به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حسن رحیم پورازغدی امروز در جمع تشکل های دانشجویی سراسر کشور در اردوی آموزش سیاسی فعالان تشکل های دانشجویی در مجتمع آموزش عالی پژوهشی صنعت آب و برق خراسان مشهد در رابطه با حقوق بشر گفت: ما حقوق بشر واحدی به نام حقوق بشر غربی نداریم؛ گر چه می توان گفت مبانی و گفتمان واحدی برای حقوق بشر سکولار در غرب وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه این حقوق بشر دنیامحور و بدون برداشت از منابع الهی است، افزود: چندین مکتب سکولار داریم که همه در لاییک بودن مشترکند؛ اما با هم در تعارضند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: به طور مثال افرادی که جامعه شناسی تحصیل می کنند تصورشان براین است که جامعه شناسی علمی واحد است. اما زمانی که وارد این رشته می شوند متوجه می شوند در این رشته مکاتب بسیاری وجود دارد که مشترکاتی با هم دارند، اما در عین حال با هم در تعارضند. دیگر رشته ها هم چون روان شناسی، اقتصاد، سیاست، تعلیم و تربیت، حقوق و غیره نیز همین گونه است به طوری که بسیاری از علوم در راس یکدیگر به وجود آمده و رشد کرده اند.
رحیمپور ازغدی ضمن اشاره به اینکه حتی در روابط بین الملل و دیپلماسی نیز همین گونه است، تصریح کرد: در حوزه اخلاق نیز انواع مباحث اخلاقی سکولار غربی وجود دارد که هیچ یک دیگری را نمیپذیرد، یکی اخلاق را براساس سود، دیگری لذت و مکتب دیگر براساس وجدان تعریف میکنند
وی با طرح این پرسش که چگونه می توان مبانی حقوق بشر را جزو حقوق بشر دانست؟ گفت: اختلاف مکاتب حقوقی از همین سوال آغاز می شود. مکاتب در کلیات با هم اشتراک دارند؛ اما هر چه ریزتر می شویم اختلافات آنان را محسوس تر مشاهده می کنیم زمانی که میگویند حقوق بشر غربی در حقیقت با تکیه بر مشترکات این حقوق است که حقوق بشر را مطرح میکنند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید براینکه حقوق بشر در مکاتب اسلامی دارای قداست دینی است؛ اما در مکاتب غربی از قداست دینی برخوردار نمی باشد، تصریح کرد: حال این پرسش مطرح می شود که حقوق بشر جدا از انسان شناسی، خداشناسی و معرفت شناسی وجود دارد؟ که در پاسخ باید گفت خیر ابتدا باید گفت آیا بشر وجود دارد یا خیر؟ چنانچه وجود دارد چیست و کیست؟ و بعد باید پرسید که حقوق به چه معناست و فلسفه اش چیست و در پاسخ به همین پرسش هاست که مبانی و مکاتب مختلف به وجود می آید؛ زیرا هر مکتبی بشر و چیستی و چرایی آن را یک گونه تعریف می کند.
رحیمپور ازغدی تصریح کرد: برخی مکاتب معتقدند انسان از آن خود است و هر اقدامی که می خواهد می تواند انجام دهد، برخی مکاتب انسان را در بهره برداری از لذایذ مطرح می کنند؛ بنابراین مشاهده می کنیم که مبانی مکاتب در رابطه با حقوق و چیستی انسان متفاوت است.
آیا اسلام حقوق بشر را قبول دارد یا خیر؟
وی با طرح این پرسش ها که منابع و مبانی حقوق چیست و الزام آوری حقوق از کجا می آید و آیا اثبات پذیر می باشد یا خیر، تصریح کرد: زمانی که می گوییم آیا اسلام حقوق بشر را قبول دارد یا خیر ابتدا باید گفت کدام حقوق بشر؟ زیرا برخی مبانی در حقوق بشر هستند که در شان انسان به وجود نیامده اند؛ این در حالی است که اسلام معتقد است انسان موجودی الهی و خلیفه خداوند بر زمین است و حقوقی دارد که وی را برای رساندن به تکامل کمک می کند و برخی حقوق یا بهتر بگوییم حدود را ندارد همچون تجاوز به حقوق دیگران. زیرا این امور در جهت تقرب به خداوند نیستند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: براساس حقوق اسلامی انسان حقوقی دارد که براساس آن حقوق نمی تواند به جسم و روح خود آسیب بزند زیرا برای تقرب به خداوند نیازمند هر دوی این هاست.
