گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فرهنگ و گفتمان فرهنگی یکی از دال های مرکزی شکل گیری انقلاب اسلامی است و به طور ویژه انقلاب اسلامی را می توان انقلاب فرهنگی برای تغییر و انقلاب در فرهنگ وابسته رژیم پهلوی دانست.
دانشگاه یکی از مبادی و خاستگاه های اصلی فرهنگ است و امروز دانشگاه ها به واسطه خاصیت همه گیری که پیدا کرده است و قشر جوان و آینده ساز کشور در آن حضور و ظهور و بروز دارند اهمیتی دوچندان نسبت به قبل پیدا کرده است.
برای بررسی ویژگی های دانشگاه فرهنگی و آسیب شناسی معضلات فرهنگی دانشگاه بویژه در عرصه دانشگاه های حوزه وزارت بهداشت، گفت و گوی را با امین ترابی پور، فعال فرهنگی و عضو هیات علمی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اهواز انجام دادیم.
با سلام و تشکر از وقتی که در اختیار خبرگزاری دانشجو قرار دادید، برای شروع به نظرم نیاز به یک چارچوب و تعریف واحد داریم نظر شما فرهنگ چه تعریفی دارد؟
من هم سلام دارم خدمت شما و همه دانشجویان و دانشگاهیان عزیز، بله به نظر بنده هم فرهنگ در وهله اول نیاز به تعریف درست دارد و این تعریف به یک باور و اعتقاد صحیح نیاز دارد.
اگر باور داشته باشیم که فرهنگ، کلیدی ترین زیرساخت همه امور انسانی و اجتماعی است در این صورت می توانیم یک تعریف دقیق از فرهنگ ارائه دهیم.
در عرصه فعالیت های که در جامعه صورت می گیرد از قبیل فعالیت های اقتصادی، سیاسی و علمی این مسایل روبنا است و زیرساخت اصلی فرهنگ جامعه است و اگر به این باور مشترک از فرهنگ دست پیدا کنیم، می توانیم یک رشد همه جانبه را در جامعه و کلیه ارکان آن مانند دانشگاه شاهد باشیم.
امروز با وجود اهمیت بالای فرهنگ، مغفول ترین بخش برنامه ریزی کشور، فرهنگ است و با وجود اقدامات و برنامه هایی که در حوزه فرهنگی صورت می گیرد ما در این جنگ عقب هستیم و متاسفانه به خاطر بخشی و جزیره ای کار کردن و نداشتن پیوست فرهنگی در برنامه ها و عدم آینده نگری در حوزه فرهنگ موانع و مشکلاتی داریم.
ایران اسلامی کشور صاحب تمدن و با قدمت 3500 ساله بوده و است ولی امروز می بینیم مورد تاخت و تاز فرهنگ های آنگلوساکسونی که حیات آن به 400 سال قدمت ندارند چرا فرهنگ ما نتوانسته با این طرفیت های بالا محل اثر باشد؟
درست می فرمایید؛ در حوزه فرهنگ، ایران اسلامی هم به لحاظ تمدنی و هم به لحاظ دینی بسیار غنی است؛ اما اینکه چرا با این غنای فرهنگی، جامعه از فقر فرهنگی رنج می برد نیاز به اسیب شناسی اساسی دارد. شاید یکی از علت های آن این است که جایگاه رفیع حفظ و رشد فرهنگ در بخش های مختلف بخوبی درک نشده است.
مقام معظم رهبری همواره بر مواظبت و اقدام به کار فرهنگی صحیح در جامعه و بویژه در دانشگاه ها و در حوزه جوانان تاکید دارند. ایشان به طور مداوم با دیدبانی و رصد شرایط فرهنگی همواره با تاکید بر تهاجم فرهنگی به مردم و مسئولان هشدار لازم را بیان می کنند.
