گروه بین الملل «خبرگزاری دانشجو»؛ این تصویر واقعی را جلوی چشمان خود تصور کنید.در دو سوی صحنه تخاصم و جدال و شلیک گلوله و خمپاره،جنگجویانی که هرکدام خود را برحق می دانند؛به جز صداهای رایج در صحنه جنگ منتظر یک صدای دیگر هم هستند!منتظر بانگ اذان مغرب تا نماز به پا دارند و روزه خود را افطار کنند.ماه رمضان است و نیروهای داعش و نیروهایی که با آنان مقابله می کنند در یک چیز مشترک هستند و آن انجام مناسک ماه رمضان است.چند صد کیلومتر آنسو تر در شمال و در کشور سوریه نیز وضع به همین منوال است...
اسلام،آیینی است که چنانچه از معنای لغوی اش مشخص است با شعار صلح و سلام و دوستی معرفی گردید و پیامبر این آیین نیز خود بیان نمود که جز برای مکارم و محاسن اخلاقی برانگیخته نشده بود.آنهم در سرزمینی که اختلافات و دشمنی های عشیره ای و قبیله ای و جدل های عدنانی،قحطانی و اوس و خزرجی،منجر به جدالها و جنگ ها و خونریزی های مستمر و مداوم بود.
در تاریخ عربستان،خونریزی ها و کشتارهایی را شاهد هستیم که غالباً نیز بر سر مسایل جزئی پدید می آمد،اما سالها ادامه داشت.اگر کسی بخواهد از تعداد این درگیری ها و موجبات آنها مطلع گردد،باید به کتابهایی که درباره "ایام العرب" نوشته شده است مراجعه کند.بعنوان مثال می توان به جنگی بنام"بسوس"اشاره کرد.
جنگی بین دو قبیله تغلب و بنی بکر که هر دو از شاخه ای بنام ربیعه بودند و بین آنان جنگی درگرفت که چهل سال ادامه داشت.منشاء این جنگ آن بود که شتری از این قبیله بی رخصت به علف چر قبیله دیگر رفته بود! (شهیدی/ص27)
بدیهی است که در چنین جامعه ای،آیینی که با شعار صلح و دوستی و برابری و حقوق مساوی منتشر می شود،با اقبال عمومی روبرو می شود.آنهم در قرن هفتم میلادی که علاوه بر شبه جزیره عربستان بسیاری دیگر از مناطق همجوار نیز محتاج صلح و برابری بودند و به همین دلیل است که گسترش اسلام بیش از اینکه به ضرب شمشمیر فاتحان باشد،به اقبال و درک علاقمندانی بود که همه خواهان حقوق و آزادی و عدالت بودند.
مسلمانان صدراسلام در شرایطی که در معرض جنگ و تهدید بودند،مهاجرت را بجای ماندن و جنگیدن برگزیدند اما چگونه است که یکهزار و چهارصدسال پس از آن هجرت تاریخی،مناطق مسلمان نشین امروزه خود به کانون جنگ و خونریزی تبدیل شده اند و در بین خود نیز کمتر صلح و سلام دارند؟!
شریعت و جهاد،دو سازمان سیاسی از سازمانهای اسلام هستند که به تعبیر"پی.ام.هولت" سیماهای نگاهبانی و مبارزه برای گسترش دین را جلوه گر می سازند.البته این دو کاملاً از یکدیگر مجزا نیستند.چرا که جهاد برای دفاع از شریعت در برابر دشمنان خارجی و داخلی آن صورت می گیرد. (هولت/ص21)
اینکه امروز جنگ و خونریزی در مناطق مسلمان نشین به خبر اول جهان تبدیل شده است،بیش از هرچیز موید این نکته است که موضوع صلح و سلام در بین خود مسلمانان نیازمند بازتعریف مجدد است.شاید هیچ برهه ای از تاریخ به اندازه قرن کنونی شاهد ویرانی نبوده است.انسان مفهوم خدا،که همان حقیقت است را دگرگون کرده و اساس معنای انسان را نیز خفیف نموده.او دیگر به درستی نمی داند که انسان حقیقی چیست!اگر انسان بتواند بازیابد که حقیقت او چیست و آنگاه خویشتن کنونی خود را دگرگون کند،به صلح راه می یابد.این شاید جهان شمول ترین برداشت از صلح و سلام و اسلام باشد و با تبیین چنین راهبردی است که می توان به ظرفیت های اسلام جهت تحقق صلح،حتی با وجود و حضور افکار طالبانی و القاعده ای و داعشی و شیعی افراطی امیدوار بود.
