گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی*؛ طی روزهای گذشته در برنامه ای با عنوان «هتل فیتیله ای» که برای گروه سنی کودکان و نوجوانان از سوی شبکه ۲ پخش می شود باز هم توهینی شنیع به مردم آذربایجان از سوی صداوسیمای ملی انجام می گیرد. کاری که مسبوق به سابقه است باید دید و و با دقت نگاهی تیزبینانه به گذشته کرد.
کمی به روزهای پیش از خرداد سال ۸۵ برگردیم. خردادی که موج مردمی در آذربایجان بر علیه نژادپرستی به خیابان آمد و فریاد ضد نژادپرستی سر داد. در آن روزها روز به روز بر تعداد نشریات دانشجویی ترک زبان افزوده شده بود. درهر دانشگاهی که ۱۰ نفر ترک زبان هم وجود داشت، یک نشریه دانشجویی چاپ و به سراسر کشور ارسال می شد. نوع مطالب نیز بیشتر حول و حوش اجرای اصول ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی، مطالب هویت گرایانه، تمییز دادن بین ترک زبان بودن یا آذری زبان بودن و معرفی مفاخر آذربایجان بود. کم و کاستی ها فراوان، اما این حرکت در جریان بود. در سطح جامعه نیز نشریات و وبلاگ هایی که بر موضوعات هویت گرایانه تاکید داشتند از مخاطب خوبی برخوردار بودند. انگار عطش مردم را سیراب می کردند.
خرداد ۸۵ فرا می رسد. بنا بر برخی تئوری ها، طرحی از قبل ریخته شده تا فضا امنیتی شود و بساط نشریات و فعالین مدنی هویت گرا برچیده شود. کاریکاتوریست ایرانی، طرحی کذایی می کشد و در آن به ترک زبانان اهانت می کند. فضا به سرعت تغییر می کند. دانشجویان در تهران، تبریز و ارومیه علم اعتراض را بالا می گیرند. رفته رفته مردم هم به دانشجویان می پیوندند و سیل خروشانی خیابان ها را به تسخیر خود در می آورد.
در این حین، یک سوال اساسی در میان کنشگران مطرح می شود. چرا یک کاریکاتور تا این حد خشم مردم را به همراه داشت؟ پاسخ ها و تئوری های مختلفی مطرح می شود اما جواب ۱۰۰ درصدی وجود نداشت و ندارد. آیا این کاریکاتور کذایی صرفا جرقه ای بود که بر انبار باروت زده شده بود. انباری که طی سال های گذشته و با توهین های مکرر، نادیده گرفتن حقوق اقوام و… پر از باروت شده بود و آماده انفجار.
آن روزها گذشت تا این که ۹ سال بعد این بار در آبان سال ۹۴ اتفاق ناخوشایند و نامیمونی رخ می دهد و در یک برنامه تلویزیونی بار دیگر مردم آذربایجان مورد تمسخر و توهین قرار می گیرند. حال باید سوالات جدیدی طرح و به دنبال جواب آن بود.چه کسانی از اتفاقات خرداد ۸۵ سود بردند؟ مردم آذربایجان یا بدخواهان؟ این را امروز بهتر می توان جواب داد.
مهمترین نکته ای که می توان به اتفاقات سال ۸۵ به بعد اشاره کرد، امنیتی شدن فضا بود. مسلما در این فضای امنیتی نیز نمی توان کارها را به صورت عادی پیش برد. کمترین اتفاق رخ داده در آن سال ها مارک دار شدن و تحمیل هزینه بر جوانانی بود که رگ غیرت شان عود کرده بود. در فضای امنیتی سرمایه گذاری خاصی صورت نمی گیرد و نگاه سرمایه گذاران به آن منطقه منفی می شود.
در حالت عادی باید حکومت ها از حساسیت مردم به موضوعات محیط زیستی خوشحال باشند اما در شرایط امنیتی دغدغه مردم به موضوع خشک شدن دریاچه ارومیه با نگاه خشن ارزیابی و برخورد شد.