متاسفانه خیلی از این هشدارها و زنگ خطرهای فرهنگی در کشور جدی گرفته نشده و نمی شود و بیانات و سیر تذکرات و نگرانی های رهبر انقلاب در این حوزه، نشان دهنده کند کاری و کم کاری در حوزه فرهنگی است؛ به طوری که ایشان پس از هشدار در زمینه تهاجم فرهنگی، سطح هشدارها را افزایش دادند و مسئله شبیخون فرهنگی و بعد ناتوی فرهنگی را مطرح کردند و کماکان بیشترین نگرانی ایشان رشد فرهنگی و توجه به موضوعات فرهنگی است.
در جنگ نرم، فرهنگ قدرت نرم است و ما باید قدرت فرهنگی خود را بشناسیم و ببینید عناصر قدرت فرهنگی در باور دینی ما به وفور است. کشور اسلامی ما ایران دارای سرمایه های کلان فرهنگی و ظرفیت بالا در قدرت آفرینی فرهنگی دارد و با این قدرت ها حداقل نباید در داخل کشور چالش فرهنگی داشته باشیم. هر چند اگر درست کار می کردیم، می توانستیم در برابر قدرت های پوشالی فرهنگی غربی عرض اندام کنیم و بجای واردات فرهنگی، صادرات فرهنگی داشته باشیم.
به اهمیت فرهنگ اشاره کردید، به لحاظ اهمیت و جایگاهی، فرهنگ در چه سطح کلان طبقه بندی می شود؟
در برنامه ریزی های کلان، فرهنگ یک جایگاه استراتژیک دارد و استراتژی های فرهنگی، جزء استراتژی های نرم و بلند مدت محسوب می شود.
توجه داشته باشید سه نوع تهدید برای هر کشوری وجود دارد: تهدید سخت، نیمه سخت و نرم. برنامه ها و استراتژی های مقابله با دشمن نیز بر همین اساس باید تنظیم شوند.
در تهدید سخت نقطه اثر، برخورد فیزیکی و نظامی است و این تهدید با قوای نظامی صورت می گیرد و دوره این نوع تهدیدات برای کوتاه مدت است.
در تهدید نیمه سخت، گروه های سیاسی و اجتماعی درگیر هستند؛ به طور مثال، جریان پیچیده فتنه 88 از جنس تهدید نیمه سخت بود که با تاثیر میان مدت برنامه ریزی شده بود.
اما مهمتر از دو تهدید فوق، امروز ما با تهدید نرم که نقطه اثر آن عمدتا نخبگان و خواص هستند مواجه هستیم. در این نوع تهدید برنامه ها با تاثیر بلند مدت طراحی می شوند و هدف اصلی آنها اغوای قلب ها و اذهان جوامع است و امروز غرب این راهبرد را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران انتخاب کرده است.
اگر فرهنگ در این سطح از اهمیت قرار دارد پس چرا در کشور در اولویت اول قرار نمی گیرد؟
شاید این به خاطر نداشتن تعریف درست ازفرهنگ و جایگاه آن است. امروز تصمیم ها و سندهای راهبری بالادستی خوبی در کشور در حوزه مسائل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی تدوین می شود؛ اما با این وجود در کشور دچار عقب ماندگی های فرهنگی متعددی هستیم که علت آن می تواند عدم تهیه پیوست فرهنگی برای برنامه های خرد و کلان است.
شهید مطهری(ره) اعتقاد داشتند اگر در کشوری فرهنگ سالم داشته باشیم سایر بخش های آن کشور هم درست می شود و به نظرم این که در بخش های اقتصادی با تخلفات اقتصادی و در بخش سیاسی با بداخلاقی ها و انحرافات سیاسی مواجه هستیم، به خاطر همین عدم توجه به مقوله زیر بنایی فرهنگ است. اگر درخت فرهنگ بخوبی تغذیه و آبیاری شود محصولات علمی، سیاسی و اقتصادی نافع و مثمر ثمری برای انقلاب تولید می شود.
