آنکه روحـى لطیف و درکـى زیبا و زبانى نافذ و بیانـى رسا دارد ، با ذهن خلاق وطبع لطیف خود می آید وحقایق عصر خود را با آن زبان شیرین خود بر صفحه ی تاریخ به نقش می کشاند.
آثار هنری که بازدهی برای جامعه، ولو به معنای عمومی ندارند. مانند تابلوهای بسیار عالی، از قبیل لبخند ژوکوند و غیره و ذلک، یا یک آهنگ موسیقی بسیار جالب یا یک غزل بسیار زیبا و ادبی. این گونه آثار هنری، چنان که اشاره شد، عالی ترین نبوغ و سازندگی هنرمند را کشف می کن ودر پستوی آن به روح و جان هنرمند را می توان کشف کرد.
ولی ما باید بدانیم، کاری که در بیرون از مرزهای ما به عنوان هنر ایجاد شده است، چیست؟ کاری که در خارج به عنوان هنر ایجاد شده است، خلاصه یا سمبلی از مقداری واقعیات است که با حذف و انتخاب یک هنرمند انجام گرفته است.
ابتدا باید در نظر گرفت که هنر، یک عینک شخصی در آن اثر وجود استفاده شده که ممکن است برای دیگران قابل به چشم زدن نباشد. چنان که عینک یک جامعه را که آن هنر در آن به وجود آمده است، به جهت اختصاصی بودن واحدهای آن هنر به آن جامعه، جامعه دیگری نمی توانند به چشم خود بزند، همچنین باید اضافه کنیم که هنر ارزشمند وپویا هنری است که توانایی اثرگذاری وجریان سازی در فرهنگ هاوتمدن های دیگر را دارا باشد درواقع هنری را خلق کرده باشد که قابلیت فهم برای فرهنگ های دیگر را نيز داشته باشد.
درعصر جدید آن فرهنگی موفق تر است که توانسته باشد تاریخ وسرگذشت خود را با استفاده از ابزار هنر وفناوری های موجود ثبت وضبط کرده باشد والا ناچارا بایستی با بحران هایی دست به گرییبان شود.
فناوری جدید نیز که بر سرعت ارتباطات افزوده، اگر ارتباطات را با هنر آمیخته نسازد، اثر نمیبخشد و در یک سخن، هنرِ غربیِ، هنری است که در اسارت انحطاط، فساد و افسارگسیختگی قرار دارد. تزِ "هنر برای هنر" از دروغهای فاحشی است که مروّجان آن، خود به این تز باور ندارند در واقع به طور خاص در حوزهی هنر، با شروع جنبش نمادگرایی و همچنین گسترش نظراتی مبنی بر اینکه نقش هنرمند الزاما انجام یک تعهد اجتماعی نیست، بلکه هنرمند باید به خودِ هنر متعهد باشد، یا همان «هنر برای هنر»، زمینههای مدرنیسم فراهم میشود. مدرنیستی که عملا درآن اخلاق ناچار است ازجنس تفکیک ناپذیر خود یعنی همان هنر رخت بربندد و نتيجتا هنری برجا بماند که از اخلاق بویی نبرده که نمونه های این نوع هنر را درقرن ۱۷ میتوان جستجو کرد.
مادامی که یک فرهنگ و یک تمدن و یک حقیقت به حوزه هنر راه نیابد و از شیوه های هنری بهره گیری نکند طبعا آن فرهنگ و تمدن در جامعه ریشه نخواهد گرفت و رشد نخواهد کرد. فرهنگ و تمدن اسلامی نیز، جز در پرتوی هنر فاخر، تثبیت نمیگردد و توسعه نخواهد یافت.
بهترین و بالاترین ثمره ابزارها و شیوه های هنری، احیاء و تقویت روح تقوی و طهارت نفس است. و همانگونه که رهبرانقلاب فرموده اند: «هنرمند متعهد، حلّه فاخر خلاقیت را جز بر اندام ارزشها و اصالتها نمیپوشاند و این همان معرفت درست از لطیفترین نمودهای روح آدمی است.»
متأسفانه شورای هنر و فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران که مرجع اصلی در امر تحقیق، تدوین و تصویب مبانی و مقررات هنر هستند تاکنون حضور فعالی در عرصه هنر نداشته اند. معاونت پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری، معاونت تحقیقات و برنامه ریزی سازمان صدا و سیما، پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات، نیز مرکز مطالعات و تحقیقات هنری وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان میراث فرهنگی از اهم مراکز و مراجعی هستند که میتوانند با ساماندهی و هماهنگی لازم در حوزه پژوهشهای نظری و کاربردی هنر فعالیت مثبت و مؤثر داشته باشند.
موسیقی و سینما از بارزترین وجوهِ هنری محسوب میگردند علی القاعده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی موظفاند نسبت به طراحی و ایجاد نظامنامه و آئین نامه راهبردی سینمایی، ویدئویی و تلویزیونی اقدامات لازم را به عمل آورند.
رهبر فرزانه انقلاب در سال ۱۳۶۴ در پاسخ به سئوالات کارشناسان شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودند: "ما احتیاج داریم به این که به آن مظاهر غلطی که از آن فرهنگ (فرهنگ غربی) بر ما تحمیل کرده اند بتازیم. احتیاج به یک تهاجم فرهنگی داریم"
لذا در عرصه هنر نیاز مبرم به یک سیاست های کلان وکلی داریم تا درفرصت مناسب چه از لحاظ غنا و چه از لحاظ خلاق بودن وچه از منظر پویایی توان مواجهه ومقابله را با تهاجم ها وحملات فرهنگی که ازجانب دشمن بر ما صورت میگیرد را داشته باشیم.
حال در میان رعایت کردن جوانب اخلاقی بسیار مهم است، ذات هنر حقیقتا با اخلاق رابطه تنگاتنگی دارد و به زبان دیگر اخلاق و هنر از همان ابتدا بایکدیگر آمیخته شده اند و تفکیک این دو جفا در حق خود هنرمند است.
تفاوت اعتقادات، مبانی فکری و نظام ارزشی انسانها، موجب تفاوت در ارزشها میشود. در این صورت ممکن است یک پیام برای یک خاستگاه فکری، ارزش محسوب شود و برای دیگری ضدارزش باشد یا برعکس. اما نمیتوان پیام هنری را بدون ارزش تصور کرد. مرور جملاتی از رهبر هنرمند و هنرشناس انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر در مردادماه ۱۳۸۰، برای این موضوع راهگشاست. ایشان فرمودهاند:
محل کلام، اخلاق و فضیلت است. من مطلبی را (بهگمانم) از قول رومن رولان خواندم که گفته بود در یک کار هنری، یک درصد هنر، نود و نُه درصد اخلاق یا احتیاطاً اینگونه بگوییم: ده درصد هنر، نود درصد اخلاق [لازم است]. به نظرم رسید که این حرف، حرف دقیقی نیست. اگر از من سؤال کنند، من میگویم صد درصد هنر و صد درصد اخلاق. اینها با هم منافات ندارند. باید صد درصد کار را با خلاقیت هنری ارائه داد و صد درصد آن را از مضمونهای عالی و تعالیبخشِ پیشبرنده و فضیلتساز پُر کرد و انباشت.
اثر هنری حاوی پیام و یا پیامهای مختلفی است که منتقلکننده یک یا چند ارزش متناسب با منظومهِی فکری هنرمند به مخاطبان است. به نظر من، همهی آثار هنری واجد یک یا چند ارزش هستند که ممکن است در نظام فکریِ دیگر، ارزش قلمداد نشوند. وقتی میگوییم یک فیلم سینمایی دارای ویژگی ارزشی است، منظور ارزشگذاری ذاتی آن نیست (که گفتیم نمیتوان هنر را بدون ارزشگذاری تصور نمود)، بلکه منظور این است که فیلم مورد نظر، واجد ارزشی است که با نظام ارزشی جامعه و اعتقادات ما متناظر است و منظومهی فکری و روانی مورد نظر را تقویت میکند. به همین دلیل، هر فیلمی که در جغرافیای ایران ساخته میشود، دارای ارزشگذاری است، اما الزاماً واجد ارزش منطبق بر اعتقادات، مبانی فکری و حماسهی یک ملت نیست.
