کوان تسو فیلسوف چینی میگوید :
«اگر به سال آینده میاندیشید، بذر بپاشید، اگر به ده سال آینده فکر میکنید، نهالی بپاشید و اگر در اندیشه صد سال آینده هستید، به آموزش و پرورش مردم بپردازید»
یکی از مهمترین دغدغههای نظام آموزش و پرورش هر کشور، ایجاد بستری مناسب برای رشد و تعالی سرمایه فکری در جامعه اطلاعاتی و دانایی محور است.
تحقق این امر مستلزم تعریف مجدد و نوینی از نقش و کارکرد مدرسه به عنوان اصلیترین نهاد آموزشی در جامعه است. امروزه نظام آموزشی کشور به مدرسهای نیاز دارد که با بهره گیری از فناوری اطلاعات و ارتباطات، امکان یادگیری پیوسته را فراهم کند و برای تجربه زندگی در جامعه اطلاعاتی فرصتهای نوینی در اختیار قرار دهد، به گونهای که این فناوری، نه فقط ابزار، بلکه زیرساختی توانمند برای تعلیم و آموزش حرفهای محسوب شود.
در همین راستا یکی از رویکردهایی که میتواند در جهت پاسخگویی به نیاز فوق در نظامهای آموزشی مفید واقع گردد و امروزه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته اجرا شده و یا در حال اجرا شدن است، گسترش استفاده از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در نظامهای آموزشی و به تبع آن تأسیس و توسعه مدارس هوشمند است.
اما هدف آموزش و پرورش فقط تعلیم دروس و سایر مطالب فکری نیست بلکه پرورش جسم و روان و به طور کلی آماده سازی دانش آموز برای زندگی مسالمت آمیز در اجتماع است.
برآوردن احتیاجات جسمانی و اجتماعی و روانی کودک که قسمت عمدهای از تربیت او را شامل میشود، از عوامل بسیار مهم پرورش کودک میباشد. متاسفانه در این چند سال اخیر موضوع سلامت فکری و روانی دانش آموزان هنوز به نحو صحیح مورد توجه و قبول مدرسه هوشمند قرار نگرفته است.
بنابر این سادهلوحانه است اگر تصور کنیم ورود فناوری اطلاعات (در جلوههای متفاوت آن : اینترنت، رایانه، چند رسانهای و ... ) به تنهایی باعث انقلاب آموزشی شود. اگر موضوع سلامت و بهداشت روانی دانش آموزان مورد توجه متولیان امر هوشمند سازی قرار نگیرد، ورود فناوریهای اطلاعاتی نه تنها تحولی ایجاد نخواهد کرد، بلکه به تقویت سنتهای محافظه کارانهی آموزشی منجر خواهد شد.
اخیراً در ایران، توجه ویژهای به مدارس هوشمند و توسعه سریع آن شده است. فناوری در مدارس هوشمند به عنوان شتاب دهنده و توانمند ساز عمل میکند. اما این سوال وجود دارد که چرا کشورهای صنعتی در هوشمند سازی مدارس شان تعجیل نمیکنند؟ آیا زندگی آنها به فناوریهای نوین کمتر از ما وابسته است؟ و یا وظیفه و رسالت آموزش و پرورش را چیز دیگری میدانند؟
بی شک هدف آموزش و پرورش فقط تعلیم دروس و سایر مطالب فکری نیست و مسئولیت معلمان فقط در پرورش نیروی عقلی و آشنا ساختن شاگردان به مسائل اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمیشود. بلکه آنان مسئول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگار، تأمین بلوغ عاطفی و سلامت روانی دانشآموزان هستند. توسعه روابط مثبت میان معلم و دانش آموز از جمله اهداف فرآیندی ارزشمند در آموزش و پرورش است.