البته این را قبول دارم که در کشور حوزه فرهنگ جدی گرفته نشده است؛ اما از طرفی دشمن با تمام قوت روی قدرت های فرهنگی ما کار می کند و دنبال تضعیف است، نظر شما در این باره چیست؟
همانطور که قبلا ذکر شد، فرهنگ مقوله زیرساختی و پیچیده ای است و با باورها، اعتقادات، اندیشه ها و سنت ها و مذاهب ما در ارتباط است. برای همین است که دشمن بر روی فرهنگ برای تغییر قلوب و اذهان ما سرمایه گزاری کرده است. به طور مثال امروزه ما می بینیم که فرهنگ قناعت و دوری از تجمل گرایی تضعیف شده و دانشجویان در عرصه ازدواج و تشکیل زندگی و کار با چالش روبرو هستند و این ریشه در رشد نامناسب فرهنگی و عدم توجه به فرهنگ دینی دارد.
اینکه چرا با وجود این ظرفیت های بی نظیر، مشکل فرهنگی داریم به این خاطر است که ما نتوانستیم فرهنگ دینی مان را بخوبی به نسل جوان انتقال دهیم و الان چالش اصلی زندگی جوانان ما انتخاب یک سبک زندگی موفق و کامل است.
دشمن برای پیشبرد فرهنگ مادی گرایی به طور ویژه خانواده و سبک زندگی اسلامی –ایرانی را نشانه گرفته است و مقوله سبک زندگی که مقام معظم رهبری با هوشمندی تمام برآن تاکید دارند در واقع آنتی تز تهاجم فرهنگی است. هر چند در این باره همایش های زیادی برگزار شده است؛ اما نیازمند برنامه ریزی علمی و گفتمانسازی در حوزه فرهنگی هستیم.
به مقوله گفتمان سازی و سبک زندگی اشاره کردید در مقوله اقتصاد مقاومتی هم همین چالش را داریم؟
بله دقیقا همین طور است، پاشنه آشیل اقتصاد مقاومتی هم در کشور مقوله فرهنگی است. شما ببینید در کشور مردم چرا رغبتی برای خرید کالای داخلی ندارند با اینکه کیفیت و قیمت مناسب داشته و با ضمانت ارائه می شود؟ چون دشمن مردم را به این باور رسانده که در پوشاک فلان برند خارجی و در مصرف سایر کالاها مانند مواد غذایی فلان برند برتر است برای همین است که اقتصاد مقاومتی تاکنون فقط در حوزه شعار مانده و کمترعملیاتی شده است.
امروز ما در حوزه اقتصاد فقط تحریم نشدیم و تحریم سطح اولیه خصم دشمن است. الان برندهای غربی مثل یک سرباز برای دشمن می جنگند و این تعبیر خود غربی هاست که می گویند " آنجایی که ما امکان صادر کردن برند هایمان را داریم، نیازی به اعزام سرباز نداریم" و از فرهنگ و اقتصاد ما غنیمت می گیرند و ما هر روز در حال تلفات دادن هستیم.
به مسئله دانشگاه ها برسیم اصلاً عده ای معتقدند دانشگاه محل آموزش و پژوهش است و صحبت کردن از مقوله فرهنگی محلی از اعراب ندارد و در خوشبینانه ترین حالت به عنوان زنگ تفریح به آن می پردازند، نظر شما چیست؟
این تفکر که دانشگاه محل علم آموزی و پژوهشی است نوعی تفکر سکولار در تربیت نسلی فارغ از اعتقادات و دغدغه های دینی و مذهبی است و چه بسا متاسفانه در دوره هایی این فکر را رواج می دادند که دانشگاه چه نیاز به ارگان های فرهنگی از جمله بسیج و نهاد رهبری دارد.
این فکر غلطی است که می خواهند دانشگاه را از رسالت اصلی خود یعنی فرهنگ سازی و انسان سازی عقب نگه دارند و این تفکر مصداق بارز نفوذ در دانشگاه است.
جریان هایی در کشور امروز دنبال تغییر رفتار و ادبیات انقلابی جوانان هستند و با این تئوری که دانشگاه محل تحصیل علم و آموزش است، دنبال خشکاندن کارکرد تربیتی و پرورشی دانشگاه ها هستند.
