گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، بسیج دانشجویی دانشگاه گیلان امسال برای برگزاری اردوی جهادی از اواخر فروردین امسال ستاد اردوی جهادی را تشکیل داد که از همان زمان برای شناسایی مناطق محروم جستجوی خود را آغاز کرد.
از همان ابتدا تصمیم بر این شد که اردو به صورت تفکیکی برگزار شود؛ بنابراین کار گروه شناسایی دوچندان شد.
پس از بررسی های انجام شده دو منطقه سیاهمزگی در شهر شفت و حویق واقع در شهرستان تالش انتخاب شدند.
اما چیزی که از همان اول نظر همه را به خود جلب کرد محرومیت بیش از اندازه کوهستان حویق بود.
روستایی که با داشتن ۷۰۰ نفر جمعیت و دادن شش شهید و فاصله کمتر از 10 کیلومتر با شهر هنوز از ابتدایی ترین امکانات مثل راه ارتباطی، آب، برق، خانه بهداشت بی بهره بود.
البته در اوایل سال جاری حدود دو کیلومتر راه برای روستا کشیده شد که به راهی که خود اهالی در طی سه سال با تلاش خودشان کشیده بودند متصل شد و اندکی وضعیت ارتباطی روستا را بهبود بخشید.
خانه های این روستا پراکنده و اهالی آن نیز ترک زبان هستند.
برای مردمان غیوری که رفت و آمد خودرو را در روستای خود برابر با معجزه میدانند، هرچه انجام دهی باز هم کم است.
برای شناسایی این منطقه با تعدادی از دانشجویان به سمت تالش روستای حویق حرکت کردیم.
از رشت دور شدیم و به سمت غرب و شمال غرب حرکت کردیم. پس از طی طریقی طولانی و بعد از عبور از هشتپر به یک شهر تازه شهر شده به اسم «حویق» رسیدیم.
یکی از فرعی ها را دنبال کردیم و به یک دو راهی رسیدیم؛ یک طرف به سمت آبشار توریستی زمرد و دیگری به سمت روستا .
پل قرمز را رد کردیم، بعد از آن یک تابلویی را دیدیم که مقابل عبارت تعداد شهدا، عدد شش ذکر شده بود و یک راه عجیب و غریب دیده میشد که با خود گفتیم: مگر این بالا هم ملت زندگی میکنند؟
دقایقی تقریبا طولانی روی جاده ای ناهموار بالا رفتیم تا به اولین خانه رسیدیم، سپس دومی و بعد از چند دقیقه سومی و چهارمی و...
در عین ناباوری، باید گفت که در این روستا حدود 700 نفر جمعیت، پیر و جوان و کودک و زن و مرد زندگی میکنند و همگی محب علی بن ابی طالب (ع) و حضرت سیدالشهدا(ع).
در مسیری این بار نه چندان طولانی دو مدرسه قدیمی وجود داشت که یکی برای جهادگران، حکم خانه را داشت و دیگری حکم محل کار را!
مدرسه اول که دو کلاس بیشتر ندارد، به نام یکی از شهدای آن روستا مزین شده و مدرسه ذوالفقار که بالاتر بود، با وجود دارا بودن بیش از سی و اندی دانش آموز، فرسوده و غیرقابل استفاده شده است.
تنها محلی که میتواند آب شست و شو و آشامیدنی جهادگران را تامین کند، آبراه کوچکی بود که از چشمه ای کوهستانی انشعاب میگرفت و اتفاقا تنها یخچال این روستا نیز همین آبراه بود.
جذابیت این قضیه زمانی بیشتر میشود که این روستا نه تنها آب، بلکه برق و دکل مخابراتی هم نداشت و همین راه حداقلی هم وقتی اواسط مرداد ماه امسال به مسجد کوهستانِ بالا رسید، به میمنت این امر، مردم روستا گوسفندها قربانی کردند.
.
برای اینکه نشان دهیم علوی هستیم و مطیع ولایت، یک بسم الله کافی بود که فعالیت جهادی خود را در مدت کوتاهی در روستای حویق آغاز کنیم.
کار دانشجویان جدای از فعالیت های آموزشی و فرهنگی و تجهیزاتی، چند پروژه عمرانی از عمده ترین فعالیت های جهادگران بود.
فعالیت های عمرانی که برای این منطقه در نظر گرفته شد یک غسالخانه و دو سرویس بهداشتی برای مسجد کوهستان پایین بود تا در دسترس همه اهالی باشد و همچنین مدرسه دو کلاسه شهید آبگون را مرمت و نوسازی کنیم و در کنار آن کارهای فرهنگی.
اما برای هماهنگی های شهرستانی به مشکل برخوردیم و متاسفانه مسئولین شهرستانی با ما همکاری نکردند؛ اما با اقدامات و هماهنگی های فرمانده سپاه هشتپر سرهنگ منشوری توانستیم با بخشدار و شهردار حویق و چوبر ارتباط بگیریم که خود منشا برکات زیادی بود.
خدا رو شکر با همکاری بخشدار توانستیم مصالح مورد نیازمان را تهیه کنیم.
