به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- یادداشت دانشجویی؛ شهادت روحانی مبارز شیخ نمر به دست رژیم سعودی، در اولین روز سال میلادی ۲۰۱۶ نشان دهنده ایجاد رویدادهای جدید در بحرانیترین منطقه جهان در سال پیش رو است. این اتفاقات میتواند باعث تغییر و تحولات سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه شود، تغییراتی که پس از گذشت ۴ سال از بحرانهای منطقهای، انتظار میرود روند تحولات موجود را به سمت و سوی جدیدی سوق دهد.
اقدام عربستان سعودی درباره اعدام رهبر شیعیان این کشور، اگر چه با حمایت برخی کشورهای عربی نه چندان کلیدی در تحولات منطقه همراه بود ولی با اعتراضات و ابراز نگرانی گسترده بازیگران بزرگ منطقه و جهان (ایران، عمان، عراق، اتحادیه اروپا و آمریکا) روبرو شد.
به نظر میرسد ریشه نگرانیهای موجود بیشتر درباره گمانه زنیها درباره اقدامات احتمالی رژیم سعودی در آینده باشد. در این یادداشت به بررسی وضعیت کنونی عربستان در سطح داخلی و منطقهای، چرایی رفتار این چنینی عربستان سعودی در برهه کنونی و سناریوهای احتمالی پیش رو میپردازیم.
دو چالش اساسی رژیم سعودی در عرصه داخلی
- جنگ قدرت میان سلمان و نایف
تنش بین محمدبن نایف، ولیعهد عربستان و محمد بن سلمان، جانشین او و پسر پادشاه عربستان مدتی است که در رسانههای مختلف جهان شنیده میشود. این اختلافات باعث به وجود آمدن منازعات بیشتری در خاندان آل سعود شده است. جنگ قدرت میان این دو باعث شده است که تصمیمات سیاسی و اقتصادی عربستان تابع اهداف منفعت طلبانه هر یک از این اشخاص قرار بگیرد. شکل گیری بحران یمن، کاهش قیمت نفت و فاجعه منا از جمله موضوعاتی هستند که نشأت گرفته از تشدید تخاصم میان شاهزادگان سعودی دارد.
- کسری بودجه شدید با کاهش قیمت نفت
وزارت دارایی عربستان پیشبینی کرده که کسری بودجه این کشور در سال ۲۰۱۶ به حدود ۸۷ میلیارد دلار (نزدیک به ۷۹ میلیارد یورو) خواهد رسید. پیشبینی میشود که درآمدهای عربستان نیز به نزدیک به ۵۱۴ میلیارد ریال سعودی برسد. این کمترین میزان درآمدهای این کشور از سال ۲۰۰۹ به بعد است. در آن زمان هم کاهش شدید بهای نفت که متأثر از بحران مالی جهانی بود سبب کاهش درآمدهای این کشور شده بود. وزرات دارایی عربستان علاوه بر کاهش یارانههای آب، برق و سوخت، از افزایش احتمالی بهای خدمات عمومی و تغییر نرخ مالیاتها خبر داد. بهای بنزین نیز در برخی موارد تا بیش از ۵۰درصد افزایش خواهد یافت.
سه چالش رژیم سعودی در سطح منطقهای
- شکل دادن به جنگ یمن
عربستان با ناتوانی در نقش آفرینی در بحرانهای منطقه و به دلیل تلاش محمد بن سلمان برای نمایش قدرت و خوش رقصی برای غرب جهت جلب رضایت آنان برای حمایت از وی در رسیدن به قدرت، این کشور در فروردین ۱۳۹۴ با هدف تصرف یمن در مدت زمان بسیار محدود، به این کشور حمله نظامی کرد. اکنون با گذشت ۹ ماه از این جنگ، نه تنها سعودیها نتوانستند به اهداف خود دست یابند بلکه بیش از پیش در منجلاب بحرانهای منطقه فرو رفتهاند.
- حمایت از تروریستها در منطقه
سیاست ریاض درباره تروریسم تکفیری، مبارزه با تکفیریها و تروریستها در خاک خود و در عین حال، حمایت از این گروهها در دیگر مناطق است. از جمله اهداف اصلی سعودیها در این خصوص این است که سلاحهای این گروهها علیه آل سعود به کار گرفته نشود. حمایت از گروههای تروریستی چون داعش و جیش الاسلام در سوریه و عراق، سرکوب مخالفان دولت بحرین، کمک به گروههای القاعده در یمن، از جمله اقداماتی است که عربستان با انجام آنها تلاش میکند آتش بحرانهای منطقه را شعلهورتر کند.
-تخاصم آشکار با ایران
رقابتهای منطقهای ایران و عربستان با هدف تلاش برای افزایش نفوذ منطقهای و همزمان ایجاد توازن در برابر رقیب، در مناطق درگیر بحران همچون عراق، سوریه، بحرین و یمن باعث شده است روابط این دو کشور سرد شود. موضوعاتی همچون سقوط جرثیقل و فاجعه منا در مراسم حج امسال، کاهش قیمت نفت به دلیل سیاستهای خصمانه عربستان در مقابل ایران و عدم موافقت با کاهش میزان تولید نفت جهت مقابله با افزایش قیمت آن و همچنین ائتلاف چهارگانه ایران، روسیه، عراق و سوریه در مقابله با تکفیریهای داعش که منجر به تضعیف و عقب نشینیهای پی در پی ایشان در سوریه و عراق شد باعث شد که روابط این دو کشور به شدت تیره شود.