دانشگاه های علوم پزشکی در حوزه فرهنگ چه کارکردی می توانند داشته باشند؟
دانشگاه های علوم پزشکی بواسطه تربیت طبیب و پزشک که دامنه تاثیر اجتماعی بالایی دارند می تواند بر تغییرات فرهنگی جامعه تاثیر گذار باشد؛ بنابراین دانشگاههای علوم پزشکی باید جهت گیری های خود را به سمتی سوق دهد که محصول دانشگاه بوعلی سیناها باشد که در عین طبابت جسم، طبیب روحانی برای جامعه باشند.
بوعلی سینام محصول تربیت علمی و دینی همزمان بود. بوعلی سینایی که هر گاه در مسئله ای به مشکلی برخورد می کند برای رفع مشکلات علمی خود دو رکعت نماز می خواند، این رویکرد در آموزش پزشکی می تواند نقش عظیمی در فرهنگ جامعه نیز داشته باشد.
به لحاظ تشکیلاتی و ساختاری، ما اکنون بالای 230 هزار عضو نظام پزشکی داریم که با توجه به ارتباط وسیع آنها با جامعه و میزان تاثر گذاری آنها، می توان به اهمیت کار فرهنگی در تربیت پزشک پی برد.
با این اوصاف علاج کار فرهنگی در دانشگاه ها چیست؟
نسخه شفابخش درمان مسائل فرهنگی در دانشگاه ها، رجوع به مطالبات و دغدغههای فرهنگی مقام معظم رهبری از دانشگاه است و اگر بتوانیم مطالبات مقام معظم رهبری را در دانشگاه اجرایی کنیم، می توانیم در حوزه فرهنگ به سمت قله ها حرکت کنیم.
فرهنگ محل آزمون و خطا و اجتهاد شخصی نیست و اگر دچار خطای فرهنگی شدیم جبران آن شاید سالها زمان ببرد. در دانشگاه ها اکنون خطاهای فرهنگی کم نیست بحث بر گزاری اردوی مختلط و ترویج موسیقی از آن خطاهای غیرقابل جبران بوده و هست.
جالب است افرادی که دنبال این مباحث هستند مدام به دانشگاه های غرب رجوع می کنند و تصور می کنند این امری مرسوم و معمول است درحالی که در دانشگاه های غربی موسیقی ممنوع و در واقع امری مذموم است؛ چرا که جایگاه دانشگاه رفیع تر از آن است که در حد یک باشگاه موسیقی تنزل پیدا کند و حتی در دانشگاههای دنیا آنقدر دانشگاه ها مقدس و مهم است که لباس فرم مشخص و منظمی دارند و کسی حق ندارد در دانشگاه هر مدلی که در خیابان ظاهر می شود در دانشگاه هم حضور داشته باشد؛ بنابراین رشد فرهنگی در دانشگاه نیازمند قوانین و ضوابط پایدار است.
برای این مقوله کارهای غلط توجیهی آورده می شود ایجاد شادی در دانشگاه ها است نظر شما در این باره چیست؟
نشاط یک نیاز انسانی متعالی است و در دین هم تاکید زیادی برآن شده است؛ اما همانطور که جنابعالی هم بیان کردید، توجیهی که برخی برای این اقدامات ضد فرهنگی می آورند این است که ما دنبال ایجاد شادی و نشاط هستیم و جالب است کسانی مدعی این حرف هستند -که گاهاً چهره های مذهبی هستند؛ اما ببینید نمی شود بخشی از دین را گرفت و بخشی را رها کرد. همان طور که نماز و روزه واجب است، موسیقی و غنا هم حرام است این تضاد اعتقادی و رفتاری در برنامه ریزی های فرهنگی قابل جمع نیستند و مدیران فرهنگی باید نسبت به این مقوله دقت ویژه داشته باشند.
برای ایجاد نشاط و شادی در محیط های جوان مانند دانشگاه، مدیران فرهنگی باید شادی حلال و معنوی و اردوی حلال را رواج دهند. مدیران فرهنگی باید با خلاقیت با این مسائل برخورد کنند. در حوزه امور فرهنگی نیازمند اتاق فکر خلاق و فعال هستیم.
