به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی؛«ما نمیتوانیم مردم ایران را وادار به تسلیم کنیم.»؛ این عبارتی است که آقای ظریف میگوید تیم آمریکایی در مذاکرات آن را تکرار میکرد. حضور و نیاز آمریکاییها به میز مذاکره با ایران، بدون تردید حاصل مجموع دستاوردهای انقلاب اسلامی، ایستادگی بر اصول و وفاداری به خونهای ریخته شده در مسیر انقلاب است که اکنون توانستهایم با تکیه بر آنها به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در جهان شناخته شویم. البته در این بین نادیده گرفتن واقعیتها، خلأها و دشمنیها برای کشور، قدرت آفرین نخواهد بود بلکه فهم درست از «چینش وقایع و مدیریت آنها» معیار اقتدار دولتها است. حال اگر ما با «اشتباهات محاسباتی» و «تحلیل، ارزیابی و پیش بینی غلط» خلاف مسیر تولید عزت و قدرت حرکت یا در ریل گذاری قبلی دشمنان، جاده انحرافی رویم، به رفتار و کنش سیاسی خود مطابق خواست بدخواهانمان تغییر شکل ندادهایم؟ به راستی چه رضایتی برای آمریکاییها از این بالاتر که نشانههای تسلیم را در برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان کشور ببینند!
طرفهای مذاکره کننده با نمایندگان ایران اسلامی به هیچ وجه حاضر به لغو تمام تحریمهای به زحمت ایجاد شده نیستند، هر چند بیگزینه بودن آمریکا در برابر قدرت و عزت ایران اسلامی آنها را پای میز مذاکرات کشانده باشد؛ البته دشمنان واقعی ما به ویژه آمریکا مهارت خاصی در بذل و بخشش و جا زدن جنس بدل دارند، فلذا تحریمهای واقعی پابرجا میماند! اما جنس تحریمها میتواند متفاوت باشد. این مسأله را میتوان ناظر به صحبتهای مقامات ۱+۵ به ویژه آمریکا در خلال مذاکرات و هم اکنون در عبارتهایی چون «حفظ ساختار و معماری تحریمها» و «تخفیف تحریمی» یا حتی ادعاهایی مبنی بر خاتمه یافتن تحریمها – اقتصادی و مالی - و تعلیق نه لغو کلی آنها، آن هم به صورت مرحلهای و تدریجی در ازای مدت زمان ۱۵ الی ۲۰ سال همراه با راستی آزمایی و تأیید غیر صلح آمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران دانست! جاب آنکه با جسارت تمام از ناحیه مقامات آمریکایی اعلام میشود که ایرانیها نمیتوانند به طور ناگهانی و سریع به همه سرمایههای بلوکه شده خود دسترسی یابند. (منظور همان تحریمهای مالی و اقتصادی است) یعنی امتیازات نقد داده شده، در برابر وعدههای نسیه بدون پشتوانه!
بدون تردید شیطان بزرگ در پس پرده توافق به دنبال «تسلیم نرم انقلاب اسلامی» است. مدتی قبل و بعد از تواف برجام، آمریکایی صحبت از رسیدن زمانی کردند که اوباما به عنوان رئیس کل نیروهای مسلح باید ایران را بمباران کند! ۲۰ سال اجازه بازرسیهای گسترده بیسابقه و محدودیت ۱۰ ساله برنامه هستهای برای یک «شاید» که برداشته شود! و دل خوش ساختن آمریکا – بهتر بگوئیم رژیم صهیونیستی – که گریز هستهای ما به ۳ یا ۴ سال برسد! جالب آنکه این امتیازات نقد داده شده و وعدههای کوچک گرفته شده غیر قابل اعتنا از نگاه آمریکاییها از طرف آن ایرانی است که بعد از انقلاب اسلامی به این سو نه تنها مانع تحقق اهداف استکباری و منفعت جویانه آمریکا در منطقه، بلکه کل جهان تلقی شده است.