رحیم پورازغدی گفت: زمانی که خداوند انسان را خلق کرد ملائکه گفتند این موجود هم در زمین خونریزی به پا می کند و هم فساد چرا خلفش می کنید؟ که خداوند فرمودند این مسائلی را که گفتید تنها بخشی از مسئله است، انسان موجودی است که می تواند خلیفه من در زمین باشد، انسان موجودی است که می تواند در زمین و آسمان نفوذ و به کشف آن بپردازد.
وی تاکید کرد: حقوق بشری که براساس لذت تعریف می شود دایره اش تا اندازه لذات بشر است و حقوق بشری که براساس مبانی الهی تعریف می شود معتقد است انسان برای تکامل باید از یک سری لذات بگذرد.
تعریف انسان از حقیقت است که تعریفش از حقوق را می سازد
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه در یک مکتب گفته می شود من معیار همه چیزم حقیقت تابع من است و نه من تابع حقیقت، تصریح کرد: در واقع تعریف انسان از حقیقت است که تعریفش از حقوق را می سازد و به هر اندازه که الهی تر شویم انسان تر خواهیم شد و در این دستگاه گناه، خیانت بشر به خودش می باشد.
رحیمپور ازغدی ضمن تاکید براینکه حذف خداوند در معادلات زندگی مساوی با حذف انسان است، گفت: مکتبی معتقد است ظلم کردن به دیگران و خود انسان جزو حقوق بشری است و مکتبی دیگر می گوید ظلم کردن به دیگران جزو حقوق نمی باشد.
وی با اشاره به اینکه مبانی جزو حقوق بشر است که به نفع بشر باشد، بیان داشت: زمانی که انسان بهشت و جهنم را می پذیرد یک حقوق بشر و زمانی که این دو را نمی پذیرد حقوق دیگری به وجود می آید.
خدای اسلام خدایی است که غضبش نیز رحمانی است
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید براینکه مکتبی که معتقد است او خدا را خلق کرده و نه خدا او را نمیگوید دمکراسی دینی بلکه میگوید دین دمکراتیک، تصریح کرد: خدای اسلام خدایی است که غضبش نیز رحمانی است و این در حالی است که برخی مکاتب معتقدند لااله الا الله نداریم.
وی ادامه داد: منطقی که میگوید از خدا گرفته تا حقوق بشر برای ماست خلقت الله و هدف از خلقت الله را قبول ندارد. این منطق هر اقدامی را که دوست بدارد حقوق بشر میداند و این گونه است که خودش را در همین دنیا به نابودی می کشاند.
رحیمپور ازغدی در بخش دیگری از سخنان خود بیان داشت: کسانی که به انسان دیدگاه عادی دارند، دیدگاهشان ابزاری است و همه چیز را برای خود می خواهند؛ اما افرادی که دیدگاه عالی دارند هدف از خلقت را میفهمند، این دیدگاه معتقد است که طبیعت جزیی از خلقت خداوند است، این مکتب شیطان را نیز موجودی الهی می داند و معتقد است چنانچه شیطان نبود تکامل انسان نیز وجود نداشت؛ بنابراین خلقت شیطان برای تکامل انسان واجب است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: برخی مکاتب صرفا بر نتیجه تاکید دارد و نه حق؛ اما اسلام بر اصالت حق تاکید دارد.
وی در پایان تاکید کرد: جنگ امام حسین(ع) و صلح امام حسن(ع) نیز همین گونه بود، هر دو بر اصالت حق حاکم بودند، هم چنین زمانی که امام خمینی (ره) فرمودند ما مامور به تکلیف هستیم و نه نتیجه در حقیقت اصالت را بر حق دادند.
بعضی از سران دولت حتی فلسفه قیام امام حسین را وارونه دریافت کردند(پیام مذاکره در چارچوب منطق و ....)
شما چه انتظار دارید که پیام حقوق بشر اسلام را دریابند؟؟؟؟؟؟