گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو _محمد آزادی، «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بُردند و رفتند» بعد از تاخت و استیلای مغول بود بر بخارا؛ شهری که چشم و چراغ تمام خراسان بود و مجمع علما و دانشمندان جهان اسلام، که از یکی از بخاراییان که از این کشتار جان به در برده بود از اوضاع بخارا پرسیدند، و او آنچنان جواب داد. وی اگر زنده بود و حال و روز این روزهای ممالک غرب آسیا را بعد از تاخت و تجاوز داعشیها میدید احتمالاً می گفت: آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بُردند و نرفتند! ماندند و نرفتند تا حد اعلای سبُعیّت و وحشیگری در همهی تاریخ را به نام خود ثبت کنند. عراق و شام این روزها عرصه ی تاخت و تهاجم این انساننماهایِ گرگصفت است. جماعتی خونریز؛ که از کشتار انسانها لذت می برد، و سَر میبُرد آن هم جلوی دوربین! و با اکشنترین تکنیکهای هالیوودی!
قتل و غارت و کشتار! این تمام دستاورد چهار سالهی حکومتی است که خود را بیشرمانه «دولت اسلامی» مینامد و تمام جنایتهایش را به نام شرع و دساتیر دین سند میکند. عراق و سوریه چهار سالی هست که در آتش توحش این جماعت می سوزد. به اعتقاد کارشناسان داعش بخشی از پازل دنیای استکبار برای مشغول کردن دنیای اسلام و محور مقاومت است. داعش دست پرورده ی امریکا است! آن طور که «هیلاری کلینتون» وزیر سابق امور خارجه دولت اوباما، در کتاب خاطراتش «انتخاب های سخت» نوشته، آنها از مدت ها پیشتر طرح ایجاد نسخه بدلی برای مفهوم «حکومت اسلامی» را در ذهن می پروراندند. به این ترتیب و بنابر اعترافات وی آن ها برای تحقق اهداف منطقه ای خود و در رأس آنها تأمین امنیت رژیم غاصب صهیونیستی با هماهنگی کشورهای منطقه ای و متحدین غربی خود، بنای این گروهک از بیخ و بن فاسد را در سوریه که به عنوان یکی از حامیان و متحدان ذاتی محور مقاومت شناخته می شد، گذاشتند.
داعش کودک نامشروع امریکا
آمریکایی ها امیدوار بودند تا بتوانند به یاری مزدوران داعشی، دولت اسد را سرنگون کرده و به این ترتیب یکی از حامیان قدرتمند محور مقاومت را از معادلات سیاسی منطقه محو کنند. هم چنین آن ها و در ادامه ی این سناریو؛ برای سپردن امور سیاسی دولت سوریه برای دوران «پسا اسد» به دنبال تشکیل و تقویت معارضین غربگرا و سکولار دولت بودند، به این ترتیب کوشیدند تا با تشکیل «ارتش آزاد» به عنوان ارگان نظامی مخالفین غربنشین دولت سوریه، آنها را هم در فتوحات داعشی ها و در معادلات میدانی جنگ صاحب سهم کنند. هرچند با اوج گیری هرچه بیشتر بحران و با پیشروی های روزافزون داعش، عملاً دیگر گروههای معارض از جمله ارتش آزاد از معادلات میدانی جنگ حذف شدند، و به این ترتیب داعش به عنوان نخستین میداندار معارضه با دولت و طبعاً مدعی تشکیل حکومت و خلافت اسلامی مطرح شد.