مصاحبه چند ماه پیش اوباما با رادیو ملی آمریکا جالب توجه است که مرور آن خالی از لطف نیست؛ «در هر صورت این توافق خوبی است و موقعیت بسیار بهتری نسبت به نبود آن به ما میدهد، شاید تغییر رژیم ایران یکی از نتایج این توافق باشد [!]... همه گزینهها را داریم چرا که باید اطمینان یابیم اگر ایران تغییر نکرد، اسرائیلیها در امنیت باشند.» او میگوید؛ «اگر ایران تعهداتش را عمل نکند دوباره تحریم میشوند، در صورتی که به رفع تحریمها عادت میکنند [!]... ما در حال اخذ مجوزهایی برای بازگشت فوری تحریمها هستیم که بر اتفاق آرا در شورای امنیت سازمان ملل وابسته نخواهد بود.»! «من بسیار قاطعانه میگویم که حتی اگر اطمینان حاصل کنیم که ایران سلاح هستهای ندارد، اختلافات ما با این کشور تغییری نمیکند. آنها هنوز حزب الله را تأمین میکنند و هنوز اسد را حمایت میکنند و یکی از عمیقترین اختلافات ما با آنها اظهارات ضد یهودی و اسرائیلی است و هیچ دلیلی وجود ندارد تا اسرائیل حفاظت خود در برابر ایران را کنار بگذارد.»
از ابتدای تصمیم رئیس جمهور مبنی بر حل مسئله معیشتی مردم با ارائه راه حل «متوقف کردن چرخ صنعت هستهای در برابر چرخش چرخ معیشتی» دلسوزان نظام و مردم و مطلعین از برنامههای آمریکا که از اصرار مقامات آمریکایی برای مذاکره با ایران به بهانه حل مسئله هستهای خبر داشتند، بارها به دولت مردان آینده این تصمیم پر خطر و تاریک را گوشزد کردند اما هر بار متهم به بیسوادی و بیخبری شدند و با بدترین الفاظ و رفتار دولتمردان قرار گرفتند. اما به مرور مشخص شد که این تصمیم پر ریسک و پر اشتباه چگونه طی شد و به کجا انجامید؛
الف) همزمان با شروع به کار دولت یازدهم و اصرار به مذاکره با آمریکا و معامله بر ثروت هستهای برای گرفتن امتیاز از حریف، مذاکرات هستهای با اجازه مشروط رهبر معظم انقلاب ادامه یافت، هر چند عدهای با تصور حل مسائل اقتصادی و تعامل با آمریکا از خوش خیالی و توهمات خویش کوتاه نیامدند اما از خوی درندگی آمریکاییها هم کاسته نشد و حتی پا را از نظارتهای هستهای (معادن تا ذخایر) و مسأله مراکز هستهای کشف نشده! فراتر نهاده و مدعی دخالت در مراکز دفاعی و نظامی ما هم شدهاند! مگر دشمن به بهانه برجام به دنبال «سانتریفیوژهای دکوری» ایران نبود؟ مگر مدعی نیستند که؛ «ایرانیها اگر از پیشرفت هستهای خودداری کنند باز هم مجبور به تحمل تحریم هستند.»
