به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، «عبد الباری عطوان» سردبیر روزنامه رای الیوم، در سرمقاله این روزنامه با اشاره به کم رنگ شدن حمایت آمریکا از هم پیمانان عرب در منطقه خلیج فارس گفت: سران این کشورها روز گذشته در جریان نشست مشورتی خود بار دیگر تصمیم گرفتند زیر چتر انگلیس قرار بگیرند.
نشستهای مشورتی سران شورای همکاری خلیج فارس از زمان شکل گیری این شورا در سال 1998 تا کنون روال عادی داشته است به این ترتیب که فقط شامل دیدار در ریاض و صرف نهار به میزبانی عربستان بوده و سپس به برگزاری کنفرانس مطبوعاتی دبیرکل شورای همکاری و وزیر خارجه کشوری که ریاست نشست را برعهده داشت، خلاصه می شد.
در جریان این کنفرانسها نیز حرفهای معمولی مطرح میشد که محور آن بر یکی کردن دیدگاهها در خصوص مسائل مشترک متمرکز بود و پس از آن هواپیماهای امیران عرب عازم آشیانه های خود می شدند.
اما این روال تکراری در طول پنج سال اخیر دستخوش تغییر شد به این معنی که با توجه به تغییر و تحولات گسترده در کشورهای عرب خلیج فارس و شدت گرفتن خطراتی که آنان را از هر طرف در تمام سطوح سیاسی، اقتصادی و نظامی در برگرفته است، چه بسا نشست مشورتی روز گذشته در ریاض مهم ترین نشستی باشد که تا کنون تشکیل شده است.
دولت های عضو شورای همکاری خلیج فارس هم اکنون دیگر کشورهای حاشیه ای به شمار نمی آیند که نقش آنها فقط در کمک های مالی و نشستن روی صندلی های عقبی نشست های مراجع تصمیم گیرعربی خلاصه شود، بلکه آنها همچون یک جناح در صندلی های جلویی می نشینند و به طور مستقیم و یا وکالتی در نبردهای منطقه ای شرکت می کنند که نمونه آن عملیات توفان قاطعیت در یمن و تشکیل ائتلاف علیه این کشور به اضافه جنگ درسوریه، عراق و لیبی است.
اطلاعاتی که از این نشست و دستور کار آن درز کرده، بسیار اندک است و فقط به توافق بر سر تشکیل نشست سالانه سران انگلیس با اعضای شورای همکاری اشاره دارد، به این معنی که در اخبار مربوط به این نشست هیچ اشاره مستقیم و یا غیرمستقیمی به تصمیمات اتخاذ شده در مورد پرونده های داغ منطقه ای مانند سوریه، عراق، لیبی، یمن و ایران نشده است.
در این میان می توان چالش هایی را که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با آن دست به گریبان هستند در شش موضوع نگران کننده برای آنان خلاصه کرد.
بی تردید این نقاط بر نشست ریاض سایه افکنده و در روزها و ماه های آینده همچنان موجب نگرانی سران عرب خواهند بود.
این شش مورد عبارتند از:
اول : ناکام ماندن گفتوگو ها بین تهران و ریاض درباره اقدامات اتخاذ شده مربوط به 75 هزار حاجی ایرانی و تحریم ایران و حجاج ایرانی در مراسم حج امسال که بحران وخیمی را برای حج رقم زد. عربستان از کشورهای عضو شورای همکاری میخواهد تا در این رابطه از او حمایت کنند.
دوم: عملیات توفان قاطعیت که جنگ در یمن را به دنبال داشت، پس از گذشت یک سال و سه ماه همچنان در جا می زند و هیچگونه پیشرفت قابل توجهی نداشته است بلکه نتایج کاملا معکوس را بر جا گذاشته است.
به عبارت بهتر «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهوری مستعفی یمن همچنان در ریاض اقامت دارد و جنبش انصارالله و علی عبدالله صالح به «همسایگان شایسته» تبدیل شده اند که باید با آنها مذاکره کرد، حال آنکه تا پیش از این از آنان تحت عنوان کافر وآتش پرست وسر پیکان طرح ایران و تهدید علیه منطقه یاد می شد.
علاوه بر این شهرهایی که آزاد شده اند دیگر امنیت ندارند که نمونه آن وضعیت عدن است و به موازات آن نیروهای ائتلاف سعودی وجنگنده های آنان اعضای القاعده را از «المکلا» در حضرموت بیرون راندند اما داعش با کمربندهای انفجاری و خودروهای بمب گذاری شده جایگزین آنها شدند.
نارضایتی شهروندان عرب از سیاست های ریاضت اقتصادی
سوم : کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تحت تاثیر کاهش بهای نفت و در نتیجه کاهش درآمدهای حاصل از آن، با بحران اقتصادی شدیدی روبه رو هستند از همین رو همه کشورهای مزبور به دلیل کسر شدید بودجه وبرداشت از ذخایر مالی در یک نقطه مشترک هستند که همان در پیش گرفتن سیاست ریاضت اقتصادی است حال آنکه این وضعیت نارضایتی مردمی را به دنبال داشته است.
چهارم: کنگره آمریکا قانونی را صادر کرده است که به موجب آن خانواده قربانیان حمله به مرکز تجارت جهانی در یازدهم سپتامبر 2001 می توانند در دادگاه های آمریکا از عربستان به دلیل دخالت مستقیم و یا غیرمستقیم برخی از شاهزاده های سعودی در تامین هزینه این حملات درخواست غرامت کنند.
