آخرین اخبار:
کد خبر:۴۵۱۴۷۲
گزارشی از «نفوذ» فرهنگی پسابرجامی

کمپانی‌هایی که به جای اشتغال شلوار لی «تام کروز» می‌آورند!

این روزها و در شرایط بعد از برجام، رفته رفته به تعداد کمپانی‌ها و بنگاه‌های غربی برای حضور در بازار ایران افزوده می‌شود. از بنز و فولکس واگن گرفته تا مک دونالد و شِل. این بنگاه‌های اقتصادی آن قدر بزرگ هستند که علاوه بر تاثیرات اقتصادی، در زمینه‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز تاثیر گذارند.

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو _محمد جواد ساکت، کفش آدیداس که هم پای مسی باشد و هم پای یک ایرانی، شلوار لی ذغال سنگی کلوین کلاین که هم تن تام کروز باشد و هم تن یک آسیایی، پیراهن پوما که هم تن بروس اسپرینگستر باشد و هم تن یک شرقی، یک آرزوست، البته ممکن است برای قشر مرفه آرزو نباشد اما برای عامه‌ی مردم حتماً  آرزوست!!

 

سایه اقتصاد

این روزها و در شرایط بعد از برجام، رفته رفته به تعداد کمپانی‌ها و بنگاه‌های غربی برای حضور در بازار ایران افزوده می‌شود. از بنز و فولکس واگن گرفته تا مک دونالد و شِل. شرکت هایی که می‌توانند با ورود خود به ایران و در صورت سرمایه گذاری و حمایت از تولید داخل، فضای اقتصادی را بهبود ببخشند و رفاه و سرمایه با خود بیاورند. اما گاهی این بنگاه‌های اقتصادی آن قدر بزرگ هستند که علاوه بر تاثیرات اقتصادی، در زمینه‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز تاثیر گذارند. تعامل با این گونه کمپانی‌ها و رفتن در آغوش آنها می‌باید هوشمندانه و با توجه به پیوست‌های فرهنگی این گونه همکاری‌ها باشد و اگر نه ما نیز به جمع کشورهایی می پیوندیم که فرآیند جهانی شدن را چشم بسته پیموده اند.

 

به عنوان نمونه می‌توان تصور کرد شرکت شِل برای انجام یک پروژه‌ی نفتی با ایران وارد کار شود. نیروهای کار این شرکت غالباً غربی هستند. با ورود متخصصان و تکنسین‌های این شرکت خارجی برای پیش‌برد پروژه به ایران ، دست اندرکاران ایرانی شاهد حضور آدم هایی در بین خود خواهند بود که طبعاً به مبانی اسلامی پایبند نیستند؛ ممکن است سرِ کار شراب بنوشند یا با خانم‌ها رابطه‌ی آزادی داشته باشند. این باعث ایجاد تغییراتی در ذائقه و سلایق همکاران ایرانی شان می‌شود.

 

یا مثلاً می‌توان تصور کرد که شرکت‌های فنی و تخصصی در حوزه‌های سخت افزاری به ایران بیایند و پس از چندی اقدام به برگزاری کلاس‌های آموزشی کنند. در این میان می‌توانند از میان داوطلبان شرکت در دوره استعدادیابی کرده و از نیروی انسانی ایرانی و باهوش برای کار در شعبه‌ی مرکزی شرکت خود در خارج از کشور دعوت کنند. به این ترتیب اگر تا قبل از این از طرق غیر مستقیم نخبه های مملکتی به خارج گسیل داده می شدند اما از آن به بعد «فرار مغزها» به صورت کاملا مستقیم اتفاق خواهد افتاد.