از آن طرف ما باز هم با وجود این زیاده خواهی دشمنان تمام گشایشها را به بعد از اجرای برجام موکول کردهایم! به راستی با این اظهارات که «قلب راکتور به درد نمیخورد چون ممکن است حادثهای مانند فاجعه چرنوبیل برای ما اتفاق بیافتد»! و یا اینکه «برجام نه آنکه پایان بحران هستهای باشد، رابطه با آمریکا مهمتر است»! با این توجیه که «اگر امتیازاتی دادهایم حتما اقتضای معامله است»! به دنبال اثبات چه چیزی هستیم؟ اما آمریکا که برای مبارزه با جمهوری اسلامی، ما را خطرناکتر از داعش مینامد به دنبال چه چیزی است که باید منتظر «تصمیمات سخت ایران» بماند؟! آیا عقلانیت، «پذیرفتن واقعیت قدرت آمریکا» است؟! با کدام منطق چنین میکنیم، چرا عقل و تجربه خود را به کار نمیبندیم و این گفته امام علی علیه السلام را سرلوحه اقدام خود نمیسازیم که فرمود؛ «همانا شقی و بدبخت کسی است که از عقل و تجربهای که به او دادهاند، محروم بماند.» (نامه ۷۸ نهج البلاغه)
ب) آیا عقل و منافع حکم نمیکند که اگر پای در مسیری میگذاریم از چاله و چاه آن اطمینان یابیم؟ به عنوان تنها یک نمونه از اقدامات عجولانه و شتابنده دولت در متوقف کردن چرخ صنعت هستهای میتوان به مسئله خروج قلب راکتور آب سنگین اراک اشاره کرد. در حالی که فرایند عقد قرارداد باز طراحی این راکتور تکمیل نشده، دولت را چه شده که بدون حصول اطمینان و گرفتن ضمانت محکم، مشتاق دور زدن مصوبه مجلس شورای اسلامی و شورای امنیت ملی که با دستورات رهبر معظم انقلاب به آن مر قانون زده شد، شده است؟ تا به کی دولت تدبیر و امید میخواهد امان نامه دشمنان را بیهیچ ضمانتی با نگاهی ساده اندیش و بیخیالانه قبول کند و قوانین مصرح را نادیده بگیرد؟ آمریکاییها با دست گذاشتن در همان نقطهای که امید دارند مسئولین نظام در تصمیم گیری دچار اشتباه و انحراف شوند، پای در عرصه میگذارند، در خلال مذاکرات و توافق برجام نیز موارد فراوانی وجود دارد که دشمن با تعهداتی که از ایران گرفته است خود را به آن راضی کرده و در پی برنامه ریزی بر پایه همان توافق سست بنا شده است، موارد ذیل را بخوانید؛
۱) وجود فشارهای خارجی برای جریانی که به دنبال استحاله از درون است، نجات بخش است! و دشمن با وجود همین عناصر داخلی ساده اندیش یاگاه نفوذی به فشارهای خارجی خود ادامه میدهد و به دنبال تغییر ماهیت نظام در فرصت گرفته شده ۲۰ ساله توافق برجام است. در این شرایط چرا ما آسوده سخن از تعامل و تعادل با دنیا میزنیم و بغض و نفرت خود را به جای دشمن حواله دوستداران انقلاب میکنیم؟ چرا سعی داریم وجود دشمن آشکار را انکار کنیم؟ دشمنی که میگوید امکان «ادامه تحریمها بدون نقض برجام» وجود دارد و آن را در عمل نشان داده است و ما همچنان این اظهارنظرها را به مسائل و مصارف داخلی آنان تعدیل میدهیم! به راستی چرا دشمنان سعی میکنند توافق برجام را به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی ربط دهند؟ مگر چه فرقی میکند که ایران به آنها رسمیت دهد یا نه؟ و چرا میگویند؛ «ایرانی صلح جو خاکریزی برای مقابله با داعش در خاورمیانه و کلیدی برای صلح در آن منطقه است»!؟ در این بین چه نفعی به سیاست مداران و تبلیغاتچیهای خارجی و داخلی آنها میرسد که هر چه به زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان نزدیک میشویم، دم از حمایت گروههای نشان دار در ضدیت با ملت و کشور میزنند و با تندرو نامیدن عناصر متعهد و دلسوز، از گروههای به اصطلاح میانه رو پشتیبانی میکنند؟
۲) آمریکا برای رسیدن به خواستههایش بایدتمام مواضع انقلاب اسلامی را تغییر دهد و مذاکرات منطقهای برای آنها به مثابه پلی برای تحقق این اهداف است. بعد از شکستهای متعدد، «نیرنگ آمریکاییها» از طریق مذاکرات و دیپلماسی است و در «اندیشه بازگشت و تسلط دوباره» بر منطقه به صورت عام و جمهوری اسلامی ایران به صورت خاص هستند. آمریکاییها از آنجا که خود را در گردابها و بحرانهای منطقهای و حتی فرای آن فرو رفته میبینند، چارهای ندارند تا برای جلوگیری از شکستهای پی در پی خود و برای احیای قدرت رو به زوال خویش با شعار میانه روی و تعامل، خود را بر ملتهای منطقه که پیش از این توسط آنها پس زده شده بودند، تحمیل کنند و این پیام را به دنیا برسانند که آمریکا همان آمریکا است و هنوز معادلات جهانی را میسازد و توانایی ساخت اجماع بین المللی را دارد، همچنان که این گزاره که «آمریکا هنوز هم توان اداره رهبری جهان را دارد» در آخرین نطق سالانه رئیس جمهور ایالات متحده مشخص بود.
