به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ امشب، 30 بهمن ماه 94، اختتامیه پنجمین جایزه سینمایی ققنوس و اولین جایزه سینمایی آیینه با حضور مدیران و هنرمندانی چون ابراهیم حاتمیکیا، علی نصیریان، بهروز شعیبی، بهروز افخمی، بابک حمیدیان و... در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد.
ابراهیم حاتمیکیا پس از دریافت جایزه سینمایی ققنوس گفت: حبیب از بچههای حوزه آمد اینجا صحبت کرد، خوب، به هر حال سالیان سال اینجا خانهای حساب میشد، خانهای که در آن خاطرهها داریم، واقعاً جای بسیاری از بچهها خالی است، انشاءالله حال آقای سلحشور زودتر خوب شود. من دیروز در یک مجلسی بودیم، مجلس پرشوری بود. عزیزان خانواده شهدای مدافع حرم و هستهای در آن حضور داشتند، قرار بود حرفی نزنم، اما مجبور شدم یک سری حرفها را بزنم که دیگر نمیخواهم اینجا بگویم.
وی تصریح کرد: دیدم آقای افخمی در جمع بود، دلم نیامد این جمله را نگویم، البته اینجا میتوانم این را بگویم که یک اتفاقی در سینما در حال رخ دادن است که در برنامه آقای افخمی هم هست؛ اینکه یک دعوایی بود در اول انقلاب که ظرف مهمه یا مظروف؟ فرم مهم است یا محتوا؟ همین حوزه نقطهای بود که میخواست اینها را به هم وصل کند، خیلی هم بابتش زحمت کشید.
حاتمیکیا افزود: الآن احساس میکنم، دقیقاً یعنی دهه اخیر، سینما دارد بت میشود؛ یعنی رسماً یک گوساله سامری تعریف میشود، اینقدر اهمیت پیدا میکند که دیگر در آن چهچیزی هست و چهچیزی میخواهیم بگوییم از یاد میرود، مثلاً محبت میکنند به بنده میگویند کارگردان فیلم بادیگارد، کارگردانی خوبی دارد، نمیدانم چگونه میتوان تفکیک کرد، من اگر بخواهم نشان بدهم هیچ افتخاری برایم نیست که بخواهم بهعنوان کارگردان، که حالا بلد است فیلم بسازد شناخته شود، جز اینکه برای چه آمدم و چه میخواهم بگویم، آن چیزی که به نظر میآید در حوزه تحلیل و نقد بهشدت جایش خالی است، دلیل هم دارد؛ دغدغه بخش عمدهای از دوستان قلم این مسئله نیست، غریبهاند با این بحثها؛ آن مسائلی که ما میخواهیم بگوییم، این تبلیغی که روی جوانها صورت میگیرد، که سینما را باید شناخت و قاب سینما را باید شناخت، ویزکّیهم و یعلّمهم الکتاب، این دو باید با هم باشد، نمیشود گفت یکی کامل شود و دیگری ناقص باشد، اینها باید با هم پیش بروند.
کارگردان «بادیگارد» با بیان اینکه ظرف و مظروف باید با هم باشند، گفت: اگر ینگنه نباشد گمراهمان میکنند و یادمان میرود برای چه آمدیم و چه افتخاری برایمان هست. همه جشنوارهها را رفتیم و لوحها را گرفتیم، اما چه گفتیم؟ چه حرفی برای گفتن داشتیم؟ حالا من بیایم بگویم آن حرفهایی که روضه سینمایی که قرار است حرفهای ارزشی بزنند حرفهایی که سخت است گفتنش و گرفتاری دارد برای گفتنش، جایی نگفتن و اگر گفتند حداقل با ما سنخیت ندارد. من دیدم انگار این حرفها انگار مسئله نیست الآن، اعتقاد شخصی من این است که بهشدت دارد این مسئله موج میزند و در نقدها و رفتارهای سینما دیده میشود، عزیزان راحتش کنیم، این گوساله سامری است، زیبایی دارد، طلا دارد، صدا هست و همه چیز هست، اما اگر از صدای حق حقیقت شنیده نشود، تجلی نداشته باشد، این بت است و این سینما را به جهنم میکشد و افتخارم این است، دغدغهام گفتن این حرف است حتی اگر بهلنگی این حرف را بزنم.
در گذشته تلاشی برای گفتن چیزی بود، اما الآن میبینیم در تلویزیون جمهوری اسلامی آقای کارگردان میآید میگوید که روزهای انقلاب، همان روزهایی که یک روزهایی هست که اینا فیلم پخش میکنند، او دارد دهه فجر را مسخره میکند، پس معلوم است که سینما برایمان مسئله است، وای به حال کشوری که مسئولانش افتخارش این است که گوساله سامری را فقط میپرستد و حرفی برای گفتن نداشته باشد.