به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از شیراز، حامد پهلوانی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز در رنج نامه ای خطاب به دکتر مقدسی رئیس این دانشگاه نوشت: بیا جوانمردانه بازی کنیم.
متن این رنج نامه بدین شرح است:
ریاست محترم دانشگاه ، ریاست محترم شورای مثلا ”فرهنگی“ دانشگاه
جناب آقای دکتر جلیل مقدسی
سلام علیکم
اتفاقات زننده و نامتعارف اخیر در دانشگاه صنعتی شیراز آن هم زیر نظر به اصطلاح معاون فرهنگی تحت امر و مجیزگوی جنابعالی اینجانب را برآن داشت تا این دردنامه را برای شما به نگارش در بیاورم. این نامه را برای امروز و فردا می نویسم و مخاطب خود را نه تنها شما که همه مسئولان دانشگاه می دانم و خداراشاهد میگیرم که نه از حب و نه از بغض که از سر دلسوزی میگویم.
عادت ندارم آنقدر رسمی نامه بنویسم که نه شما بفهمید منظورم چه بود و نه من بتوانم منظورم را برسانم. از «کلمه بازی» هم خوشم نمی آید. پس این نوع نوشتن را حمل بر بی ادبی نکنید. من از بچگی یاد گرفتم بدون «شیله پیله» بازی کنم. حتی وقتی که من «گرگ» می شدم و چشم هایم را می بستم تا بقیه «قایم» شوند، زیرچشمی نگاه نمی کردم. به نظرم اخلاقی نیست زیرچشمی نگاه کردن. خصوصا وقتی قول داده ایم بازی جوانمردانه کنیم. خصوصا وقتی که زیرچشمی نگاه کردن من باعث شود، عدالت زیر سوال برود. برای همین بچه محل هایم می گفتند فلانی «گرگ خوبی» است. می دانید! گرگ ها هم خوب و بد دارند. زیاد هم عادت ندارم دست به قلم بشم، بیشتر دوست دارم بحث رودر رو کنم تا اینکه کاغذ و جوهر حروم کنم،امّا خب چاره نیست و برحسب وظیفه ای که روی زمین مانده و هیچ مسئولی جرات علم کردن آن را ندارد، جرات کرده ام این نامه را برایتان بنویسم.آخه میدانید من زیر بیرق إِنِّيْ لا أَرَيَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَالحَياةَ مَعَ الظّالِمِينَ إِلّا بَرَما بزرگ شدم.
اولین باری که من را دیدید یادتان هست؟ در دفتر شما روی ۲ صندلی و روبروی هم نشستیم و صحبت کردیم.یادتان آمد؟ یا بیشتر توضیح دهم؟ یادتان هست اولین جمله ای که گفتید چه بود؟؟ گفتید :“ من آدمی هستم که از هیچ کسی دستور نمیگیرم و بنا به گفته امام خمینی (ره) هرجاباشم آنجا را درست میکنم و کار به جای دیگر ندارم...“ و چقدر خوب و قشنگ پشت حرف امام (ره) قایم شدید. کاری که امروزه بسیار باب شده است. میدانید کی این رو متوجه شدم؟ وقتی دیدم برای درست کردن این دانشگاه حتی نتوانستید از خطوط اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران حراست کنید و عین آب خوردن دردستگاه متبوعتان به مقام عظمای ولایت و مراجع عظام اهانت شد و انگار نه انگار!...
