گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو -یادداشت دانشجویی* سکولارها میگویند: «زیر پوست شهر» اتفاقاتی در جریان است...
آینده جمهوری اسلامی را این اتفاقات رقم خواهد زد...
در «زیر پوست شهر» شهروندان به دنبال «آزادیخواهی» و «جامعه مدنی» هستند...
میگویم: «زیر پوست شهر» را نمیدانم...
اما میدانم آینده جمهوری اسلامی هماکنون «زیر مغز استخوان روستا» در حال رقم خوردن است...
اردوهای جهادی مصداق بارز خدمترسانی و محرومیتزدایی از پابرهنههاست...
اصلا انقلاب برای پابرهنههاست...
شهر را با انقلاب چه کار؟!
به قول استاد رحیم پورازغدی: «اردوهای جهادی به اعتقاد سکولارها باعث اخلال در جامعه مدنی میشود!»
پس سکولارها «زیر پوست شهر» به دنبال جامعه مدنی باشند. جهادگران در روستاها و مناطق محروم «زیر مغز استخوان روستا» جامعه مدنیشان را با اخلال مواجه خواهند کرد. خداقوت به هزاران نفری که اسفندماه 94 و ایام عید، جهادگونه در «جامعه مدنی» سکولارها اخلال ایجاد کردند تا نشان دهند جامعه مدنی ایرانی از نوع «مدینهالنبی» است.
در جامعه مدنی از نوع «مدینهالنبی» خدمترسانی به محرومان در راس امور قرار دارد. خداقوت به دانشجویان جهادی که در ایام تعطیلات، درس جامعه مدنی را در روستاهای دورافتادهای تمرین کردند که پای عباشکلاتیها در زمانی که رئیسجمهور بودند یکبار هم به آنجا نرسیده بود. خداقوت به کسانی که اقتصاد مقاومتی را در «زیر پوست شهر کیش» با سخنرانی شعار ندادند. از دیدگاه تقیزادههای دوران [«محمود سریعالقلم» و «حسین بشیریه» را میگویم]، توسعه اتفاق نمیافتد مگر اینکه تکلیف مقولههای «زیر پوست شهری» همچون «جامعه مدنی»، «آزادی» و... حل شود تا جامعه ایرانی از «سنت» رهایی یافته و به «مدرنیسم» برسد! آنگاه نقطه شروع توسعه همهجانبه خواهد بود.
این افاضات، آدم را یاد حرف جامعهشناسان غربی و مترجمان داخلی آنها در دوران قبل از انقلاب اسلامی میاندازد که میگفتند: «انقلاب دینی در عصر مدرن، محال است». حضرت امام(ره) بهشان اثبات کردند ما این کار را انجام میدهیم تا ببینید محال نیست...
به این فکر میکردم که اگر دولت تدبیر و امید به جای پرداختن به تئوریهای افرادی همچون سریعالقلم، کمی اقدام و عمل در ساختن کشور را از این گروههای جهادی یاد بگیرد و علاوه بر یاد گرفتن، از ظرفیت هزاران گروه جهادی در سراسر کشور برای جامه عمل پوشاندن به شعار سال استفاده کند، چه تحول عظیمی رخ خواهد داد؟
دولت تدبیر و امید قبل از اقدام و عمل باید سیستم خود را از ویندوزی که امثال سریعالقلمها روی آن نصب کردهاند پاک کند زیرا در سیستم عامل این افراد، «ایرانی، یک لولهنگ [آفتابه] هم نمیتواند بسازد!» یا «ما به جز آبگوشت بزباش و قرمه سبزی در هیچ تکنولوژیای برتری نداریم». نتیجه تفکر همین تقیزادههای دوران است که کار برخی سیاستمداران ما را به جایی رسانده است که میگویند: «آمریکا با یک بمب میتواند کل سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد» تا وزارت دفاع مجبور شود یک تور آشنایی با دستاوردهای دفاعی برایشان بگذارد یا این جمله مضحک: «دنیای فردا دنیای گفتمانهاست، نه موشکها!» یک تور هم برای آشنایی با خدمات جهادگران در مناطق محروم باید بگذارند تا عدهای بفهمند برای اقدام و عمل در اقتصاد نباید ایام عید را در کاخ سعدآباد نشست تا مانند سلاطین و خسروان، مسؤولان برای تبریک عید به محضرمان شرفیاب شوند و از کاخ فرمان اقتصادی به رئیسجمهور تحت امرمان که به لطف ما آرای 3 درصدیاش به بالای 50 درصد رسیده، صادر کنیم! خداقوت به هزاران گروه جهادی که نشان دادند نسل سوم و چهارم انقلاب برای پیشرفت کشور منتظر مسابقه مصرفگرایی و اشرافیگری نمیماند تا مردم با مصرف بیشتر باعث رونق تولید شوند! بچههای جهادی به فضل خدا در حال زنده کردن خاطرات خوش ملت از خدمات جهاد سازندگی در دهه 60 و اوایل دهه 70 هستند. جهاد سازندگیای که «کارگزاران سازندگی» آن را به خاطر خدمات زیاد آن، در دهه 70 منحل کردند و با وزارت کشاورزی ادغام کردند تا امروز بعد از 37 سال واردکننده میوه باشیم و نه جهاد داشته باشیم، نه کشاورزی!
خداقوت به خادمین مستضعفین...
-----------------------------
پی نوشت:
- در اینجا شهر، نماد طبقه مرفه و بیدرد و روستا نماد مستضعفین است. منظور شهرنشینان نیست!
وحید شورابی -فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.