اخبار دانشگاهی را از «کانال اخبار دانشگاهی SNN.ir» دنبال کنید
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- یادداشت دانشجویی؛ اوایل دهه 70 بود که طرح جدید دشمن در استحاله از درون جمهوری اسلامی کلید خورد و آن طرح شعار "اسلام رحمانی" در مقابل "اسلام ناب محمدی" امام خمینی بود.
در همان سال ها و دولت اصلاحات محسن کدیور اصول ده گانه اسلام رحمانی را تئوریزه کرد و این شعار با این سبک و سیاق به شدت در کشور مطرح شد. البته عبدالکریم سروش نیز در این میان با اجرای طرح حافظ پژوهی که فرمان اجرای آن در سال 71 از لندن صادر شده بود، با هدف تنزل ادبیات عرفانی ایرانی-اسلامی در پیاده سازی اسلام رحمانی در سطح جامعه اسلامی نقش پررنگی ایفا می کرد.
اسلام رحمانی با هدف ایجاد فضای مناسب جهت نفوذ، تامین ایدئولوژیک اپوزوسیون، لیبرالیزه کردن فرهنگ ایرانی-اسلامی، کنترل نفوذ اسلام ناب و انقلاب اسلامی در جهان، پشتیبانی فکری از گفتمان سازش با استکبار، به گوشه راندن اسلام سیاسی و مقاومت اسلامی در منطقه و استحاله حکومت بر مبنای دین در ایران اجرا می شد.
در این میان و در اردوگاه اصلاحات، سیاستمدارانی از استاد دانشگاه تا رئیس جمهور، پیاده نظام این طرح بودند؛ به عنوان مثال جلایی پور ، از چهره های افراطی اصلاح طلب می گوید: دغدغه و هدف دوم فعالان دانشجویی، ترویج و غنا بخشیدن به گفتمان مردم سالاری و اسلام رحمانی است.
رئیس دولت اصلاحات در همان دوران به آموزش و پرورش تاکید می کرد که «مدارس ایران معرف چهره ی اسلام رحمانی باشند»
محسن کدیور در همان سال ها اعتراف کرد که این پروژه با اسم اسلام رحمانی شکست خورده است و باید فکری جدید برای ارائه این چهارچوب در جامعه داشت. البته کدیور تا سال 88 و برپایی فتنه، در روزنامه های زنجیره ای به نوشتن مقالات تشکیکی علیه مبانی و متون فقهی می پرداخت و پس از برپایی آتش فتنه به خارج از کشور گریخت و به اپوزوسیون خارج نشین پیوست.
کدیور در رونمایی از اسلام رحمانی خود در سخنرانی نیمه شعبان در مرکز فرهنگی اسلامی ایرانیان اوکلند در دوم مرداد 1389 می گوید: «اسلام رحمانی» لائیسیته مدل فرانسوی را -که به دینداران در حوزه عمومی اجازه استفاده از ظواهر دینشان را نمی دهد- غیرعادلانه می داند. نوعی سکولاریسم عینی معتدل- نزدیک به تجربه آمریکا- امری قابل دفاع است و اسلام رحمانی با چنین سکولاریسمی مشکلی ندارد.
پس از افول تبیین اسلام رحمانی در دولت های نهم و دهم با روی کار آمدن دولت یازدهم و نفوذ مجدد اصلاح طلبان در فضای مدیریت کشور انگار خون تازه ای به کالبد پوسیده این جریان انحرافی تزریق شد.
حسن روحانی، رئیس جمهور در دیدار مسئولان نظام و شورای کشورهای اسلامی با رهبر انقلاب در ۷ مرداد ۹۳ می گوید: «برای حل معضلات راهی جز وحدت دنیای اسلام، تبیین اسلام رحمانی و فاصله گرفتن از جمود و تحجر نداریم.»
معصومه ابتکار طی سخنانی می گوید: «از ابتدا انجمن اسلامی در آمریکا و اروپا همزمان با تاسیس در ایران نیز شکل گرفت و فراتر از اعتقادات دینی شیعی با نگرش اسلام رحمانی فعالیت می کرد.»
با این سخنان بود که جریان سازش با استکبار که خواب رفته بود، بیدار شد و فهمید که برای ادامه فعالیت خود نیازمند بازمهندسی فکری است. این بازمهندسی گاه با ادبیات آکادمیک از نظریه سازانی چون سریع القلم، صادق زیباکلام، حسن روحانی و معصومه ابتکار و گاهی با سبک و سیاق فقهی توسط محسن کدیور و مجتهد شبستری صورت می پذیرد.