دیدار دوممان در دفتر کارتان را بخاطر می آورید؟ وقتی مرد و مردونه و شفاف باهم صحبت کردیم و گفتم عده ای سعی دارند تا بار دیگر همچون دوران دولت اصلاح طلبان از دانشجویان استفاده ابزاری کنند.گفتم باید صلاح دانشگاه رو در نظر بگیرید؟ در جوابم چی گفتید؟ گفتید : ”پهلوانی من قانون رو اجرا میکنم و هرجا قانون حرفی زده من انجامش میدم! هرکسی هم هر چی میخواد بگه، بگه...“، من هم گفتم دستتون درد نکنه، اگر اینکارو انجام بدین بنده هم دست شما رو میبوسم. گفتید دانشجو باید آزاد باشه و باید حرفشو بزنه! یادتون هست؟! اما نمیدونم چی شد که یکدفه سرکنگبین صفرا فزود و روغن بادام خشکی نمود و تو اولین واکنش من توی مصلی دانشگاه وقتی با صراحت تمام از همفکران شما انتقاد تندی کردم جلوی دفترتان بهم نهیب زدید و با عصبانیت گفتید:“ دیگه حق نداری تو مصلی صحبت کنی!اصلا به چه حقی رفتی تو مصلی صحبت کردی؟ کی بهت اجازه داد و ...“ و بعدش با یه پاسکاری قشنگ با حاج آقا غلامی سعی در بایکوت کردن من کردید. آخه این حاج آقا غلامی ید طولایی تو بایکوت کردن و سیاست ورزی داره تا جایی که چند وقت پیش که از بازرسی نهاد مرکز آمده بودند و میخواستند از فعالین ارزشی دانشگاه نظرسنجی کنند ، همه رو فراخونده بودند الا من! نمیدونم مگه من چه هیزم تری به این حاج آقا غلامی فروختم؟ غیر از انتقاداتی بارز واظهرمن الشمسی بود که دانشجویان دیگه بخاطر اسم ”دفتر نمایندگی رهبری“ احتیاط میکنن و نمیگن! فکر کنم بخاطر اینه که گفتم ” اگه تو این دفتر فلافل بفروشن بیشتر برای دانشگاه و دانشجو فایده داره و...“ بد گفتم؟ والا هم سودش خوبه، هم اشتغال زا هست، هم شکم خلق خدا رو سیر میکنه و به شدت هم طرفدار داره. خب این هم از بخت بد روزگار هست دیگه! همه دانشگاه ها دفتر نهاد دارن، ما هم داریم... بگذریم بهتر است جوهر الکی صرف ایشون نکنیم، حیف وقت ما نیست که اینجوری هدر بدیم؟ آره بهتر به خودمون بپردازیم.
آره استاد مقدسی، من در این مدت تغییر نکردم، اما شما تغییر کردید. یادتان رفت که دانشگاه محل آزمون و خطاست. یادتان رفت که قانون باید در دانشگاه حاکم باشد نه استبداد و زورگویی و استفاده از قدرت وجایگاه. یادتان رفته که امام (ره) فرموده : ” غلط میکنی قانون رو قبول نداری،قانون تو را قبول ندارد...“. راستی یادمه که پشت سرم گفتید که پهلوانی از تهران اومده تا دانشگاه رو بهم بریزه ...!! دکتر مقدسی من آمده ام دانشگاه رو به هرج و مرج بکشونم؟ من که نزدیک به ۲ سال کارگاه طلاسازی خودم رو تعطیل کردم و به عشق تحصیل در درجات عالی علمی بازجر و مشقت دانشگاه قبول شدم! آیا من میخواهم دانشگاه رو به بی نظمی بکشونم؟! دیدار آخرمون یادتان هست؟ همین چند روز پیش بود که بعد از نماز ظهر اومدم پیشتون گفتم این معاونت فرهنگی شما هیچ معلوم هست چیکار میکنه؟ بچه ۷ ساله اینکارا رو نمیکنه که دکتر حسام میکنه! تو جوابم چی گفتید؟ گفتید:“ شما هم برین تجمع کنین...“!؟ حالا من میخوام دانشگاه رو به هرج و مرج بکشونم یا شما که دانشجو رو تحریک به تجمع میکنید؟ گفتم تا وقتی فضای بحث هست چرا تجمع؟ چرا آشوب؟ گفتم من تمام حرفم اینه که قانون اجرا بشه.گفتم عضو شورای فرهنگیم و نظرم اینه و این کارها برخلاف قانون هست، گفتم پدر من، استاد من، ”خلاف قانون خلاف شرع“،ولی شما بدون هیچ دلیلی با لحنی که در شان یک رئیس دانشگاه نیست با غضبی گفتید: ”دیگه عضو شورای فرهنگی نیستی و ...“. این طرز برخورد حاصل چیه؟ اگر شما نمیدانید من میدانم. محصول عقب ماندن مسئولین و مدیران از دانشجویان.