برخی کارشناسان سیاسی معتقدند با افزایش حمایتهای افسار گسیخته عربستان؛ عملاً داعش به نخستین بازیگر بحران سوریه تبدیل شد و با اعلام خلافت خودخواندهی اسلامی، حکومت بر سرزمین های سوریه بعد از «اسد» را سهم خود می دانست. به این ترتیب به نظر می رسید با رشد و تقویت روزافزون داعش؛ عملاً برنامه امریکایی ها برای سپردن امور حکومت به مخالفین به اصطلاح میانه رو و غربگرای اسد با شکست مواجه شده است. به این ترتیب آن ها دیگر نمی توانستند به قدرت رسیدن غربگرایان را در سوریه بعد از اسد تضمین کنند و می بایست شاهد به قدرت رسیدن اسلامگرایان افراطی در سوریه _در صورت سقوط اسد_ میبودند. اسلام گرایانی که اگرچه دست ساخته و دست پروده ی امریکایی ها بودند، اما در سالهای اخیر و به ویژه با افزایش حمایتهای سعودی ها از آن ها آنچنان افراطی و رادیکال شده بودند که افسارشان تا حد زیادی از دست امریکایی ها خارج شده، و قطعاً کیلومتر ها با معیارهای غربی برای حکومت کردن فاصله گرفته بودند.
به اعتقاد کارشناسان؛ آمریکایی ها ناگزیر شدند ارزیابی های تاکتیکی خود را درباره سوریه تغییر دهند. به این ترتیب آن ها که تا دیروز خواستار سرنگونی اسد و تغییر رژیم سوریه بودند، با توجه به اتفاقات غیرقابل پیش بینیای که بعد از این اتفاق و به احتمال قوی با به قدرت رسیدن داعشی ها در منطقه رخ می داد، با تغییر تاکتیک خواستار مقابله با داعش شدند! اینگونه بود که از بیش از یک سال گذشته با تشکیل ائتلافی نمایشی-هالیوودی به انجام عملیات هوایی علیه مواضع داعش مشغول شدند. ناظران سیاسی معتقدند امریکایی ها خواستار همین هرج و مرج و اوضاع نابه سامان در سوریه هستند و با حملات هوایی گاه و بیگاه خود مراقب بودند تا اوضاع میدانی جنگ تماماً به نفع داعشی ها نشود. در واقع آن ها در این تاکتیک جدید به دنبال این بودند تا از طرفی دولت و ارتش سوریه را سرگرم جنگ با داعش کنند، و از سوی دیگر مراقب بودند تا جلوی پیشروی های خیلی زیاد داعشی ها را با حملات هوایی خود سد کنند. به این ترتیب هدف استراتژیک آن ها در سوریه که همان تضمین امنیت اسراییل و اختلال در محور مقاومت بود، به خوبی تأمین می شد.
ورود خرس ها به میدان جنگ
اوضاع میدانی جنگ اما، از چند ماه گذشته و با ورود قوای روس به صحنه ی نبرد سوریه تغییر کرده است. روسیه از روز چهارشنبه هشتم مهر، حملات هوایی خود را به گروههای شبه نظامی مخالف رژیم دمشق در استانهای حماه، حمص و ادلب آغاز کرده که این اقدام، انتقاد آمریکا و متحدان غربیاش را برانگیخته است. روسها که از ابتدا هم و به طور سنتی در صحنه ی جدال دیپلماتیک از حامیان اسد و دولت مشروع وی محسوب می شدند، این روزها به خوبی خطر داعش را بیخ گوش خود و در حاشیه مرزهای کشورشان حس می کنند و به این ترتیب ترجیح دادند تا با داعشی ها کیلومترها دورتر از مرزهایشان و در خاک سوریه درگیر شوند. بر اساس گزارشات منتشر شده بیشتر پیکارجویان داعشی از مزدوران چچنی هستند. «چچن» یکی از جماهیر متحده با شوروی سابق، و همسایه ی کنونی روسیه است. روسها از تحرکات اخیر مزدوران داعشی، و تهدیدات آنها علیه تمامیت ارضی خود سخت نگرانند. به این ترتیب بود که در ماه های اخیر و با مذاکره و تشکیل ائتلاف منطقه ای وارد صحنه ی میدانی بحران سوریه شدند.
