به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ محمد امین ایمانجانی، مدیر مرکز رسانههای برخط سازمان رسانهای سراج پس از واگذاری مسئولیت خود، در مقالهای به تمجید از کارنامه سازمان سراج پرداخته و این مرکز را یکی از سازمانهای اثرگذار در تقویت گروههای خودجوش فرهنگی برمیشمارد.
به گواه تاریخ انقلاب اسلامی کار خودجوش فرهنگی یکی از عوامل اصلی جریانسازی گفتمانی بوده است. هستههای کوچک مردمی وقتی به دور از کاغذ بازی های بوروکراتیک با نگاه خالصانه به میدان می آمدند هنر بدیع ایرانی رنگ و بوی تعهد می گرفت و مثل یک چشمه پاک سال ها می جوشید. خیلی از اثرات فرهنگی امروز جامعه نیز اگر به منبع و سرچشمه آن نگاه کنیم به یک کارفرهنگی مردمی می رسد. مثل مسجد جوادالائمه تهران که نمونه بارز یک کار فرهنگی خودجوش بود که در دل این جبهه فرهنگی جناح مومن امیرحسین فردی ها، سلحشور ها و ...به جامعه معرفی شدند و با خلق آثارشان چشم ها به سمت خورشید خیره نگه داشتند.
تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری برای حمایت از این مجموعهها یکی از دغدغه های صحیحی بود که همواره مورد توجه ایشان است چرا که حمایت از این شریانهای مویرگی برای ایجاد یک جسم واحده فرهنگی در کشور بسیار ضروری است.
این جریان ها دارای چندین ویژگی متمایز شده از نمونه های دولتی هستند که در زیر اشاراتی به آن خواهم کرد:
اولین ویژگی منحصر به فرد کار خودجوش فرهنگی کم هزینه بودن است. آنها منتظر هماهنگ شدن یک ساختمان شیک و مبله با خدمات کامل و امکانات درجه یک نمی شوند. با همان امکاناتی که در دست دارند در یک مسجد یا خانه یکی از اعضا جمع می شوند و در توان خود برای رساندن گفتمان انقلاب به گوش هم محلی ها تلاش می کنند. البته تجربیات عینی بنده شهادت می دهد عدم وجود سخت افزارها باعث افت کار فرهنگی شان نبود یا تلاششان برای حرفه ای شدن، ذره ای به بهانه عدم امکانات کم نشد.
دومین موضوع محل بحث درباره کارخودجوش فرهنگی که مدنظر است، نوع تفکر این دوستان می باشد. انقلابی بودن مهمترین ویژگی است که جناح فرهنگی مومن را از سایر کارهای خودجوش یا به قولی NGOها جدا می کند. تفکری که ریشه در وجود بچه ها دارد و به وسیله بخشنامه ها تحمیلی نیست. به همین خاطر آفت سفارشی کار کردن که یکی از معضلات فرهنگی ماست_خود حدیث مفصلی دارد که در این یادداشت نمی گنجد_ هیچوقت گریبان گیر آن ها نمی شود. مومنینی که کار خودجوش می کنند هر چه می گویند یا می سازند حرف دلشان است و این نکته مهمی است چرا که هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
سومین نکته این است که این عزیزان در کنار این تعهدشان، به معنی واقعی هنرمند هستند. در حوزه های خود یاد گرفتن تعهد و تخصص دو بال جدانشدنی است و نمی شود حرف خوب را در ظرف شکسته و بدون ریخت به مخاطب عرضه کرد. از این جهت این افراد توان دراماتیزه کردن گفتمان انقلاب اسلامی را دارند یا درحال یادگیری هستند.
اما این گروه هایی که خود عمل کننده هستند یا به تعبیری در جنگ نرم عملیات انجام میدهند نیاز به چه چیزی دارند؟ چطور می شود آتش توپخانه های فرهنگی را در یک جهت متمرکز کرد؟ افسران جنگ نرم در چه میعادگاهی باید باهم آشنا شوند حرف هم را بشنوند و برای عملیات مشترک آماده شوند؟ نبود چنین محل تجمیع مشترکی یکی از کمبودهای اصلی مجموعه های خودجوش فرهنگی در کشور بود که باعث شد طی چند دهه گذشته خیلی زود این مجموعه ها کوچک و کوچکتر شوند و بعد از مدتی افرادشان هم کار انفرادی را به کار جبهه ای ترجیح بدهند. این دغدغه ای بود که جز با حمایت سازمان های انقلابی مرتفع شدنی نبود.
یکی از سازمان هایی که این دغدغه را به درستی به یک سیاست تبدیل کرد سازمان فضای مجازی سراج بود که در قدم اول با شناسایی این مجموعه ها و آشنا سازی آن ها با یکدیگر راه ارتباط و همفکری بین دوستان حزب اللهی را باز کرد و با حمایت بدون دخالت(که شاید از مهمترین تفاوت هایی است که سراج را از دیگر نهاد ها متمایز می کند) سعی کرد این مجموعه ها را توانمند کند و در نهایت با ایجاد هماهنگی بین این مجموعه ها ، اقدام مشترک های زیادی را در قالب یک امت واحده فرهنگی هدایت کرد. عملیات های مشترک فرهنگی که اثرات آن در بسیاری از وقایع مهم جهان اسلام همچون یمن، فلسطین، بحرین.. یا موضوعات غیرحزبی داخلی همچون فراگیر کردن فرمایشات رهبری نقش بسزایی داشت که نمایشگاه های رسانه های دیجیتال گوشه ای از این وحدت عملی بود که سراج پایه گذار و عنصر پیش برنده اش بود. نقشی که ان شالله با قدرت هرچه تمام تر این کار ویژه را به نحو احسنت ادامه دهد.
افتخار حضور در این سازمان برای بنده همیشه پایدار خواهد بود و اجر معنوی این یک سال خدمت در کنار دوستان عزیز رسانه ای و فرهنگی را با هیچ مقامی عوض نکرده و نخواهم کرد. خداحافظی با این سازمان انقلابی از تعلق خاطر بنده به هیچ عنوان کم نمی کند و همیشه خاطرات شیرین حضور در سراج با من باقی می ماند.