به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، بروس ریدل، افسر سابق اطلاعاتی سیا و متخصص امور خاورمیانه میگوید، برای شناخت خاندان سلطنتی سعودی، شما نباید حقوق و علوم سیاسی بخوانید؛ بلکه باید تراژدیهای شکسپیر را مطالعه کنید! دعوای محمد بن نایف، ولیعهد و محمد بن سلمان، وزیر دفاع و رئیس دربار، از همه شاخصهای موجود در نمایشنامههای دوره الیزابت برخوردار است؛ شاخصهایی چون ائتلافهای دور از ذهن، درباریان جاهطلب و پادشاه پیر و مریض که احتمالا از نظر ذهنی هم دچار اشکال است.
شبکه تلویزیونی انبیسی آمریکا در گزارشی نوشت، منابع دیپلماتیک و مقامهای آمریکایی معتقدند ملک سلمان نشانههایی از بیماری زوال عقل دارد. یک مقام رسمی در واشنگتن میگوید در یکی از دیدارهای اخیر با ملک سلمان، او بارها ناچار شد برای درک مکالمه، سکوت کند و روی آنچه میگوید یا میشنود فکر کند.
همچنین یکی از دستیاران سلمان احتمالا از اتاقی دیگر، گاه به وی پیام میداد که پاسخها را چگونه بیان کند و او پیامها را از روی یک دستگاه iPad میخواند. انبیسی افزود، وضعیت آنقدر جدی است که برخی تحلیلگران میگویند بهار گذشته که ملک سلمان به دعوت اوباما برای حضور در کمپدیوید پاسخ منفی داد، ناخرسندی از سیاستهای واشنگتن تنها دلیل این کار نبود؛ بلکه سلمان تمایل نداشت مقابل رسانههای جهان بیش از این شرمنده شود.
طبق این گزارش، محمد بن نایف، ولیعهد سلمان است، اگرچه خویشاوند اوست، اما از نظر سیاستها و طرز فکر، 180 درجه با او اختلاف نظر دارد. محمد بن نایفِ 55 ساله، از متحدان امین آمریکاست. ولیعهد و وزیر کشور عربستان پس از موفقیت در سازمان مبارزه با تروریسم سعودی پیشرفت کرد. در همان سازمان بود که محمد بن نایف به یکی از شخصیتهای مورد علاقه سیا نیز تبدیل شد. محمد بن سلمان 29 ساله، پسر شاه عربستان اهل تبلیغات فراوان در شبکههای اجتماعی، تلویزیون و حتی بیلبوردهای خیابان است. وی یکی از طراحان اصلی جنگ یمن به شمار میرود.
سفرهای پی در پی بن سلمان به روسیه، فرانسه و آمریکا، به طور گسترده در روزنامههای سعودی پوشش داده میشود که این کار، شخصیت او را نزد جوانان عربستان بسیار ویژه کرده است. اکنون رقابت میان بن نایف و بن سلمان بر سر اینکه چه کسی سیاستهای تندروانهتر و به اصطلاح مقتدرانهتری دارد، به یکی از دلمشغولیهای این 2 نفر تبدیل شده است. البته این رقابت، پیامدهای اسفناکی هم داشته است که تیرگی روابط با ایران، هزینههای هنگفت برای جنگ در یمن و برخی واکنشهای بینالمللی از جمله این پیامدهاست. اعدام شیخ باقر النمر، روحانی شیعه که به اعتقاد مقامهای آمریکایی، با فشار بن نایف انجام شد، روابط ریاض و تهران را تیرهتر کرد و حتی به واکنش کشورهای غربی انجامید.
همچنین جنگ یمن اکنون به جنگی فرسایشی تبدیل شده است که عربستان باید روزی 200 میلیون دلار برایش هزینه کند. تصمیم عربستان برای افزایش تولید نفت در بحبوحه سقوط قیمتها که هر 2 شاهزاده از آن حمایت کردند نیز در نهایت به کاهش قدرت اقتصاد عربستان و کاستن از خدمات اجتماعی در آن کشور منجر شد. این تلویزیون آمریکایی افزود: اختلاف شاهزادگان عربستان تا اندازه زیادی به چینش دستگاه حکومت پس از درگذشت ملک عبدالله در ژانویه 2015 بازمیگردد. انتصاب بن نایف به ولایتعهدی تنها به عملکرد او در سازمان ضدتروریستی مربوط نیست و او روابط خاصی در حکومت داشته است. او فرزند شاهزاده نایف است که اگر پیش از ملک عبدالله نمیمرد، اکنون حاکم عربستان بود.
ملک سلمان، فرزند خود، محمد بن سلمان را به عنوان ولیعهد دوم منصوب کرد. بنابراین، اگر بن نایف بمیرد، بنسلمان شاه خواهد شد. سیمون هندرسون، تحلیلگر سیاسی، میگوید شاه عربستان فکر میکند آفتابش با وجود پسرش بر مسند قدرت همچنان خواهد درخشید. انبیسی با اشاره به روابط خوب بننایف با مدیران سیا از جمله با رئیس کنونی این سازمان، یادآور شد: بن نایف به زبان انگلیسی مسلط است و علاوه بر تحصیل در ایالت اورگان، در پلیس فدرال آمریکا (FBI) و در اسکاتلند یارد دورههای ضدتروریستی را طی کرده است.
اما رقابت میان این دو شاهزاده به کجا خواهد انجامید؟ کارشناسان در اینباره اتفاق نظر ندارند. بن سلمان و مادرش دربار را کنترل میکنند؛ بنابراین بن نایف نمیتواند بدون آگاهی بن سلمان با پادشاه دیدار کند. افزون بر این، شاید ملک سلمان حتی توانایی تصمیمگیری درباره جانشین خود را نداشته باشد. با این حال بن نایف فردی مقاوم و جانسخت است. او دستکم 3 بار از تلاش برای ترور جان سالم به در برده که در جدیترین حمله، یک بمبگذار انتحاری وابسته به القاعده در آگوست 2009 خود را منفجر کرد و بن نایف دچار سوختگیهای سطحی شد. هندرسون میگوید بنابراین بن نایف بخت و اقبال دارد و بخت چیزی است که در فرهنگ سعودی از اهمیت فراوانی برخوردار است.