون حاضر شده بود.
مسئله دومی که موجب اختلاف در بین نیرو ها و گروه های فعال اول انقلاب شد، بحث اشغال دانشگاه ها توسط انجمن اسلامی و سازمان دانشجویان مسلمان بود که این گروه ها در بیانیه ای هدف خود را تغییر در سیستم غیر اسلامی دانشگاه و پاسخگویی به خون شهدای انقلاب اعلام کردند.
در این میان برخی اظهار نظرها از برخی افراد قابل توجه و محل تامل است به عنوان مثال خانم زهرا رهنورد در بحبوحه انقلاب فرهنگی و در روزنامه اطلاعات، برچیده شدن گروه های سیاسی از دانشگاه را هدفی انحرافی و حذف گروه های سیاسی از دانشگاه را بخشی از انقلاب می داند.
در جایی دیگر دکتر کریم سنجابی وظیفه دانشگاه را پیشبرد علوم می داند و اعتقادی به تقسیم بندی دانش به اسلامی و غیر اسلامی ندارد.این اظهار نظر با موضع حضرت امام مواجه می شود و ایشان در بیاناتی می فرمایند:« آنی که اسلام می خواهد تمام علوم، چه علوم طبیعی باشد و چه غیر طبیعی باشد...آن مقصدی که اسلام دارد، این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهی و برگشت به توحید بکند.»
احمد شاملو نیز با اظهارات تند خود موضع روشنفکران را این گونه معرفی می کند: «حکمت بالغه دانشگاه، ساختن آینده است نه مکاشفه گذشته دراعماق قرون گذشته ... منطق تعصب راهی برای آشتی و تفاهم ندارد» برخورد های سلیقه ای و ناقص از اهداف اصلی انقلاب فرهنگی و پیشبرد اهداف و تفاسیر شخصی به افراد و گروه های خارج منتهی نمی شد. افرادی مانند عبدالکریم سروش که خود از اعضا انقلاب فرهنگی بودند بعدها صراحتا اعلام کرد که به انقلاب در فرهنگ اعتقادی ندارند و صرفا به دنبال تغییرات آموزشی در دانشگاه ها بودند.
مسئله دیگری که موجب بروز اختلافات در زمان انقلاب فرهنگی شد و حتی تا امروز نیز بحث بر سر آن داغ است تصفیه اساتید است، حرکتی که یکی از اهداف انقلاب فرهنگی به شمار می رفته است. در واقع یکی از کار ویژه های ستاد انقلاب فرهنگی تصفیه و پاکسازی اساتید وابسته به شرق و غرب بود. در همین فرایند بود که اساتید چپ و لیبرال از دانشگاه ها تصفیه شدند و این امر موجبات پشیمانی و توبه برخی از چهره های لیبرال شده در دهه دوم و سوم انقلاب را فراهم کرد. در این میان شاید آنچه که جالب باشد موضع برخی از انقلابیون پشیمان مثل سروش است.
سروش در مصاحبه با مجله «دانشگاه انقلاب» در باره تصفیه اساتید این گونه میگوید: «طبیعی است که تکلیف تعدادی استادان را بازسازی معلوم می کند.این ها استادانی هستند که ما با اینها به هیچ وجه نمی توانیم همکاری کنیم» این موضع عبدالکریم سروش با مصاحبه ای که در سال 68 با روزنامه هم میهن انجام داد کاملا متفاوت بود. وی در این مصاحبه سعی داشت که بار خود را کم کند و تصفیه اساتید را با دیگران از جمله وزیر علوم وقت و ... به اشتراک بگذارد.
البته به جز اشخاص نامبرده در متن مذکور برخی چون صادق زیبا کلام نیز جزء پشیمانانی هستند که از این پشیمانی کاسبی می کنند و مسبب این کار را دانشجویان تحکیمی و دیگر پشیمانانی مثل« معصومه ابتکار، محسن میردامادی، حبیب الله بی طرف و ...» می داند.
با دقت در آنچه تا به اینجا اشاره شد بلاشک انقلاب فرهنگی یک ضرورت تاریخی و گریز ناپذیر در امر تصفیه دانشگاههای انقلاب و برای بقای حرکت اسلامی لازم و ضروری بوده است. اما با وجود نگاه های مختلف و بعضا غلط افرادی مانند سروش که به گفته خود به دنبال انقلاب آموزشی بود و یا نگاه صرفا سیاسی جلال الدین فارسی، آیا پدیده انقلاب فرهنگی به مفهوم واقعی کلمه در تمام شئون دانشگاه اجرایی شده است؟ آیا این انقلابیون پشیمان توانسته اند برای فرهنگ ایران همانطوری که مد نظر بنیانگذار انقلاب اسلامی بوده است کاری بکنند؟ و بسیاری سوالات دیگر از این سنخ که شاید پاسخ به این پرسش ها پس از گذشت سالها نقش جریان ها و نهادها و ... را در ترمیم و یا تصحیح انقلاب فرهنگی مشخص کند.