پیوستن چشم بادامیها به ائتلاف منطقهای علیه داعش
همچنین چین هم که از حامیان دیپلماتیک اسد محسوب می شد، به تازگی اعلام کرده احتمالاً مانند روسیه وارد صحنه ی میدانی بحران سوریه خواهد شد. براساس برخی اخبار منتشر نشده چشم بادامی ها در صددند تا با اعزام جنگنده های j-15 خود به خاک سوریه، به نیروهای این ائتلاف منطقه ای در حمایت از دولت و ملت سوریه بپیوندند. واقعیت اینجاست که تحرکات داعش بیخ گوش چینی ها، آن ها را هم از تهدید امنیت کشورشان بیمناک کرده است. سال گذشته، ابوبکر البغدادی، رهبر داعش، چین را به دلیل آنچه "سرکوب جامعه اقلیت مسلمانان در غرب این کشور" می خواند؛ مورد تهدید قرار داد. پکن تأیید کرده که اعضای گروه نظامی "اویگور" به عنوان جنبش اسلامی ترکستان شرقی، با افراطگرایان سوریه و عراق تمرین نظامی میکنند. داعش از تمایل خود نسبت به افزایش حضورش در چین سخن گفته و یکی از اسنادی که ماه گذشته از این گروه تروریستی به دست آمده نشان میدهد که چین در میان کشورهایی است که داعش قصد دارد تا سال ۲۰۲۰ تسخیر کند. ازسوی دیگر، شرکت نفت ملی چین نیز مجبور شده میادین نفتی خود در سوریه را ترک کند. چین در عراق نیز دارای میادین نفتی است و درصورتی که این میادین به دست داعش بیفتد، شکست مالی سختی خواهد خورد.
به هرترتیب تحرکات اخیر روس ها در سوریه مورد حمایت کشورهای مختلف محور مقاومت و مقامات مختلف جمهوری اسلامی ایران شده است. علی لاریجانی میگوید که روسیه پیش از عملیات در سوریه با ایران درباره «ائتلافی برای مبارزه با تروریستها» با ایران مشورت کرده و محسن رضایی هم از همفکری ایران، روسیه، سوریه و عراق برای «مبارزه با داعش» خبر داده است. مرضیه افخم، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان نیز، از این اقدام روسیه حمایت کرده و آن را «گامی در راستای مبارزه علیه تروریسم و بحران ناشی از آن در منطقه» خوانده است.
با این همه اما، مقامات مختلف ایالات متحده که با ورود نظامی روس ها به بحران سوریه؛ نقشه های خود را در معرض تهدید می دیدند، از همان ابتدا و به طرز ریاکارانه ای به مخالفت با این اقدام روسیه پرداختند. کارشناسان معتقدند تحرکات مؤثر و هماهنگ ائتلاف منطقه ای با محوریت ایران و روسیه در مبارزه با داعش، ژست ابرقدرتی آمریکا را که در ائتلاف بین المللی که سال گذشته و با ادعای مبارزه با داعش تشکیل داده بود، زیر سؤال برده است. افکار عمومی ملتهای منطقه این روزها با مقایسه حملات دقیق و هماهنگ روسها علیه داعشی ها، با حملات نمایشی-هالیوودی ائتلاف موسوم به مبارزه با داعش، بیشتر از گذشته کذب ادعای آن ها را دریافته است. به این ترتیب آمریکایی ها می کوشند تا با هیاهو و تحرکات رسانه ای، افکار عمومی ملتها را از توفیقات روسها منحرف کرده و درباره ی اهداف آن ها در سوریه دچار تردید کنند.
در نهایت به نظر می رسد با ورود روسیه و چین به معادلات نظامی سوریه، و تحرکات تازه ی ائتلاف منطقه ای برای حل سیاسی بحران، روزنه های تازه از امید را برای حل و فصل مشکلات منطقه ای ایجاد کرده است.