پس از انجام هماهنگی های لازم برای شروع کار تعداد 15 نفر از برادران روز چهارشنبه مورخ 28 مرداد عازم کوهستان حویق شدیم و در آن جا به خادمینی که چند روز قبل برای مهیا کردن محل اسکان و فراهم کردن امکانات اولیه به آن جا رفته بودند ملحق شدیم، که البته این تعداد در روزهای بعد به 25 نفر هم رسید.
.
ناگفته نماند که برای فراهم کردن برق یک موتوربرق تهیه کردیم و برای آب هم دو عدد منبع آب با خودمان برده بودیم که برادران هر روز صبح از چشمه آب می آوردند تا منبع را پرکنند.
در چند روز اول به کمک اهالی کارها طبق برنامه زمانی پیش رفت؛ اما با بارش اندکی باران راه ارتباطی برای رساندن مصالح بسته شد و مجبور شدیم با همان مقدار مصالحی که تا آن روز بالا برده بودیم کار را ادامه دهیم.
البته همین موضوع باعث شد که مشکلات مردم را از نزدیک لمس کنیم و با جدیت بیشتری مسئله راه منطقه را پیگیری کنیم.
اهالی کوهستان ترک زبان و بسیار خون گرم و باصفا بودند. همین موضوع باعث افزایش همدلی ما با مردم این منطقه شد.
در روستای کوهستان پس از اینکه هوا اندکی بهتر شد طی یک حرکت خودجوش و جهادی به پیشنهاد خود برادران شروع به ترمیم جاده صعب العبور کوهستان به منظور حمل مصالح به بالا کردیم.
خلاصه با همکاری همه پس از دو روز، اردو جان تازه ای گرفت و برادران برای اینکه عقب ماندگی چند روزه را جبران کنند بعد از نماز مغرب و عشا زیر نور چراغ و فانوس کار میکردند که با تمام این سختی ها شیرینی خاص اردوهای جهادی را نیز دارا بود.
در طرف دیگر اردو هم دو روز پس از اعزام برادران روز جمعه 30 مرداد تعداد ۲۰ نفر از خواهران به شهر شفت اعزام شدند که در آنجا هم همکاری فرمانده سپاه و مسئول پایگاه خواهران روستا در خور تقدیر است.
برگزاری مراسم جشن تکلیف، آموزش احکام ابتدایی کارگاه هایی تحت عنوان «اندیشمندان کوچک» با پرداختن به دفاع مقدس و مفهوم شهادت و معرفی شهدای هسته ای و ضرورت فرهنگ شهادت طلبی و ایستادگی در مقابل دشمنان برای دانش آموزان و جوانان روستا، برگزاری کارگاه عاشورا با هدف پرداختن به دلایل قیام امام حسین(ع) و واقعه کربلا و لزوم توجه به امر به معروف و نهی از منکر، کارگاه های مهدویت و ولایت و کارگاه خداشناسی و احکام از جمله فعالیت های فرهنگی و آموزشی خواهران در روستاهای مزگده، توسه و سیاهمزگی بود.
در بخش آموزشی نیز با توجه به نیازهای سنین مختلف کلاس دروس پایه ریاضی و انگلیسی، نقاشی، قرائت و حفظ قرآن، داستان های قرآنی، آموزش کاردستی ضمن مدنظر داشتن اهداف اصلی فرهنگی و آموزشی اردو برگزار شد.
از دیگر کارها و فعالیت های خواهران جهادی دانشگاه گیلان میتوان کارگاه بهداشت و درمان، نمددوزی، خیاطی، چرم دوزی، شمع سازی و دستبند بافی را نام برد.
فعالیت این دانشجویان به مدت 10 روز بود که در تاریخ 9 مرداد با برگزاری مراسم اختتامیه در مسجد روستای توسه به کار خود پایان دادند.
اردوی برادران نیز در مجموع ۱۶ روز به طول انجامید که طی این روزها اسکلت و سفت کاری پروژه های عمرانی به اتمام رسید و مدرسه شهید آبگون رنگ آمیزی و کلاس ها را پتینه کاری کردیم و روز پنج شنبه مورخ 12 شهریور اختتامیه اردو برگزار شد.
پس از پایان اردو بخشدار حویق و فرمانده سپاه تالش برای بازدید از اردو تشریف آوردند.
اما نکته ای که حائز اهمیت است دوستان ما در این چند روز بدون هیچ چشمداشتی مانند بقیه بسیجیان سراسر کشور مشغول فعالیت بودند؛ اما هیچکدام از مسئولین شهرستان و استان از رئیس دانشگاه گرفته تا خبرنگاران سیما و یا حتی فرمانده های سپاه استان یا استاندار با وجود هماهنگی های قبلی حاضر نشدند به خودشان زحمت بدهند و این مسیر دو ساعته تا این نقطه از استان را طی کنند و یک خسته نباشید به این عزیزان که از دانشگاه مادر استان بودند بگویند در حالی که دوستان ما از خوزستان و اصفهان گرفته تا زنجان و گیلان جمع شدند تا این کار خدا پسندندانه را به سرانجام برسانند که البته این رفتار مسئولین در خور تامل است.