۳) آیا وقت آن نرسیده که دستگاه دیپلماسی و دولت مردان ما بعد از دو سال خسارت و عدم پیشرفت در مذاکرات به دلیل خلف وعده مکرر آمریکاییها، پیام انقلاب را دریافت کنند و به حوادث منطقهای و جهانی با دید بازتری بنگرد؟ اکنون که آمریکا در چندین سال متوالی در جبهه فراخ سوریه و مقاومت شکست ننگین باری را تجربه میکند، با چه نیت و هدفی تن به مذاکرات به اصطلاح صلح بین المللی سوریه داده است؟ و چرا عدهای در داخل با تلاش مرموز رسانهای و تبلیغات روانی خود به دنبال این هستند که ارزشها و آرمانهای انقلابی را در این راه هزینه کنند تا بلکه از طرف ایالات متحده به عنوان کشوری رسمیت یافته و پیشرفته معرفی شوند؟ به راستی چرا باید در مطبوعات زنجیرهای و وابسته داخلی خود بخوانیم؛ «ایران میتواند با کاهش بلند پروازیهای خود در منطقه به تعامل با دنیا و اقتصادی پویا دست یابد»؟!
۴) به خاطر داریم که در مورد توافق هستهای برجام گفته میشد که «این یک برنامه جامع اقدام مشترک است و نه پیمان و توافقی که امضا شود»! آیا بیم آن نمیرود که عدهای برنامههای جامع اقدام مشترکهای بیشمار دیگری بیافرینند که نه توافق باشد و نه امضا بخواهد و نه نیاز به فرایندهای قانونی برای تأیید داشته باشد. آیا حوادث سوریه، مسائل حقوق بشری و دامن زدن به مباحث تروریسم که این روزها مقامات آمریکایی اعم از نمایندگان دو مجلس آمریکا و کاخ سفید را بر آن داشته تا پروندههای جدیدی را در این مسائل پیش روی حرکت شتابنده انقلاب اسلامی برای سد پیشرفت آن بگمارند، میدان راستی آزمایی جدید ما نیست؟
در پایان باید گفت که تحریمها صورت نمیگیرد مگر آنکه نقطه ضعف اقتصادی ما برای دشمن مشخص شود تا بر اساس آن تحریمها شکل یابد. چرا که چشم امید دشمن نقطه ضعفهای اقتصادی ما است. ستون تحریمها بر پایه و بستر اقتصاد ناسالم استوار است و این یک اشکال اساسی در درون ما است. «تحریمها کار ساز نیست برای آمریکا؛ این را هم بدانند و من گمان میکنم خودشان هم میدانند که تحریمها کارساز نیست چرا که تهدید نظامی را هم چاشنی کار میکنند.» مقام معظم رهبری ۲۹/۰۸/۹۲
محمد میرزاطبیبی؛ دانشجوی ارشد ارتباطات دانشگاه صدا و سیما
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.