اینجا آذربایجان است، مردم اش درطول تاریخ ذلت نپذیرفته اند و باز هم نخواهند پذیرفت. در اینکه باید برای اصول هزینه داد، شکی نیست اما این هزینه باید از سوی چه کسانی پرداخت شود و در گذشته از سوی چه کسانی پرداخت شد علامت سوالی است که جواب آن هم مشخص است.
طی روزهای گذشته در برنامه ای با عنوان «هتل فیتیله ای» که برای گروه سنی کودکان و نوجوانان از سوی شبکه ۲ پخش می شود باز هم توهینی شنیع به مردم آذربایجان از سوی صداوسیمای ملی انجام می گیرد. کاری که مسبوق به سابقه است. در این مجال ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد:
۱- اعتراض حق مردم است. در اصل ۲۷ قانون اساسی آمده است «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است». هرچند در کشور ما تفاسیر مختلفی از این اصل می شود اما نکته مهم تر این است که درخواست برپایی تظاهرات از سوی چه کسانی مطرح می شود؟ از سوی احزاب شناسنامه دار، افراد خوشنام و بزرگان اقوام یا افرادی که با گسترش فضای مجازی عنوان «ادمین» را برای خود یدک می کشند و نه اسم، نه هویت و نه مرام و مسلک فکری آنها معلوم است؟ اصلا معلوم هم نیست آیا این افرادی که در صفحات اجتماعی فعالیت می کنند و مردم را به تظاهرات دعوت می کنند، خود نیز در صحنه حاضر خواهند بود یا پنهان از دیده ها فقط به تحریک اقوام خواهند برخواست.
۲- در خرداد ۸۵ و بعد از آن آذربایجان و مردمش برنده نشدند. صداوسیمای ملی و برخی سیاسیون مرکزنشین هم درس عبرت نگفتند، چاره کار چیست؟ وضع قوانین سخت گیرانه در خصوص نژادپرستی در مجلس و اجرای سخت گیرانه و جدی آن. به همین راحتی می توان در مراکزی مانند صداوسیما، رسانه های رسمی مکتوب و مجازی، فضای مجازی، استادیوم ها و… وارد عمل شد و در کنار آن به فرهنگسازی پرداخت.
۳- تاریخ برای صداوسیما عبرت نشد و بازهم در این رسانه به مردم آذربایجان توهین شد. توهینی که از آن به سادگی نمی توان گذر کرد. تصویرسازی ذهنی در ذهن میلیون ها کودک در اقصی نقاط ایران انجام شده است که با توقیف و توبیخ قابل جبران نیست. اینکه یک کودک و یا یک خانواده ترک زبان آنقدر با درک پایین در رسانه ملی به تصویر کشیده شود که فرق بین مسواک و فرچه دستشویی را بلد نباشد، رویدادی است که اتاق فکری پشت آن بوده چه آن که باید شناسایی شده و به مردم معرفی شود. توقیف این برنامه آیا این تصویرسازی ذهنی را در ذهن سایر کودکان این مرز و بوم تغییر خواهد داد؟
۴- حساسیتی که مردم به این اتفاق «راسیستی» نشان دادند باعث عذرخواهی زودهنگام مسئولان صداوسیما و همچنین واکنش استانداران آذربایجان غربی و شرقی، برخی نمایندگان مجلس و برخی مسئولان کشوری و استانی شد. این محکوم کردن و رسیدگی زود هنگام را نیز می توان از چند جهت مورد ارزیابی قرار داد. اولین مورد موج سواری برخی نمایندگان مجلسی است که سال هاست در مجلس حضور دارند اما نه تنها نتوانسته اند از حقوق حقه مردم آذریجان دفاع کنند بلکه در نهایت فرصت طلبی سعی کرده اند بر موج احساسات آنها سوار شده و فیتیله برخی را پایین بکشند!
به اعتقاد نگارنده و تجربیات گذشته پای مجلس و انتخابات در میان است نه مردم. عذرخواهی رسمی صداوسیما و رسیدگی فوری هم به اعتقاد نگارنده نه به جهت احترام به اقوام بلکه به جهت ملاحظات سیاسی منطقه ای است اما می توان اعتراضات استانداران، معاونین سیاسی و برخی مسئولان دولتی را به فال نیک گرفت هر چند سیاسی باشد.
رضا همتی-فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.