همزمان با شروع دوباره ی پروژه منحوس اسلام رحمانی بود که رهبر انقلاب در دیدار ماه رمضان با دانشجویان(20/4/1394) به شدت در مقابل اسلام رحمانی موضع گیری کردند: «گاهی یک شعارهایی داده میشود، شعارهای بهظاهر اسلامی که باطناً اسلامی نیست؛ از جملهی چیزهایی که اخیراً خیلی رایج شده و انسان میشنود در نوشتهها و در گفتهها، «اسلام رحمانی» [است]؛ خب، کلمهی قشنگی است، هم اسلامش قشنگ است، هم رحمانیاش قشنگ است؛
امّا یعنی چه؟ تعریف اسلام رحمانی چیست؟ خب، خدای متعال، هم رحمان و رحیم است، هم «اشدّالمعاقبین» است؛ هم دارای بهشت است، هم دارای جهنّم است. خدای متعال، مؤمنین و غیر مؤمنین را یکجور به حساب نیاورده؛ اَفَمَن کانَ مُؤمِنًا کَمَن کانَ فاسِقًا لا یَستَوون.(۷) اسلام رحمانی که گفته میشود، قضاوتش در مورد مؤمن، در مورد غیر مؤمن، در مورد کافر، در مورد دشمن، در مورد کافرِ غیر دشمن چیست؟ همینطور پرتاب کردن یک کلمه بدون عمقیابی، کاری است غلط و احیاناً گمراهکننده. بعضیها که در حرفها و نوشتجات و اظهارات این تعبیر «اسلام رحمانی» را به کار میبرند، انسان مشاهده میکند و خوب احساس میکند که این اسلام رحمانی یک کلیدواژهای است برای معارف نشئتگرفتهی از لیبرالیسم، یعنی آن چیزی که در غرب به آن لیبرالیسم گفته میشود. البتّه تعبیر لیبرالیسم و عنوان لیبرالیسم برای تمدّن غربی و فرهنگ غربی و ایدئولوژی غربی هم تعبیر غلطی است؛ چون واقعاً آنها نه لیبرالند، نه اعتقاد به لیبرالیسم به معنای واقعی کلمه دارند؛ ولی خب حالا یک اصطلاحی است لیبرالیسم.
اگر اسلام رحمانی اشارهی به این است، این، نه اسلام است، نه رحمانی است؛ مطلقا. تفکّر لیبرالیستی از تفکّر اروپای قرن هجدهم و نوزدهم -یعنی زیربنای فکری اومانیستی که نفی معنویّت و خدا و مانند اینها است- سرچشمه میگیرد.
چون خدایی نیست، پس سلیقهای است؛ چیزهای بشری اینجوری است؛ حتّی در حقایق علمی و حقایق آزمایشگاهی، شما ببینید سلیقهها چقدر مختلف است. امروز یک تشخیصی را در مورد یک مادّهای میدهند که مثلاً برای فلان بیماری یا برای فلان مشکل، مفید است؛ چند صباح بعد باز هم دانشمندانی اعلام میکنند که نخیر، این مفید نیست، مضر است! یعنی کارهای غیر مستند به وحی الهی، در معرض خطا و اشتباه و دوگونه اندیشیدن و اینها است. پس تفکّر وقتی خدایی نشد، سلیقهای است؛ سلیقهای که شد، آنوقت ارزشها بر اساس منافع گروههای قدرتمند تعریف خواهد شد.»
«امروز یک چیزی به نام ارزش آمریکایی وجود دارد؛ میشنوید در حرفهای آمریکاییها، [میگویند] ارزشهای آمریکایی، ارزشهای ما. بنیانگذاران آمریکای مستقل، در قرن هجدهم که آمریکا از استعمار انگلیس خارج شد و بهعنوان یک کشوری در آنطرف دنیا خودش را معرّفی کرد -همان کسانی که آنوقت بودند، جرج واشنگتن و دوروبریهایش و جانشینانش- ارزشهایی را گذاشتند؛
اسم اینها ارزشهای آمریکایی است. خود آن ارزشها در مقام ارزیابی، خیلیهایش چیزهای مشکلداری است؛ همان چیزهایی است که منتهی میشود به این وضعیّت جهانخوارگی امروزِ نظام سلطه؛ لکن همان ارزشها -همان چیزهاییاش هم که مثبت است، همان چیزهاییاش هم که خوب است- امروز در جامعهی آمریکایی نظام سیاسیِ آمریکای امروز، به فراموشی سپرده شده. بنده یکوقتی چندسال پیش، یک مطالعهای میکردم بر روی حرفهای همین حضراتی که از دویستسال پیش، دویست و خردهای سال پیش، بهاصطلاح بنیانگذارانِ آمریکایند -حرفهایی که آنها زدند و منشوری که آنها تدوین کردند بهعنوان منشور آمریکایی و ارزشهای آمریکایی- و تطبیق میکردم با رفتارهای حضرات امروز، دیدم خیلیهایش نقض شده است. به ذهنم رسید همانوقت که جا دارد کسی این را به رخ ملّت آمریکا بکشد که این ارزشهایی که شما میگویید اینها است، اینها امروز در رفتار دولت آمریکا و رژیم ایالات متّحدهی آمریکا وجود ندارد؛ حالا، همانی که هست. اگر این اصطلاح «اسلام رحمانی» اشارهی به یکچنین چیزی است که خب، این صددرصد غلط است.
