به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از شیراز، سلام و عرض ادب خدمت همگی با پخش زنده از آخرین اخبار دانشجویان و کارمندان و خوابگاهیان درخدمتتون هستم من یک عدد خوابگاه خودگردان سرگردانم که دوست دارم مورد توجه مسئولان ذی صلاح قرار بگیرم.
گویا هم اکنون من و تعدادی از دوستانم در سطح شهر، همچنین در حوزه وسیع کشوری توانستهایم توجه این خبرگزاری را برای مدتی جلب کنیم.
عارضم به حضورتون که تا اینجای کار، بعد از این همه سال زندگیه عزلت بار، بنده چند وقتیه که از ساختمان مسکونی به یک خوابگاه و هفت سر عائله تغییر ماهیت دادم!
ماجرا از این قراره که در واقع میزان پایداریه من و جمع کثیری از رفقا مستقیما به میزان روابط دوستانه صاحبخانه و سرپرست بستگی داره، خدای نکرده اگر ذرهای این روابط بالا پایین و شکر آب بشه کلا منحل می شم و خدانگه دار...
اینجا بود که دانشجویان از خوابگاه انحلالپذیر به اینجا عزیمت کردند و ما رو از الطافشون مشعوف کردند.
بله در حال حاضر صدای بنده رو از یک دور همی کوچیک دانشجویی در ساعت ۱۲ نیمه شب میشنوید، حقیقتا از این قبیل مهمونیها متنفرم، عین مراسم تجلیل از نامزدان تمشک طلایی میمونه.
در این گونه مجالس و محافل فقط باید شاهد میزگردهای تحلیل و بررسی انواع و اقسام لوازم آرایشی یا صحبت در مورد شبکههای مجازی از طرف دختران یا پسران بیادعای کشورم باشی، هرچند تقصیر از ماست که هیچ مراسم اجتماعی فرهنگیه مفیدی در بساط نداریم.
البته انصافا اگه نخوام سیاه نمایی کنم گاهی افرادی هم پیدا می شوند که صحبتهاشون حول محور دروس دانشگاهی و موازین کاریه که اونا هم الحمدالله الان این موقع شب خوابند.
فی الواقع اعضای فاخری هستند که هرچند ناراضی هستند از شرایط نامطلوب اما کماکان به وجود ذی جود خودشون پایبند، و به مسلک و آیین ریشهدار خانوادگی دلبسته و مومن. تا جایی که حتی ضمن دوری از خانواده، عفت و حجب را سرلوحه قرار دادند که ای کاش مسئولان محض خاطر این گروه اندک اما شایسته کار ما را پیش ببرند و به وضع ما دلسوزانه رسیدگی کنن.
امیدوارم دوستانی هم که به این دورهمیها عادت کردن از کشورهای عربی الگو برداری کنن و روابطشون رو با هم قطع کنن و به جمع هم قطاران اعضای فاخر بپیوندند.
طی خبری که هم اکنون به دستم رسید، ظاهرا دیده شده که در قریب به اتفاق مواقع دانشجویان و شاغلین در جوار هم زندگی میکنن شاغلین کم از دانشجوی اخراجی ندارند. خلاصه از ما گفتن بود چون همین مورد از نظر خود بنده امتیاز منفی محسوب میشه و بله مثل اینکه داور اشاره میکنه و نایک اوت...
لازم به ذکر که از اونجایی که من هیچوقت نتونستم مشاورین خوبی داشته باشم؛ اما در عوض خودم هم نتونستم مشاور خوبی واسه دلتنگی و فشار روحیه وارده بر دانشجوهام باشم و این یکی از ویژگیهای بارز منه.
همچنین اگر بشه وسط ترم یه اتاق ۴ نفره این طرفها کشف کرد به طرز خوش بینانهای میشه به آینده کشور امیدوار شد.
معمولا نمیذارن تازه واردها خبردار بشن اما در برخی موارد میزان آلودگی به مواد سرحالآور و قرار مدار با دوست جنس مخالف به مرز هشدار برای کبرا یازده رسیده.
ضمن اینکه اگر در این موارد با سرپرست من صحبت کنید جوری قضیه رو ماست مالی میکنه که شما با خودتون فکر میکنید اینجا همه چی گل و سنبله، اگرم بخواید زرنگی رو پیشه کار خودتون قرار بدید و در بدو ورود با دانشجوها صحبت کنید قطع به یقین سرپرست دنبال شما راه میفته و اصلا نمیذاره شما چهار تا حرف راست و درست نصیبتون شه.
و در آخر کسانی که با حرفهای من یه بغضی ته گلوشون گیر کرده، یه لیوان آب اگه بخورن، میره پایین و با یه جمله سوزناک و تاثیرگذار از حضور شما خداحافظی میکنم:
ترس از فراموشی، ترس از دیده نشدن... مسئولین رسیدگی کنن... لطفا
عمق جمله رو درک کردید یا یکی دیگه بگم؟
چیو گفت چیو نگفت؟
زیر پتو حرف میزنی؟
ضعیف بود ضعیف .میخاست جدید بنویسه ایکاش نمیخاست