آخرین اخبار:
کد خبر:۵۲۲۰۲۷
گزارش/

انقلاب فراموش نشدنی!/ عاقبت بازی جدید آمریکا در بحرین چه می‌شود؟

مسلح شدن هیچ گروهی در خاورمیانه کار سختی نیست. تفاوتی نمی‌کند ایران بدهد یا بحرینی‌ها از جای دیگری سلاح تأمین کنند. حاکمان منامه و پشتیبانان آنها باید درباره نوع برخورد با مردم  تصمیم‌گیری کنند.

گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو، خیزش مردمی بحرین ازپ فوریه سال 2011 آغاز شد. خواسته‌های مردم برکناری شیخ خلیفه بن سلمان آل خلیفه نخست‌وزیر و پسرعموی امیر بحرین که از سال ۱۹۷۱ ریاست دولت را در اختیار دارد، آزادی زندانیان سیاسی و تدوین یک قانون اساسی جدید بود. اعتراضات توسط نیروهای آل خلیفه به سرعت به خشونت کشیده شد و به کشته شدن چند تن از معترضین انجامید. پس از این اتفاق شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه، امیر بحرین، در یک سخنرانی تلویزیونی غیرمنتظره از کشته شدن دو نفر از معترضان عذرخواهی کرد و کمیته‌ای را برای رسیدگی به این موضوع تشکیل داد. وی همچنین اعلام کرد اعتراضات مسالمت آمیز قانونی است.

 

یک ماه پس از قبول شرایط مردم از سوی حاکمان بحرین، همزمان با سفر رابرت گیتس، وزیر دفاع وقت آمریکا به این کشور، عربستان یک هزار نیروی نظامی و امارات متحده عربی پانصد نفر را برای سرکوب مردم به این جزیره اعزام کردند.

 

در حالی که حاکمان بحرین که متوجه خشم و جدیت مردم معترض در پیگیری حقوقشان شده بودند و تلاش داشتند بدون درگیری و شروع بحران داخلی بخشی از خواسته‌های آنها را محقق سازند، اربابان آمریکایی و عرب آل خلیفه به سرعت واکنش نشان دادند و تصمیم گرفتند سر رشته امور را خود به دست بگیرند.

 

بحرین محل استقرار ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا است و به دلیل موقعیت استراتژیکی این کشور در خلیج فارس و نزدیکی به مرزهای ایران، از اهمیت ویژه‌ای برای کاخ سفید برخوردار است. از سویی دیگر عربستان از سال 1350 که این منطقه از خاک ایران جدا شد، به آن به عنوان منطقه امنیتی خود نگاه می‌کند و تلاش دارد به هر شکلی خاندان آل خلیفه را در رأس حکومت نگاه دارد. ریاض بر این باور است که تغییر رژیم در بحرین منجر به افزایش دامنه نفوذ ایران در خلیج فارس می‌شود و با توجه به اکثریت جمعیت شیعه این کشور و پیوندهای تاریخی مردم بحرین با ایران، توسعه نفوذ تهران به آسانی صورت می‌گیرد. از سویی دیگر آنها با هرگونه تغییر شرایط در خاورمیانه که می‌تواند منافع آمریکا را با خطر مواجه سازد، مقابله می‌کند.

 

مشت آهنین که از خارج آمد

دقیقاً یک ماه پس از عذرخواهی شاه بحرین و تصمیم به اجرای برخی از خواسته‌های مردم، حضور و دخالت مستقیم ایالات متحده و عربستان در این کشور شدت گرفت و ارتش بحرین با کسب دستور از بالا به روی معترضین آتش گشودند.

 

ورود اعتراضات بحرین به فاز خشونت آمیز، سیاستی بود که از طرف واشنگتن اعلام شد و نظامیان عربستان و اماراتی و ارتش سرسپرده بحرین هم مجریان آن بودند. توهم دخالت ایران در مسائل داخلی بحرین باعث شد تا واکنش‌ها به خواسته‌های مردم این کشور شدید و خونین باشد، در حالی که درخواست‌های این مردم با خواسته‌هایی که بعضاً در کشورهای غربی مطرح می‌شود و در نهایت دولت در قالب سازوکار دموکراسی آنها را محقق می‌سازد، تفاوت چندانی نداشت.

 

دخالت مستقیم خارجی‌ها در تعیین سیاست‌های آل خلیفه باعث خشم شدیدتر و اصرار بیشتر آنها برای دست یابی به حقوقشان شد. در این شرایط شیخ عیسی قاسم، مجتهد شیعه بحرین، ضمن حمایت از خواسته‌های انقلابیون، تلاش داشت مردم را از دست زدن به حرکات تند و مسلحانه بازدارد تا مانع بغرنج شدن اوضاع در این کشور شود.

 

چرا آل خلیفه از حذف شیخ عیسی قاسم متضرر می‌شود؟

واقعیت آن بود که فرماندهی ارتش و تعیین سیاست‌های منامه در برخورد با خیزش مردمی از دست آل خلیفه خارج بود و این خاندان صرفاً برای حفظ مسند خود، مجری دستوراتی بودند که از بیرون مرز به دستشان می‌رسد. اوج فرمانبرداری حاکمان بحرین نیز در این راستا، لغو تابعیت شیخ عیسی قاسم بود. روحانی شیعه‌ای که  در میان مردم این کشور از محبوبیت زیادی دارد و به رغم سیاست وی برای جلوگیری از تشدید خشونت‌ها، و صرفاً به دلیل آنکه نماینده رهبر انقلاب ایران در بحرین محسوب می‌شود، مورد غضب مجریان آل خلیفه قرار گرفته و تبدیل به نمادی برای مقابله با ایران در منطقه شده است اما ریشه اصلی این ماجرا بیش از آنکه در بحرین باشد، در عراق، سوریه و یمن دارد.