اگرچه نمیتوان به هیچ وجهی این اقدام رژیم آل سعود را در برهه کنونی مبتنی بر یک حرکت سیاسی عقلانی دانست ولی با مرور شکستهای متوالی عربستان در بحرانهای منطقهای همچون سوریه، یمن و عراق و ناتوانی در رقابت سیاسی منطقهای با جمهوری اسلامی ایران، میتوان اینگونه تشریح کرد که سعودیها از یک سو برای جبران ناکامیهای خود در بحرانهای منطقه با بهره گیری از راهبرد شیعه هراسی و ایران هراسی و از سوی دیگر برای ممانعت از تقویت ائتلاف ۴ گانه روسیه، ایران، سوریه و عراق تلاش میکنند با تحریک کشورهای محور مقاومت، سمت و سوی تحولات منطقه را از وضعیت کنونی تغییر داده و با وادار کردن ایران به هرگونه اقدام تلافی جویانه، ضمن محکوم کردن ایران در مجامع بین المللی، جبهه جدیدی را علیه ایران با همکاری کشورهای عربی در منطقه باز کند.
با توجه به وضعیت نه چندان مناسب داخلی و منطقهای عربستان، دلیل اعدام شیخ نمر در برهه کنونی را میتوان در ۱۰ مورد اصلی بیان کرد:
- تداوم قدرت طلبی محمد بن سلمان و تلاش وی برای جلب حمایت غرب جهت رسیدن به قدرت در رقابت با محمد بن نایف
- ایجاد جبهه جدید برای مقابله با مسلمانان به ویژه شیعیان در راستای تداوم سیاستهای غرب (در نیجریه علیه شیعیان و شیخ زکزاکی، ترور سمیر قنطار و ایجاد جنگ مذهبی)
-تضعیف پیروزیهای اخیر جبهه مقاومت در سوریه (حومه حلب) و عراق (آزادسازی الرمادی)
- واکنش به هلاکت زهران علوش رهبر گروه تروریستی جیش الاسلام
- بهانه جویی برای سرکوب شیعیان عربستان در شرق این کشور (قطیف و الاحسا) و از میان بردن معترضان خود با توجه به ناتوانی در مقابله با یمنیها در سه استان خود و از دست دادن جیزان
- معامله سیاسی ترکیه و عربستان پس از سفر غیرمنتظره اردوغان به عربستان مبنی بر مقابله با ائتلاف روسیه و ایران و حمایت از تروریستها
- القاء هدایت و راهبری شیخ نمر توسط ایران در راستای ایجاد ناآرامی و آشوب در شرق عربستان (متهم کردن ایران به دخالت در ناآرامیهای شرق عربستان)
- تشکیل ائتلاف منطقهای جدید علیه ایران به بهانه احساسات برانگیخته شده مردمی در مواجه با اعدام شیخ نمر همچون حمله به سفارت عربستان (با توجه به اعتراض برخی کشورهای عربی همچون امارات، اردن و بحرین با مخالفت ایران در خصوص اعدام شیخ نمر)
- انحراف و مشغول سازی افکار عمومی جهان اسلام و دولتها به موضوع اعدام شیخ نمر و انجام اقدام احتمالی در حوزه و موضوعات دیگر (ایجاد بحرانهای جدید) و ایجاد تفرقه میان مسلمانان (شیعیان و اهل سنت)
سناریوهایی که عربستان از اقدام غیر عقلانی و خطای سیاسی و راهبردی میتواند در آینده داشته باشد را میتوان اینگونه بیان کرد که عربستان سعودی تلاش میکند با همکاری مشترک غرب و همراه کردن برخی کشورهای عربی ضمن بری کردن خود از هرگونه اقدام تروریستی در منطقه و جهان (سوریه، عراق، یمن، پاریس، کالیفرنیا)، ائتلاف جهانی علیه محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران بگشاید.
قطع رابطه سیاسی عربستان و هم پیمانانش با جمهوری اسلامی ایران همانند اتفاقی که در دهه هفتاد در روابط کشورهای اروپایی با ایران به بهانه قضیه میکونوس و حکم ارتداد سلمان رشدی از سوی حضرت امام خمینی (ره) در حال شکل گیری است میتواند به ایجاد تنش منطقهای به رهبری غرب بینجامد.
تنشی که میتواند ریشه در بسترسازی برای سرکوب شیعیان عربستان به بهانه تجمعات اعتراضی، تحریک ایران به انجام واکنش در مقابل عربستان و سپس متهم کردن ایران در افکار عمومی و مجامع بین المللی، بهانه جویی برای افزایش بهای نفت از سوی برخی کشورهای عربی با ایجاد تنش با هدف جبران کسری بودجه، ایجاد جنگ مذهبی و فرقهای و تقابل ایدئولوژیک توسط عربستان در منطقه با هدف محکوم کردن ایران به عدم رعایت حقوق اقلیتهای مذهبی و به تضعیف نقش ایران در قبال بحرانهای منطقه و در افکار عمومی.
علاوه بر این دیگر دلایل را میتوان کمک به راهبرد غرب در ایجاد دودستگی در داخل ایران (تندرو و معتدل) با توجه به نزدیک بودن ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و تلاش برای حذف جریان ارزشی به اتهام افراطیگری (به بهانه آتش زدن سفارت و کنسولگریهای عربستان)، تحت تاثیر قرار دادن فضای اجرایی شدن برجام با هدف کاهش اثرات آن عنوان کرد.
به نظر میرسد با سناریوهای مذکور، باید منتظر اقدامات دیگر رژیم سعودی و هم پیمانانش در منطقه و جهان باشیم. اقداماتی که میتوان به التهاب فضای پرتنش خاورمیانه بینجامد.
سجاد مصطفیپور دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بینالملل
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.