اگر منظور از اسلام رحمانی این است که ما به همهی موجودات عالم با چشم رحمت نگاه کنیم، با چشم مودّت نگاه کنیم، این هم درست نیست؛ این هم خلاف قرآن است. صریح قرآن، ناطق برخلاف این حرف است. بله، محبّت و مودّت و مَعدِلت(۸) را مخصوص مسلمانها نمیداند؛ میگوید شما که توانایی دارید، نسبت به غیر مسلمان هم بایستی با مودّت و مَعدِلت رفتار کنید، به شرطی که با شما دشمنی نکرده باشند و دشمنی نخواهند بکنند. امیرالمؤمنین در آن خطبهی معروف [میفرماید] : بَلَغَنی اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم کانَ یَدخُلُ عَلَی المَرأَةِ المُسلِمَةِ وَ الاُخری المُعاهِدَة؛(۹)
بعد در آخرش حضرت میفرماید که جا دارد که انسان مسلمان از این غصّه دق کند؛ چرا دق کند؟ برای اینکه سپاه معاویه بر زنان غیر مسلمان -زنان «معاهَد»، یعنی مسیحی یا یهودیای که در ذمّهی اسلام زندگی میکند- وارد شدند و به او اهانت کردند و مثلاً دستبندش را و زیورآلاتش را از دستش کندند و بردند. حضرت میگوید از این غصّه انسان باید دق کند. بله، نسبت به غیر مسلمانی که دشمنی نمیکند، این است. قرآن میگوید: لا یَنهکُمُ اللهُ عَنِ الذَّینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم؛(۱۰) [کسانی که] کافرند امّا به شما دشمنی نکردند و دشمنی نمیکنند، با اینها نیکی کنید، با اینها قسط و عدل بهکار ببرید؛
امّا از آن طرف میفرماید که «اَلا تُقاتِلونَ قَومًا نَکَثوا اَیمنَهُم وَ هَمّوا بِاِخراجِ الرَّسولِ وَ هُم بَدَءوکُم اَوَّلَ مَرَّة»؛(۱۱) با آن کسانی که عهدشکنی میکنند، به بر هم زدن کانون زندگی شما و پیغمبرتان همّت میگمارند و آنها شروع کنندهاند به دشمنی، میخواهید مبارزه نکنید؟ این آیهی قرآن است؛ با خطاب عتابآمیز و گلایهآمیز یا ملامتآمیز میگوید: اَتَخشَونَهُم؛ از اینها میترسید؟ بعد میفرماید: فَاللهُ اَحَقُّ اَن تَخشَوه؛ اگر راست میگویید، اگر مؤمنید، از خدا باید بترسید، نه از این کسان. خب، این هم قرآن است. اگر معنای اسلام رحمانی این است که ما با دشمنانی که علیه اسلام، علیه ایران، علیه ملّت ایران، علیه پیشرفت ایران دارند تلاش میکنند و از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند، بایستی با چهرهی محبّتآمیز، با دل صاف و پاک برخورد کنیم، نه، این اسلام نیست. اینجور معارفِ مندرآوردیِ خودساخته را من توصیه نمیکنم، امّا به معارف واقعی اسلامی توصیه میکنم. تشکلّهای دانشجویی، روی معارف اسلامی کار کنند. کتاب هم کم نداریم؛ کتاب خیلی داریم. یکروزی ما ناچار بودیم فقط به کتابهای شهید مطهّری ارجاع بدهیم -البتّه آن کتابها باز هم همچنان در قلّه است و خیلی باارزش است- امّا امروز غیر از آنها هم کتابهای زیادی داریم؛ [دانشجویان] میتوانند شیوهها و روشهای مطالعاتی انتخاب بکنند، مطالعه کنند، کار کنند، بحث کنند، جلسهی خطابه بگذارند، بهاصطلاح کنفرانس بگذارند، میزگرد بگذارند؛ یعنی سطح را [بالا ببرند]. یکی از الزامات این است.»
