به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، از جمله مسائلی که موجب میشود انسان بتواند مسیر بندگی را به خوبی طی کند و در صراط مستقیم الهی قرار گیرد، رعایت و تقیّد به آداب شرعیه است که در اصطلاح از آن به انجام واجبات و ترک محرمات یاد میشود و این دو امر مرکبی برای سلوک هر روندهای به حساب میآیند.
یکی از آداب شرعی که در نگاه عرف امروز ما جایگاه خود را از دست داده و بصورت واژگونه جلوه میکند؛ برخورد با نامحرم است که بسیاری از افراد نسبت به این مهم توجه چندانی ندارند. اما باید توجه کامل داشت که بیتوجهی عرفی موجب نمیشود تا چنین عمل مهمی در نگاه شارع هم کم اهمیت باشد.
نکته دیگر آنکه همانگونه که مقام معظم رهبری از امام خمینی(ره) به عنوان شاخص یاد کردند، زندگی آن بزرگوار سراسر دارای نکات اخلاقی و تربیتی است که به حق میتوان ایشان را به عنوان شاخص و الگو در زندگی برای خود برگزید. ما در اینجا چند نمونه از مواضع مرحوم امام خمینی(ره) را پیرامون ارتباط و برخورد با نامحرم بیان میکنیم تا با مشخص شدن اهمیت موضوع، تلنگری باشد برای همه کسانی که با تساهل به احکام اسلام مینگرند و متوجه باشند که دستورات شرعی خطوط قرمز الهی هستند که عواقب گذر از آن دامنگیر خود شخص خواهد شد.
*اگر نامحرم باشند نمیتوانند باهم صحبت کنند
یک بار درباره سریال پاییز صحرا میفرمودند: «ممکن است در تولید سریال خلاف شرع واقع شده باشد ولی پخش سریال خلاف شرع نبوده است». خدمت ایشان عرض کردم نمیدانم منظورتان کجای سریال است. فرمودند: «آن قسمتی که زنی با مردی در اتاق صحبت میکردند اگر در این صحنه زن و مرد از محارم همدیگر نباشند نمیتوانند اینطور بنشینند و حرف بزنند. این خلاف شرع است ولی پخش سریال که عکس و تصویر است اشکالی ندارد و خلاف شرع نیست».[1]
*واجب نیست سلام کنید
امام در مقابل ارتباط ما با نامحرم خیلی سختگیرند. الان پسرهای من و حاج احمد آقا پانزده- شانزده سالهاند، ما یک روز اگر منزل آقا برای ناهار دعوت بشویم، پسرها حق آمدن ندارند یا اگر هم بیایند؛ مثلا ما خانه خانم مینشینیم و سفره میاندازیم و آنها منزل احمد آقا. آنهم برای اینکه پسرها و دخترهای اهل فامیل خانه باهم غذا نخورند، نه فقط سر سفره، بلکه حتی سلام هم به هم نکنند، چون واجب نیست.
من خودم پانزده ساله بودم که آقای اشراقی با خواهرم ازدواج کرد و تازه داماد ما شده بودند. یک روز ما دعوت داشتیم منزل ایشان، همین جور که من و آقا باهم وارد شدیم، دیدم آقای اشراقی دارند میآیند استقبال در یک باغچهای بود که ما داشتیم جلو میرفتیم. من به آقا گفتم: سلام کنم؟
امام در جواب گفتند: «واجب نیست».
من هم رویم نشد که سلام نکنم. زدم و از تو باغچه رد شدم که با آقای اشراقی روبرو نشوم.[2]
*تفاوتی با خواهرتان ندارید
از مسائلی که امام بیشتر به آن توجه داشتند، محدود بودن ارتباط بین زن و مرد بود. یادم هست ده سال بیشتر نداشتم و با برادرها و پسرخالههایم قایم موشک بازی میکردیم، حجاب هم داشتم، اما یک روز امام مرا صدا زدند و گفتند: «شما هیچ تفاوتی با خواهرتان ندارید، مگر او با پسرها بازی میکند که شما بازی میکنید؟».[3]
*کسی اینجا هست
امام صحبت بیمورد زنها با نامحرم را ضرورت نمیدیدند. مثلاً در خانه خودشان وقتی که یکی از نوههای پسرشان مکلف میشد ما دیگر با آنها در یک اتاق نمینشستیم. البته جالب اینجاست که وقتی ما نزدشان بودیم نمیگفتند که ما از نزدشان بیرون برویم بلکه به او میگفتند بیرون برود.
یا اگر من پهلوی ایشان بودم و نوه مکلف شدهشان که مثل پسر خودم بود میخواست وارد اتاق شود به او میگفتند کسی اینجا هست.[4]
*اگر دستمان بیرون میآمد
امام شدیداً از کسی که خلاف شرع انجام میداد ناراحت میشدند و خیلی حالشان بر انگیخته میشد؛ یعنی اگر یک وقت سر سفره دست ما از حد مجاز از آستین بیرون میآمد تذکر میدادند.[5]
*صورتشان را بر میگرداندند
در ملاقاتهای حضوری که با امام داشتم شاهد بودم که وقتی جمعی از خانمها برای دست بوسی خدمت امام میرسیدند، به محض اینکه آنها قصد بوسیدن دست مبارکشان را داشتند فوراً گوشه شمدی را که به هنگام نشستن روی زانویشان میانداختند بر روی پشت دست چپشان میکشیدند تا خانمها دست ایشان را نبوسند و همزمان پاسخ به سلام آنها، صورتشان را که همیشه با تبسم به طرف ملاقات کنندگان بود مقداری به سمت راست میچرخاندند.[6]
اینها گوشهای از مواجهه امام با ارتباط با نامحرم بود و صرفاً بیان خاطرات از ایشان نبود، بلکه اینگونه رفتار برای همه کسانی خود را پیرو راه ایشان میدانند الگو و سرمشق عملی ست.
منبع: فارس