مثلا چه ایرادی دارد در کنار اردوهای سیاحتی و تفریحی، اردوهایی برای دانشجویان ترتیب داده شود که دانشجویان از توانمندی های علمی و اجرایی کشورمان در بعد از انقلاب بازدید کنند. این باعث می شود روحیه خودباوری و اعتماد ملی در دانشجویان تقویت شود و این هم یک کار فرهنگی مهم است.
در پایان به نظرتان برای اینکه در دانشگاه در حوزه فرهنگی موفق باشیم چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
الف) برای بهبود و ارتقای فرهنگ در دانشگاه، نیازمند ساختار مناسب هستیم؛ چرا که بر اساس اصول مدیریتی، ساختار خوب منجر به عملکرد خوب می شود و ساختارهای فرهنگی دانشگاه ها شامل مدیریت های فرهنگی و شوراها و کمیته های فرهنگی نیازمدن مهندسی مجدد مبتنی بر آموزه های دینی هستند.
به طور مثال ساختار امربه معروف و نهی از منکر به عنوان یک رکن فرهنگی مهم و واجب فراموش شده دینی در دانشگاه تقریبا تعطیل شده است و در برنامه ریزی های دانشگاهی جایگاهی ندارد و نیازمند احیا و بازسازی مجدد است. البته باید متذکر شوم که کار فرهنگی یک کار جهادی است و نمی شود با رویکرد اداری فعلی فرهنگ را در دانشگاه رشد داد. در همه امور زندگی بخصوص کار فرهنگی که مبتنی بر ارزشهای دینی و رضایت خداوند متعال باشد، نصرت او هم حتمی است.
ب) قوانین فرهنگی باید شفاف و در دسترس باشد. خیلی از مدیران فرهنگی از قوانین آگاهی ندارند و مثلاً مدیری به بهانه ایجاد نشاط و شادی دنبال ترویج موسیقی است درحالی که با مقررات در این زمینه آشنایی کافی نداشته یا تفسیر غلطی از مقررات دارد.
ج) سند راهبردی باید برای فرهنگ در دانشگاه تدوین شود و باید از دل مطالبات رهبری سند راهبردی فرهنگی برای دانشگاه ها استخراج شود.
در این بین نباید از نقش استاد در رشد فرهنگی دانشگاه غفلت کرد. استاد نقش مهم و اساسی در این حوزه دارد و استاد با تربیت دانشجو دغدغه مند می تواند رسیدن به قله های فرهنگی را هموار سازد.
این سند راهبردی باید در جهت رشد فضیلت های فطری دانشجویان باشد نه تقویت نیازهای غریزی او. مسائل فطری مثل نشاط، حقیقت، زیبایی و عدالت و انصاف مورد قبول همه است و این باعث می شود در برنامه های فرهنگی همه بهره مند شوند ولی در امور مبتنی بر نیازهای غریزی مانند موسیقی تفاوت عقیده در مخاطبین زیاد است و اساسا موسیقی ابزار مناسبی برای تولید نشاط پایدار و بالنده در دانشگاه نیست.
مثلا شما ببینید ایثار یک امری فطری است و همکان آن را دوست دارند و باید از مقوله فرهنگ جبهه و شهادت که کشور ما هم در این زمینه غنی است، برای این مقوله بهره گیری شود. شما به همین شهدای مدافع حرم نگاه کنید، حرکت این شهدا می تواند نقش موثری در تربیت فرهنگی دانشگاه ها داشته باشد؛ اما کمترین بهره را دانشگاه های ما از این مقوله می برند.
فرهنگ قرانی و مهدویت هم همین طور است و نباید به برگزاری دوره و کلاس و همایش بسنده کرد؛ بلکه باید فرهنگ قرانی و سبک زندگی قرانی را در دل دانشگاه پیاده کرد.
د) سیستم فرهنگی باید محتوا محور باشد. متاسفانه عناصر فرهنگی در دانشگاه ها دنبال ارائه گزارش و بیلان کاری هستند و کارهای شتاب زده و بدون محتوا فایده ای ندارد باید به سمت کار فرهنگی محتوا محور و نتیجه محور حرکت کنیم.