اگر آن فیلم مؤلفههای منظومهی فکری مخالف یا مهاجم را تقویت نماید، طبیعی است که میتوان آن را یک فیلم ایرانی، اما با ارزشهای غیر و متضاد با ارزشهای خودی قلمداد نمود و از سوی دیگر، ممکن است فیلمی در آن سوی جغرافیای ایران تولید شود و تقویتکنندهی ارزشهای مورد نظر جامعهی ما باشد. طبیعی است که این فیلم را میتوان یک فیلم غیرایرانی، اما ارزشی دانست. بر این اساس، ما فیلم ارزشی و غیرارزشی داریم و منطقاً نمیتوان فیلم و اثر هنری را بدون ارزش تصور نمود. ارزشی بودن آن را اصالتها و هویت ایرانی-اسلامی و حماسههای مقدس تعیین میکنند.
طبیعتا هنری مراد ماست که توانسته باشد ارزش های آن جامعه را به خوبی منعکس کند،هنری که توانسته باشد زحمات ودویدن ها وخون دل خوردن های یک جامعه را بی کم وکاست به زیبایی ولطیفی که ذایقه هنر است به نسل آینده هدیه کند آن هنری مدنظر ماست که امام فرمود:
تنها هنـرى مـورد قبـول قـرآن است که صیقل دهنـده اسلام ناب محمـدىصلیاللهعلیهوآلهوسلم ، اسلام ائمه هـدى علیهالسلام ، اسلام فقـرإ دردمند ، اسلام پابرهنگان ، اسلام تازیانه خـوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتها باشـد. هنـرى زیبـا و پاک است که کـوبنـده سـرمایه دارى مـدرن و کمـونیسـم خـونآشـام و نـابـود کننـده اسلام رفـاه و تجمل ، اسلام التقاط ، اسلام سازش و فـرومایگـى ، اسلام مـرفهیـن بـى درد و در یک کلمه اسلام آمریکایـى باشـد. هنر در مـدرسه عشق ، نشان دهنده نقاط کـور و مبهم معضلات اجتماعى ، اقتصادى ، سیاسى ، نظامى است.
هنر در عرفـان اسلامـى تـرسیـم روشـن عدالت و شـرافت و انصـاف و تجسیـم تلخکامـى گرسنگان مغضـوب قدرت و پـول است. هنر در جایگاه واقعى خود ، تصویر زالوصفتانى است که از مکیدن خـون فرهنگ اصیل اسلامى ، فرهنگ عدالت و صفا لذت مـى برنـد. تنها به هنرى بایـد پرداخت که راه ستیز بـا جهانخـواران شـرق و غرب و در رإس آنان آمـریکا و شوروى را بیاموزد.
هنرمندان ما تنها زمانى مى تـوانند بى دغدغه کـوله بار مسـوولیت و امانتشان را زمیـن بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بـدون اتکإ به غیـر ، تنها و تنها در چـارچـوب مکتبشـان به حیـات جـاویـدان رسیـده اند و هنرمنـدان ما در جبهه هاى دفاع مقـدسمان ایـن گـونه بـودنـد ، تـا به ملا اعلا شتـافتنـد و بـراى خــدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدنـد و در راه پیروزى اسلام عزیز ، تمام مـدعیان هنر بى درد را رسـوا نمودند. خدایشان در جـوار رحمت خـویـش محشورشان گرداند.
محمد خلجي-فعال دانشجويي
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
اشاره ها:
بیانات علامه محمد تقی جعفری در باب هنر
صحیفه امام ۳۰شهریور۶۷
بیانت رهبری در جمع دست اندرکاران شیار۱۴۳