چه بسا صدور این قانون موجب شود دارایی های رسمی و احتمالا غیررسمی عربستان درآمریکا بلوکه شود تا غرامتی بالغ بر دهها میلیارد دلار از این راه تامین شده و به خانواده قربانیان حملات 11 سپتامبر پرداخت شود.
آیا یمنیها و سوریها نیز از عربستان درخواست غرامت میکنند؟
علاوه بر این بعید نیست که بر اساس همین قوانین، یمنی ها ، سوری ها و مردم لیبی نیز به دلیل دخالت نظامی عربستان و برخی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دریافت غرامت های مشابه از عربستان را خواستار شوند.
پنجم : آمریکا چتر دفاعی دیرینه خود را که دست کم هفتاد سال بر سر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس گسترده بود، برداشته است و اینجاست که می توان متوجه شد که چرا رهبران شورای همکاری خلیج فارس در نشست مشورتی موضوع برگزاری اجلاس سالانه با سران انگلیس را مطرح کردند.
به عبارت دیگر این کشورها بار دیگر در مسیر بازگشت به سوی «عموی» انگلیسی قرار گرفته اند.
زیرورو شدن تمام معادلات سوریه پس از حضور نظامی روسیه
ششم: نقش کشورهای عضو شورای همکاری به مرور در سوریه و عراق کمرنگ شد زیرا حضور روسیه در خاک سوریه تمام معادلات این کشور را زیرو رو کرد و موجب شد ائتلاف سعودی، ترکی وقطری رو به فرسایش گذاشته و کارآیی سابق را از دست بدهد.
در این میان مذاکرات دولت و مخالفان سوریه نیز وضعیت خوبی نداشته و مخالفان ریاض نشین نیز دستخوش اختلاف و شکاف و استعفاه شده اند.
از سوی دیگر در خصوص سوریه و عراق ائتلاف آمریکا و کُردها جایگزین ائتلاف آمریکا و عربها شده است و نیروهای عراق با حمایت الحشد الشعبی (نیروهای دفاع مردمی) درحال بازپس گیری فلوجه هستند درحالی که ائتلاف سنی فقط به تماشا نشسته است.
رنگ باختن نقش منطقهای عربها
تمام موارد بالا با یکدیگر و یا جداگانه موجب رنگ باختن نقش کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس شده است. در این شرایط هر چند نمیدانیم در نشست سران ریاض در ارتباط با تحولات یاد شده چه پیش آمد، اما اظهارات «عادل جبیر» وزیر خارجه سعودی از احساس ترس و نگرانی شدید و تمایل به تعامل مشترک عربها با هم حکایت دارد که نمونه آن مطرح کردن «توافق سران خلیج بر سر دیدگاه ملک سلمان بن عبدالعزیز است که مبتنی بر تقویت کار گروه مشترک و تشکیل هیات های اقتصادی جدید به منظور روبه رو شدن با بحران های اقتصادی و نیز تشکیل نشست های دوره ای وزیران دفاع و کشور و خارجه است.
اقدامات یاد شده به مثابه اعلام «وضعیت فوق العاده» اقتصادی ، سیاسی و نظامی است، البته اینجا یک سوال مطرح است و آن اینکه آیا این گامها نتیجه بخش خواهد بود و در سطح چالش های مزبور قرار دارد یا خیر؟
درجا زدن عربها در گردونههای گذشته
نکته قابل توجه اینکه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس همچنان در همان گردونه سابق خود دور می زنند و با هر گونه بازنگری سیاسی، اقتصادی و نظامی مبتنی بر رصد موارد منفی و تقویت موارد مثبت، مخالفت می کنند و از انتقادی که اتخاذ سیاست های جدید هرچند دردناک را به دنبال داشته و اگر موجب نجات از این بحران ها نشود، دستکم زیان ها را کاهش دهد، خودداری میکنند.
شورای همکاری خلیج فارس اشتباهات گذشته را تکرار میکند
انباشه شدن این چالش های و خطرات موجود به این معنی است که اشتباهات زیادی رخ داده است و همچنان در حال تکرار است بنابراین چاره ای جز اعتراف به این اشتباهات و خطرات نیست و باید برای حل و فصل آن کاری کرد اما هیچ نشانی در این خصوص دیده نمی شود.
دولتهای عرب خلیج فارس باید به عمق عربی خود که چند سال است از آن فاصله گرفتهاند، بازگردند و به جای برخورد و رویارویی، گفتوگو را در پیش بگیرند به ویژه اینکه به نظر نمی رسد در شرایط کنونی آماده چنین وضعی باشند و به طور خاص باید در نظر داشت که آمریکا نیز به عنوان همپیمان تاریخی به این کشورها پشت کرده است.
به هر حال اثر دخالت بازوان و انگشتهای دولتهای عرب حاشیه خلیج فارس در بسیاری از مسائل سیاسی، نظامی و امنیتی جهان عرب دیده میشود و از آنجا که این سیاستها بر ما تاثیر منفی دارد، حق داریم ابراز عقیده کرده و با صدایی بلندتر از همیشه نظر خود را اعلام کنیم؛ زیرا این ملتهای جهان عرب هستند که بدون استثناء بهای این سیاستها را میپردازند.