نقش الگویی معلم و نفوذی که او در انضباط دادن به رفتارهای دانشآموزان دارد، بر همگان روشن است. اگر آموزگار از ویژگی الگودهی خوبی برخوردار باشد میتواند تأثیرات عمیقی در رشد شخصیت و بهداشت روانی دانشآموزان باقی بگذارد. معلم با محبت و توجه، آنها را در مسیر صحیح هدایت میکند و شاگردان چگونگی برقراری روابط درست عاطفی، سازگاری با دیگران، مسئولیت پذیری و ... را میآموزند.
بهداشت روانی دانش آموزان از آن جهت که رابطه مستقیمی با «عملکرد فردی _ اجتماعی» و آسیبهای «روانی _اجتماعی» دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است؛ از اینرو، تدوین برنامههای تربیتی_ بهداشتی در طرح هوشمند سازی نباید مورد غفلت واقع شود.
برنامه تعلیماتی_آموزشی باید طوری باشد که مشکل و اضطراب روحی در دانش آموز ایجاد نکند. در چنین شرایطی، مدرسه هوشمند قادر است با فراهم نمودن محیطی سالم و بهداشتی به جسم و روان کودکان امکان شکوفائی دهد و آنان را نسبت به یکدیگر، خانواده و اجتماع مسئول نماید.
در چنین شرایطی، مدرسه قادر است از دانش آموزان افرادی مفید، سالم و کارآمد آمد؛ پدران و مادرانی لایق و شایسته برای نسل آینده بار بیاورد. در چنین شرایطی، مدرسه قادر است با فراهم نمودن محیطی سالم و بهداشتی به جسم و روان کودکان امکان شکوفائی دهد و آنان را نسبت به یکدیگر، خانواده و اجتماع مسئول نماید.
در واقع یک معلم مدرسه هوشمند باید از نظر تأثیرگذاری در بهداشت روانی کودک، ویژگیهای زیر را داشته باشد:
1. معلم باید از لحاظ روانی سالم باشد.
2. معلم باید کودکان را دوست بدارد و به آنان احترام بگذارد.
3. معلم باید رابطه میان تعلیم، تربیت و بهداشت روانی را بداند.
4. باید سعی کند تا کودک را در بحرانها و مسائل عاطفی، خانوادگی و اجتماعی کمک نماید.
5. معلم باید در مورد رشد جسمی و روانی کودک اطلاعات لازم داشته باشد.
6. معلم باید علائم و نشانههای اختلالات رفتاری و روانی شاگردان را بداند.
7. برنامه تعلیماتی_آموزشی باید طوری باشد که رنجش خاطر، ناراحتی روحی و عصبی برای کودک ایجاد نکند.
بنابراین نباید به اشتباه این گونه تلقی گردد که در مدارس هوشمند، تکنولوژی جای افراد و اشخاص را میگیرد بلکه همچنان که پیتر دراکر نیز گفته است «کار یدی جای خود را به کار دانشی میدهد، اما نقش تعیین کننده انسان به عنوان حاکم سازمانی همچنان برقرار و مستدام خواهد ماند» , و بنابراین استفاده از تکنولوژیهای مذکور تنها به عنوان ابزاری در جهت رسیدن به هدف آموزش و تعلیم و تربیت کارآمدتر و متناسب با آهنگ فزاینده تغییرات در دنیای حاضر میباشد.
بنابر این رشد جوانان، توسعه آموزش و پرورش و توسعه ملی در گرو توجه خاص به نیروی انسانی در آموزش و پرورش است اگر میخواهیم آموزش معنا پیدا کند، خلاقیتها بارور گردد، بهره وری نیروی انسانی بالا رود و اهداف و معیارهای بالایی از عملکرد بدست آید، باید تحولی فکری و تعهدی اخلاقی در قبال مأموریت جدید آموزش و پرورش در جهان متحول امروزی و قرن نامطمئن آینده در تک تک آحاد و مسئولان و مجریان آموزش و پرورش کشور به وجود آید.
انشاالله
علی محمدی-کارشناس تغذیه
انتشار یادداشتها به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.