پس از روشنگری رهبر انقلاب بود که طراحان و مجریان اسلام رحمانی به دنبال یک شعار جدید و پوسته ای جدید برای طرح شان افتادند.
در محیط آکادمیک به نظر می رسد که این دانشگاه آزاد است که شروع به ترویج اسلام رحمانی با نام جدید «صلح و سلام» کرده است.
در 24 شهریور 1394 طه هاشمی، معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اعلام کرد که: «صلح و سلام» شعار دانشگاه ازاد اسلامی است و برنامه هایی تحت عنوان این شعار پایه ریزی شده است و این برنامه ها قرار است نگاه جامعه را به اسلام عوض کند و صلح و دوستی که در اسلام وجود دارد را معرفی کند.
پس از این سخنان و در مهرماه 1394 بود که افتتاحیه مجموعه همایش ها و کارگاه های سراسرس «صلح و سلام» در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب با حضور معاون حقوقی و امور بین الملل وزیرامور خارجه سید عباس عراقچی و مسئولین دانشگاه آزاد برگزار شد.
در این مراسم داداندیش، رئیس واحد تهران غرب و دبیر این جشنواره می گوید: «طرح "صلح و سلام"، طرح بسیار جامعی است که در شورای راهبردی فرهنگی و اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی تصویب شده و به دنبال تربیت انسان های صلح جو است.»
شباهت شروع گفتمان «صلح وسلام» با «اسلام رحمانی» قابل توجه است؛ به عنوان مثال در این مراسم طه هاشمی معاون فرهنگی دانشگاه آزاد نیز همچون سروش به تبیین جایگاه حافظ می پردازد و میگوید: حافظ در اشعار خود مستقیما به موضوع صلح پرداخته است و از منظر قرآن، دین و مذهب به صلح نگاه کرده است...آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا، اگر ما همین بیت را سرلوحه گار خود قرار دهیم بسیاری از منازعات و کشمکش ها وجود نخواهد داشت.
پس از این جشنواره، برگزاری همایش و سخنرانی در تبیین «صلح و سلام» در واحد های دانشگاه آزاد سراسر کشور در دستور کار قرار گرفت. به نظر می رسد پس از سلسله همایش ها و جشنواره ها و تئوریزه کردن «اسلام رحمانی» در قالب «صلح و سلام» حال جریان پشت پرده این پروژه نیاز به ایجاد پیاده نظام در سطح دانشگاه دارند؛ لذا به ایجاد کانون های صلح و سلام رو آورده اند. در همین راستا رئیس پژوهشکده علوم اجتماعی و اسلامی دانشگاه آزاد مهدی مطهرنیا، یکی از افرادی است که جهت پیاده سازی این چهارجوب در دانشگاه آزاد انتخاب شده است.
مطهرنیا در همایش صلح و سلام که با میزبانی کانون دانشجویی بدون مجوز «صلح و سلام» در دانشگاه آزاد کرج برگزار شد، با اظهاراتش پرده از پشت پرده این جریان را بیش از پیش برای ما روشن کرد و در خصوص اینکه گفتمان "صلح و سلام" به دنبال چیست؟ گفت: «گفتمان صلح وسلام به دنبال چیست؟ این واژه های صلح و سلام به چه گستره ای بر می گردد؟ از منظر نظریه تضاد صلح در برابر جنگ قرار می گیرد، جنگ بارزترین وجه خشونت است، خشونت که پیش می آید، این خشونت انباشته شده در افراد و جماعت های مختلف به شیوه های مختلف بروز پیدا می کند. امروز داعش محصول یک خشونت انباشته شده است و سوء استفاده از خشونت انباشته شده در فضای گفتمانی انقلاب اسلامی در ایران است.»
مطهرنیا پس از متهم کردن گفتمان انقلاب اسلامی در تشکیل داعش، در بخش دیگری از سخنانش با زیر سوال بردن جریان مقاومت اسلامی گفت: «متاسفانه به تنها چیزی که می بالیم گفتمان مقاومت است.»
با کنار هم قرار دادن تکه های پازل «اسلام رحمانی» و جریان «صلح و سلام» در دانشگاه آزاد اسلامی و سخنان مسئولین این طرح همچون طه هاشمی و مطهر نیا می توان به این واقعیت رسید که کانون های «صلح و سلام» اسب تروای جریان «اسلام رحمانی» در این دانشگاه هستند و به دنبال تئوریزه کردن وادادگی در مقابل استکبار و سازشکاری در مقابل ظلم در قالب "اسلام رحمانی و "صلح و سلام" هستند.
*محسن عبدالعلی پور- فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است