 

و یا اینکه می توان تصور کرد آن‌چنان که بعضی‌ها آرزو دارند کمپانی «مک دونالد» وارد عرصه‌ی رقابت در اقتصاد ایران گردد. لیست غذاهای جدید و متنوع این شرکت می‌تواند ذائقه‌ی مردم را تغییر دهد تا جایی که دیگر از رستوران‌ها و غذاهای سنتی ایرانی کمتر و کمتر استفاده کنند. ضمن اینکه برنامه های ویژه‌ی این شرکت برای جذب مشتری می تواند حتی فراتر رود. مثلا ارائه ی قهوه‌ی رایگان از ساعت 6 تا 8 صبح می‌تواند کارمندان را برای صبحانه به سمت خود بکشاند. در حالی که به جز کله پزی ها، هیچ رستوران و کترینگی در این ساعات ارائه ی خدمت نمی کند. این می تواند باعث شود که مشتری های ایرانی، در وعده ی صبحانه ی خود نیز از فست فود ها استفاده کنند و علاوه بر از دست دادن سلامتی، ارز را از جیب ملت به خارج منتقل کنند.

 

نمونه های ناملموس

در این میان اما از تاثیرات فرهنگی غرب به صورت ناملموس وارد خواهد شد نیز نمی‌توان چشم‌پوشی کرد. فرض کنید که برای کلاس‌های زبان انگلیسی از مدرسان آمریکایی یا انگلیسی استفاده شود. در نتیجه مخاطب ترغیب خواهد شد تا به جای رفتن سر کلاس یک مدرس فارسی زبان، نزد یک مدرس اصالتا آمریکایی یا انگلیسی برود. هیچ کس نافی تاثیر شگرف و چندجانبه‌ی یک معلم بر دانش آموزش نیست و مشهود است که تاثیراتی که یک مدرس ایرانی روی متعلم می گذارد کاملا متفاوت است از تاثیراتی که مدرس آمریکایی یا انگلیسی می گذارد.

 

در کل اگر در گذشته شرکت های بزرگ غربی مشتریان ایرانی خود را به طور غیرمستقیم و فقط از قشر متمول جامعه هدف می رفتند، در آینده می توانند به صورت مستقیم تمام اقشار را مجذوب کنند. درنهایت این مولفه ها که کنار هم قرار می گیرند می توانند از یک انسان ایرانی یک شهروند غربی بسازد.

 

هم‌چنین علاوه بر مشکلات اقتصادی ایجاد شده برای شرکت‌های داخلی، معضل فرهنگی ایجاد شده این است که در راستای جهانی شدن مردم کشورها، همه به طور یکسان قالب زده خواهند شد و همگی پیرو یک فرهنگ می شوند. فرهنگی شامل هالیوودیسم، موسیقی پاپ و راک، آزادی های جنسی، مکاتب فکری مادی گرا، لباس های یک دست، خوراک مشابه و ... .

 

اگرچه که به نظر، مخاطب ایرانی حق انتخاب میان کالاهای تولید داخل و کالاهای مشابه خارجی را دارد اما پس از اینکه دور تا دور او پر از برندها و کالاهای صاحب نام و پرطمطراق شد،و در معرض توفان فرهنگ پر زرق و برق غربی قرار گرفت،  او نیز مجبور به متابعت از محیط می شود تا با این فرآیند جهانی شدن که تا بیخ گوش او رسیده است همرنگ شود.

 

راهکار چیست؟

باید مراقب بود تا در فضای پساتحریم و با ورود به اقتصاد جهانی، برجام از ما شهروندان غربی نسازد. باید مراقب سلطه‌ی سرمایه داری بود؛ می باید مراقب بود تا اجرای برجام زمینه‌ساز «نفوذ فرهنگی» در کشور نشود.  لذا هم دولت می بایست سیاست های فرهنگی لازم را اتخاذ کند تا به رهاسازی فرهنگی دچار نشویم و هم مردم باید با اصول مبین اسلام و انقلاب آگاهانه در آینده گام بردارند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۸
دوره کاسبان برجام فرا رسیده است!
1
0
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۴
منظورتونو می فهمم ولی خیلی قشنگترو مستحکم تر میتونستید بیان کنید... بعضی جاهاش خیلی سخیف شده!!!... موفق باشید
0
0
پربازدیدترین آخرین اخبار