آره دکتر جای ما باهم عوض شده است و شما از تمام مواضع تان که ماهم تصدیق میکردیم، برگشتید و چوب حراج زدید به حقوق دانشجویان اون هم با شعار اعتدال و آزادی بیان ... و دلتان رو خوش کردین به تملق گویی اطرافیان و مجموعه تحت مدیریتتان.این خوب نیست این برای یک مدیر سّم است.اگر اینطور میخواهید دانشگاه تقریبا ۲۰۰۰ نفری را مدیریت کنید، پس فردا روزی که دانشگاه صدرا افتتاح شد چه میکنید؟ لابد...
دکتر مقدسی شما زیر قولتان زدید و بازهم سیاست کثیف دانشجو علیه دانشجو را برای مدیریت دانشگاه صنعتی شیراز بکار گرفتید. آخر شما رو چه به بحث ما دانشجویان؟ ما دانشجویان با هر خط فکری باشیم بلد هستیم مشکلات را بین خودمان حل وفصل کنیم. دانشجو روحیه اش مطالبه گری و آرمان گراست. دانشجو باید مطالبه کند و احساس کنه که این مطالبه اش سودمندوثمربخش است وبرای اینکه تشویق بشه بر این مطالبه باید احساس کنه که او فقط مسئولیتش طرح سؤال و پرتاب کردن یک شعار نیست، نه اینکه با این سیاست ها اندیشیدن رو از او بگیرید!! اما حال متاسفانه شما عوض توجه به این روحیه کار را به جائی رسانده اید که من باید خطاب به شما بگویم :“ آقای رئیس من از اینکه در این دانشگاه در آینده تجاوز به عنف صورت بگیرد اعلام خطر میکنم!“.
فرصت نیست که از به اوج رسیدن وقاحت و بی شرمی مسئولین مربوطه در این دانشگاه با شما بگویم. فرصت نیست با شما بگوییم از آنهایی که متعهد به برهنگی مدرن هستند و با احساس امنیت کامل و با دراختیار داشتن امکانات دانشگاه جولان میدهند و هیچ مسئولی از کارشناس و کارمند گرفته تا دفتر نهاد رهبری در این دانشگاه جرات نمیکند تا لب به اعتراض بگشاید و واکنشی هرچند منفعلانه از خودش نشان دهد.حاشا به غیرت دانشجو که رهبری هم نجات کشور را دراین روحیه میداند.
آقای رئیس...
دانشجوی متدین دانشگاه از این جریان فاسد، خون دل می خورد و از لوث شدن ارزشها و لجام گسیختگی بی مهار گروهی با اندیشه و عقیده باطل در حیرت و شگفتی ست. و در شرایطی که تمام امیدش از مسئولین این دانشگاه بعد از ۴ سال نا امید شد، تنها کاری که از دستش برمی آمد همین بود که با نگارش این نامه حجت را بر شما تمام و شخص شخیصتان و دست اندر کارانتان را در این دانشگاه به خدا واگذارد و بار سنگینی که بر روی شانه هایش سنگینی میکرد را با دلی پرخون و چشمانی اشکبار بر زمین بگذارد.
خداوندا...
خودت شاهد بودی من حرفم را شفاف، صریح، صادقانه و از باب دلسوزی و در نهان و آشکار به گوش مسئولان رساندم. اما کو گوش شنوا؟ گویی بنای این جماعت دون همت ترویج فضای اباحه گری است. اگر مطالبه گری وظیفه من بود مطالبه کردم، اگر انتقاد بود انجام دادم،اگر راهکار بود ارائه دادم،...
خدایا، بارالهی، خودت عاقبت مارا ختم بخیر کن
حامد پهلوانی دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه صنعتی شیراز ۱۳۹۴/۳/۲۳