علیرغم تاریخ سراسر جنگ و خونریزی که پیشتر بدان اشاره شد،یکی از موارد مثبتی که در پیشینه تاریخی عرب پیش از اسلام و در سرزمین عربستان وجود داشته،وجود چهار ماه در گاهشماری اعراب بعنوان ماههای صلح و آتش بس است.نزدیک به ظهور اسلام بود که عقلای قبایل چهار ماه از ماههای سال را بعنوان ماه های حرام انتخاب کردند تا در آن چهار ماه یعنی رجب،ذی القعده،ذی الحجه و محرم،مردم دست از جدال بردارند و موقتاً کینه ها و خصومتهای دیرین را فراموش نمایند. (اقبال/ص9)
فارغ از اینکه چقدر این ممنوعیت و آتش بس رعایت می شده،اما وجود همین قانون نشان می دهد که در جاهلی ترین و تاریک ترین دوران نیز می توان به موضوع صلح اندیشید و در راه استقرار آن تلاش کرد.
ماه رمضان،یکی از فرصت هایی است که می توان برای توجه به صلح و حداقل آتش بسی که منجر به جلوگیری از کشته شدن زنان و کودکان و جوانان در مقطع زمانی کوتاهی می شود،بدان توجه داشت.
فرقه ها و مذاهب مختلف مسلمان در موضوع آداب و مناسک روزه داری و عبادت در ماه رمضان هرسال قمری اشتراک نظر داشته و این ماه را بسیار معنوی و نیکو می دانند.با چنین ظرفیتی،سازمانهای مختلف کشورهای اسلامی می توانند در دوران بحرانی چون روزگار امروز سوریه و عراق و پاکستان و افغاستان،از ماه رمضان بعنوان فرصتی برای آتش بس موقت و صلح بین نیروهای متخاصم-فارغ از اینکه حق با کدام سوی درگیری است-استفاده کنند.
در این زمینه سازمان های بین المللی نیز می توانند تاثیرگذار باشند اما بشرط آنکه این پیشنهادات عملیاتی بوده و همچنین ضمانت اجرایی داشته باشند که در این زمینه نیروهای حافظ صلح می توانند موثر و مفید باشند.
البته این نظر"پی یر ژربه"نیز درست بنظر می رسد که معتقد است؛سازمان های جهانی بعلت بلندپروازی های خود برای در بر گرفتن تمامی ممالک دنیا و علیرغم پیشرفت و گسترش روحیه جهانی طبعاً منعکس کننده اختلافات عمیقی هستند که بین دولتهای جهان وجود دارد.تمام دولتهای جهان طرفدار و خواستار سروسامان یافتن دنیا،متعادل شدن وضع اقتصاد جهانی و حفظ صلح در دنیا هستند.اما دریافت و ادراک هریک از این دولتها درباره این مسایل با یکدیگر فرق می کند.بطوریکه همه آنها طالب یک نوع سازمان،یک جور تعادل اقتصادی و یک شکل صلح نیستند و چون ایدئولوژی ها با یکدیگر ناسازگار و مباین است،در نتیجه اخلاق بین المللی نیز برای همه دولتها یکسان و واحد نمی باشد و طرز عمل و اجرای همکاری نیز متفاوت است (ژربه/ص57)
ایجاد توجه مسلمانان و خصوصاً معارضان مسلمان به این نکته ضروری است که اگر در روزگار جاهلیت قراردادی برای آتش بس و صلح،هرچند بصورت موقت وجود داشته،امروزه کسانی که بحق مدعی تکامل فکری بیشتر نسبت به پیشینیان و مقید به آیین آسمانی هستند که نام صلح را بر تارک خود دارد نیز می توانند حداقل یک ماه را به جهانی عاری ازجنگ و خونریزی و ترور تبدیل نمایند.
به امید جهانی عاری از خشونت،آرزویی که اگر همگان بخواهیم،محال نخواهد بود.
دکتر فرشید خدادادیان/ دانش آموخته اقوام و مذاهب از دانشگاه جرج میسون؛ و عضو کانون آینده نگری تهران
منابع (به ترتیب استفاده در متن):
- سید جعفر شهیدی: تاریخ تحلیلی اسلام /1362/مرکز نشر دانشگاهی/تهران
- پی.ام.هولت و دیگران: تاریخ اسلام ،پژوهش دانشگاه کیمبریج/ترجمه احمد آرام/چاپ دوم1378/امیرکبیر/تهران
- عباس اقبال آشتیانی: تاریخ مفصل ایران /چاپ هشتم1376/خیام/تهران
- پی یر ژربه: سازمان های بین المللی /ترجمه؛محمدامین کاردان/چاپ دوم1351/شرکت سهامی کتابهای جیبی/تهران