 

 

آمریکا پس از آنکه اعتراضات مردمی سوریه در سال 2011 را به سمت جنگ داخلی کشاند و همراه با عربستان، قطر، امارات متحده عربی و ترکیه زمینه تجزیه و افراط گرایی را در این کشور به وجود آورد، امیدوار بود در کمترین زمان ممکن به هدف نهایی خود که همان تحقق خاورمیانه بزرگ و تقسیم کشورهای منطقه به واحدهای جغرافیایی بسیار کوچک بود، دست یابد. اما حضور ایران در کنار دولت دمشق باعث شد که پس از گذشت پنج سال، کاخ سفید و متحدان منطقه آیش ضمن کنار گذاشتن ایده حذف بشاراسد، به راه حل سیاسی برای پایان دادن به این بحران و هزینه‌هایی گزافی که روی دست آنها گذاشته است متمایل شوند.

 

از سویی دیگر عراق در هفته‌های اخیر موفق شد داعش را از برخی مناطق استراتژیک عقب براند و در این راستا مقامات بغداد رسماً اعلام کردند سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، به درخواست آنها برای انجام مشاوره نظامی در کنار ارتش این کشور حضور دارد.

 

همچنین جنگ در یمن که با بازوی نظامی اعراب و فرماندهی آمریکا یک سال و نیم قبل شروع شد، قرار بود در کمتر از چند ماه حکومت دست نشانده‌ای را روی کار بیاورد اما به بن بست رسید، تا آنجا که موضوع مذاکره عربستان با نیروهای انصارالله و کمیته‌های مردمی یمن پیش کشیده شد.

 

در هر سه مورد مذکور آنچه محقق شد سیاست و خواست ایران در برخورد با این سه کشور بود. ایران با کمک مستشاری در سوریه و عراق زمینه ساز پیروزی و پیشروی ارتش‌های ملی دمشق و بغداد بر مزدوران و تروریست‌های مورد حمایت غرب و متحدانش شد. در یمن نیز عربستان مخالفت تهران با روی کار آوردن منصور الهادی و قدرتمند شدن بیش از پیش شعیان انصارالله را به نوعی پیروزی و گسترش نفوذ ایران در این کشور می‌داند.

 

ریاض و واشنگتن تلاش دارند با لغو تابعیت شیخ عیسی قاسم جبهه جدیدی از تقابل در برابر ایران بگشایند. آنها امیدوارند ایران در راستای حمایت از روحانی شیعه و محبوب مردم بحرین در اعتراضات دخالت کند تا بتوانند از این موضوع به عنوان بهانه‌ای برای گسترش ایران هراسی و رویارویی غیرمستقیم بیشتر استفاده کنند. آمریکا و عربستان همچنین درنظر داشتند از علقه های دینی شیخ عیسی قاسم با رهبران تهران استفاده کنند تا بتوانند از تمرکز ایران در دیگر مناطق خاورمیانه بکاهند.

 

چرا اتاق فکر آمریکایی-سعودی اشتباه می‌کند؟

تحولات روزهای اخیر بحرین نشان می‌دهد، بازی کردن با اعتقادات و ارزش‌های مردم شیعه بحرین خطرناک‌تر از آن چیزی است که آنها می‌پنداشتند. خیز بزرگ مردمی در حمایت از شیخ عیسی قاسم نشان داد برخلاف تصور آنها این پول و سلاح ایران نیست که نیروهای مخالف آنها را در منطقه مدیریت می‌کند. روحیه انقلابی‌گری، همراه با پشتیبانی معنوی ایران بزرگترین معضل آنها در جبهه‌های مختلف تقابل با ایران است. سیاست مشترک ایران و انقلابیون بحرین در ماجرای انقلاب پیگیری مسالمت‌آمیز خواسته‌های مشروع مردم این کشور بوده است اما روند اخیر حکومت منامه برای برخورد با کوچکترین مخالفت‌های سیاسی، زمینه را برای هرچه رادیکال‌تر شدن فضا فراهم می‌کند. 

 

مسلح شدن هیچ گروهی در خاورمیانه کار سختی نیست. تفاوتی نمی‌کند ایران بدهد یا انقلابیون بحرین از جای دیگری سلاح تأمین کنند. این حاکمان منامه و پشتیبانان خارجی‌اش هستند که باید درباره نوع برخورد با مردم بحرین تصمیم‌گیری کنند. آنها یا باید با امثال شیخ عیسی قاسم و علی سلمان که خواستار اعتراضات مسالمت‌آمیز هستند تعامل کنند یا خودشان را برای یک باتلاق دیگر مثل یمن آماده کنند. 

 

تصور تمرکززدایی از ایران در مسائل منطقه‌ای هم با توجه به جنس سیاست ایران، روشی موثر به نظر نمی‌آید. ایران بر خلاف عربستان و آمریکا همیشه در جغرافیای قدرت معنوی‌اش در پی آزادسازی ظرفیت‌های بومی همان منطقه است. تجربه سوریه، عراق و یمن نشان داد ایران بیش از آنکه دغدغه حل سریع مسائل را داشته باشد در پی قدرت بخشیدن به همپیمانانش است. با باز شدن جبهه جدید در بحرین، نه تنها توان زیادی از ایران گرفته نمی‌شود بلکه صدها جوان با انگیزه بحرینی هم به صف نیروهای مقاومت در منطقه خواهند پیوست.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار