به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ روز یکشنبه (۲۲ شهریور) جلسهای در شورای آتلانتیک (از اندیشکدههای مهم امریکایی) با موضوع بررسی نقش ایران پس از توافق هستهای در برابر خاورمیانه برگزار شد که طی آن دکتر ناصر هادیان از اساتید دانشگاه تهران و یکی از مشاورین اصلی تیم مذاکرهکننده هستهای ایران به عنوان سخنران اصلی برنامه به توضیحاتی پیرامون سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی پرداخت.
توجه به سخنان وی حقایق بسیار مهمی را درباره نظر خود تیم مذاکرهکننده درباره برجام روشن میسازد. هادیان در این سخنان به صراحت و تفصیل دلایل عدم توازان فوقالعاده امتیازات ستانده شده و واگذار شده در برجام به نفع امریکا را توضیح میدهد و برای قضاوت درباره این توافق معیارهایی چهارگانه وضع کرده و برجام را با استفاده از هر یک از این معیارها مورد ارزیابی قرار داده و نشان میدهد که تا چه اندازه این توافق به نفع امریکا و به ضرر ایران تدوین شده است.
از نکات قابل توجه در سخنان وی اشاره به لزوم حل شدن مسأله PMD قبل از هرگونه تخفیف در تحریمهاست که خود وی نیز از احتمال بالای عدم کسب رضایت آژانس در این زمینه صحبت میکند و حتی ابراز میدارد که اگر خود وی بود با این شرایط چنین توافقی را امضا نمیکرده است!
وی که پیش از این نیز در مناظرات تلویزیونی برای دفاع از رویه سیاست خارجی دولت حضور یافته بود احتمال بالای تصویب قوانینی توسط کنگره امریکا را که غیرقابل وتو بوده و جلوی رئیس جمهور امریکا را برای انجام تعهداتش میگیرد -حتی پس از اجرای تعهدات گسترده توسط ایران- از دیگر دلایل ضعف توافق علیه ایران برشمرد. علاوه بر این بازگشتناپذیر بودن بسیاری از تعهدات ایران در برابر بازگشتپذیر بودن تعهدات امریکا –از جمله در زمینه حفظ ساختار تحریمها- از دیگر دلایل اعتقاد وی برای یک طرفه بودن این توافق است.
پس از این وی از چهار دلیل عمده برای دستیابی امریکا به تمامی انتظارات خود از توافق–بر خلاف ایران- میپردازد که در جای خود شایسته توجه است. وی همچنین در فراز مهم دیگری، هدف اصلی این توافق را تغییر سیاستهای ایران در منطقه و نیز عادیسازی روابط با امریکا معرفی میکند.
شایسته توجه است که مقالهی هادیان برای بیان اجمالی نکات خود در این نشست «ایران درباره نقش منطقهای خود مذاکره میکند» (Iran debates its regional role) نام داشت که در وبسایت رسمی شورای آتلانتیک نیز انتشار یافت و به وضوح بیانگر برنامههای بلند مدتتر تیم مذاکرهکننده –و البته طرف امریکایی- از اجرای برجام بود.
با توجه به اهمیت این سخنان اقدام به ترجمه و پیاده سازی متن کامل بخشهای مربوط به توافق هستهای از سخنان وی نموده و آن را در اختیار مخاطبان خود قرار میدهیم:
معیارهای چهارگانه برای قضاوت درباره توافق
از شما تشکر میکنم به خاطر اینکه این فرصت را در اختیار من قرار دادید! … من چهار معیار برای قضاوت درباره توافق در نظر میگیرم. این چهار معیار عبارتند از «زمانبندی»، «وزن راهبردی امتیازات گرفته شده و واگذار شده»، «ترکیب راهبردی امتیازات گرفته شده و واگذار شده» و معیار چهارم هم مسأله «بازگشتپذیری یا عدم بازگشتپذیری» است.
زمانبندی یک طرفه انجام تعهدات در برجام به نفع امریکا / آژانس باید از حل PMD قبل از تخفیف تحریمها اعلام رضایت کند / کنگره به سادگی میتوانند زیر توافق بزنند / من اگر بودم این توافق را امضا نمیکردم!
درباره «زمانبندی» -که منظور من وعدههای نقد و قابل اتکاء طرفین به یکدیگر است- در کل ۱۵۹ صفحه سند دقت کنید میبینید که در زمینه زمانبندی ایران خیلی امتیازات بیشتری داده است. اول از همه ما باید ۲ هزار سانتریفیوژ را از فردو جمعآوری کنیم، باید ۱۲ تا ۱۳ هزار سانتریفیوژ را از نطنز جمعآوری کنیم، باید ۱۱ تن ذخایر اورانیوم خود را رقیق کنیم یا از شر آن خلاص شویم، باید هستهی رآکتور اراک را تغییر بدهیم، باید به نگرانیهای مربوط به مسأله PMD به آژانس بینالمللی انرژی اتمی پاسخ بدهیم و پس از اینکه تمام این کارها را انجام دادیم سپس آژانس باید اعلام رضایت کند سپس تحریمها میتوانند تعلیق شوند. صراحتاً بگویم من اگر بودم این را امضا نمیکردم! من اگر بودم این طور مذاکره نمیکردم! چه اتفاقی میافتد اگر آژانس اعلام کند که من راضی نشدهام؟! چه اتفاقی میافتد اگر کنگره امریکا یک قانون با دو سوم آراء که غیر قابل وتو کردن توسط رئیس جمهور است را تصویب کند که از انجام اقداماتی که از رئیس جمهور [پس از اجرای تعهدات ایران] انتظار میرود جلوگیری کند؟! چه اتفاقی خواهد افتاد؟
راه زمانبندی درست اجرای گام به گام تعهدات بود / انجام تعهدات ایران در برجام بر اساس اعتماد به امریکاست!
بنا بر این راهی که من پیشنهاد میکردم برای انجام تعهدات این بود که در ازای خلاص شدن از دو سوم سانتریفیوژها در فردو شما هم باید فلان تحریم را بردارید، برای برداشتن ۵ هزار تای دیگه شما باید فلان تحریم دیگر را بردارید و … . این راه موجود راه درست برای مرحلهبندی نبود ولی این دقیقا چیزی است که اتفاق افتاده. البته من خوشبین هستم و به این دولت [امریکا] اعتماد دارم ولی چنین توافقی –همان طور که شما در اینجا گفتید- نباید بر اساس اعتماد استوار باشد بلکه باید راههای متفاوتی برای تأیید انجام تعهدات طرفین و مدیریت این مسأله در نظر گرفته میشد.
توافق غیر متوازن و وزن امتیازات دریافت شده ایران به نسبت امریکا از ۳۰ به ۷۰ هم کمتر است! / ای کاش همه را تعطیل میکردیم ولی ۳ آبشار نسل دوم را در فردو نگه میداشتیم! نه اینکه قدیمیترین سانتریفیوژها در آسیبپذیرترین نقاط
اما مورد دوم وزن راهبردی چیزی که گرفته شده و چیزی که واگذار شده است. من از آن افرادی نیستم که معتقدند این قرارداد باید ۵۰ – ۵۰ میبود. این انتظار زیادی از ایرانیها بود که در حال مذاکره با ۶ ابرقدرت بودند که به ۵۰ – ۵۰ برسند. ولی ما میتوانیم امتیازات واگذار شده و دریافت شده را تخمین بزنیم –همانطور که در کتابهایم اشاره کردهام- ولی با این روش حتی امتیازات به صورت ۳۰ – ۷۰ هم تقسیم نشدهاند [و کفه تعهدات از این هم بیشتر به نفع امریکاست]. ولی وزن راهبردی تنها چیزی نیست که از نظر من مهم است بلکه چیزی که اهمیت بیشتری دارد ترکیب راهبردی این امتیازات واگذار شده و دریافت شده است. منظور این است که شخصاً ترجیح میدادم ما تنها ۳ آبشار نسل دو در فردو میداشتیم که در حال غنیسازی میبودند و اصلاً اراک و نطنز را به کلی تعطیل میکردیم! ولی ما ۵ هزار سانتریفیوژ نسل اول را در نطنز پذیرفتهایم. چیزی که شما همگی میدانید خیلی مدلهای قدیمی هستند و این دلیل این است که من نسبت به ترکیب امتیازات دریافت شده و واگذار شده منتقد هستم.
امریکا به هرآنچه میخواست رسید: پذیرش بازرسیهای بسیار قوی فراپروتکلی توسط ایران/ بازگشتناپذیری تعهدات ایران در برابر بازگشتپذیری برای امریکا/ باقی ماندن ساختار تحریمها
اما در سمت امریکا شما چهار اصل دارید که از مذاکرات حمایت میکنند. اولی مسدود شدن چهار راه رسیدن به بمب توسط ایران بوده است. دوم مسأله بازرسیها است که دلیل این است که یک ساز و کار بسیار قوی برای تأیید و بازرسی فراتر از پروتکل الحاقی را گنجانده شده –چندین مسأله وجود دارند که فراتر از پروتکل الحاقی هستند-. مسأله سوم موضوع زمان گریز است که زمانی است که نیاز است تا مواد شکافتپذیر کافی برای تولید یک بمب تولید بشوند که اکنون ۲ تا ۳ ماه است که میخواستند تبدیل به یک سال بشود و این مفهوم مذاکرات را جهت داد و این زمان گریز مربوط به تعداد سانتریفیوژها، نوع سانتریفیوژها و پروسه غنیسازی میشود و این دلیلی است که ما باید سطح ذخایرمان را به ۳۰۰ کیلو کاهش بدهیم. و مورد چهارم بازگشتپذیری و عدم بازگشتپذیری است. خیلی از مواردی که ما باید انجام بدهیم به کلی بازگشت ناپذیر هستند. اراک بازگشت ناپذیر است. رقیقسازی یا صدور ذخایر اورانیوم بازگشت ناپذیر است. اما اگرچه گفته میشود که تحریمها بازگشت ناپذیر هستند اما به صورت تئوریک و قانونی بسیار بازگشتپذیر هستند. مکانیزم ماشه (Snapback) در توافق و معماری و ساختار تحریمها به سادگی بازگشتپذیر هستند.
برجام زمینهساز تغییر سیاستهای منطقهای ایران و سکویی برای پرش به عادیسازی روابط
در نتیجه بوسیله این چهار معیار ما احساس میکنیم چیزی که گرفته شده و چیزی که واگذار شده مساوی نیستند اما من از توافق پشتیبانی میکنم. ممکن است شما بپرسید چرا تو از توافق پشتیبانی میکنی که پاسخ من این است که به دلیل نتایج راهبردی توافق از آن حمایت میکنم. چهار نتیجه راهبردی هستند که برای من بسیار مهماند. خارج شدن از حالت امنیتی، عادیسازی روابط، مسائل منطقهای، -مسائل منطقهای در توافق نیستند ولی اینها جزء نتایج توافق است- و چهارم تحریمها که تحریمها بخشی از توافق را تشکیل میدهند.
منبع: سایت مرجع جامع حراست از دستاوردهای هستهای
زبان دیپلماتیکه دیگه!
نان به نرخ روز خورند.
حرفی میزنند که آینده هر اتفاقی بیفتد بگویند دیدید ما گفتیم.