آخرین اخبار:
کد خبر:۵۲۴۲۲۵
گفت‌وگوی خبرگزاری دانشجو با یک دهه هشتادی؛

دوستم بعد از دیدن فیلم اعدام، خودش را دار زد!/ چند بار علیه مدیران مدرسه طومار جمع کردیم

سینا می‌گوید چند بار طومار جمع کردیم علیه مدرسه. سر اردو رفتن بود یک‌بار. طوماری نوشتیم که ۸۰، ۹۰ نفری هم آن را امضا کردند. ما توانستیم مدیریت مدرسه را برای رفتن به اردو قانع کنیم.

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ دهه‌هشتادی‌ها موجودات ناشناخته‌ای هستند. آنها نوجوانند و «نوجوانی» فصل مبهمی در زندگی است؛ چیزی بین کودکی و جوانی. در همه این سال‌ها کسی «نوجوانی» را جدی نگرفته و به رسمیت نشناخته. حالا اما دنیا عوض شده. گروه‌های مختلف اجتماعی می‌کوشند خودشان را اثبات کنند و بگویند «ما هم هستیم». برای همین بعد از تجمع چند صد نفری جلوی پردیس کوروش سوالات تازه‌ای برای ما شکل گرفت. نوجوانان ایرانی به کدام سمت می‌روند؟ چه شکل و شمایلی دارند؟ ماهیت خواسته‌هایشان چیست؟ به این سوال‌ها می‌شود پاسخ‌های انتزاعی و کلی داد. بدون در نظر گرفتن واقعیت این پدیده اجتماعی. ولی به نظرمان آمد که برای دادن هر نسخه‌ای به دهه‌هشتادی‌ها گریزی نیست از اینکه سراغ خود آنها برویم و پای حرف‌های‌شان بنشینیم. متنی که می‌خوانید حاصل گفت‌و‌گویی صریح و صمیمی با یکی از همین نوجوان‌هاست.

 

نامش سینا است. پسر 14 ساله لاغری که شمرده حرف می‌زند و آرام با پاسخ‌هایی کوتاه و کلی. کلی طول می‌کشد تا یخش آب شود و راحت‌تر گپ بزند. سینا می‌گوید روزهایی که درس داشته باشد، بیشتر از یک ساعت وقتش را در فضای مجازی نمی‌گذارند. بیشتر حضورش هم در شبکه‌های اجتماعی است. برای خواندن جوک‌ها و مطالب سرگرم‌کننده. سینا از زندگی روزمره‌اش می‌گوید. از درس‌ خواندن‌های روزانه و تلویزیون دیدن‌های شبانه. از تابستان‌ها که به کلاس قرآن می‌رود. از تماشای بازی‌های یورو و بازی کردن با کامپیوتر شخصی‌اش. سینا این روزها کمتر کتاب می‌خواند، هرچند خودش می‌گوید کتاب خواندن را خیلی دوست دارد. او تازگی‌ها یک کتاب ترسناک هم خوانده. از اینها که درباره ارواح و اجنه هستند و کتابی هم خوانده درباره اختلاف‌های شیعه و سنی.

 

سینا اطلاع دقیقی از خودکشی‌های اخیر بین دانش‌آموزان ندارد، اما وقتی از او می‌پرسم «فکر می‌کنی چرا یک نوجوان هم سن و سال تو باید خودکشی کند؟» شبیه آدم بزرگ‌ها می‌گوید: «به نظر من به خاطر روند دنیا است. کشور ما اسمش اسلامی است، ولی اسلامی نیست. کسی که خودکشی می‌کند قطعاً به خدا ایمان ندارد. کفر در میان مردم زیاد هست، و برای هر مشکلی خودکشی می‌کنند.»

 

سینا از تجربه خودکشی بین آدم‌های دور و برش می‌گوید. از دوست همکلاسی‌اش که فیلم اعدام شدن یک نفر را دیده و خودش را دار زده بود. سینا تا حالا به خودکشی فکر نکرده. شاید برای اینکه بیشتر آدم‌های دور و برش مذهبی هستند. هرچند خودش می‌گوید: «با آدم‌های کمتر مذهبی هم دوست هستم و همه جور آدمی در کلاسمان هست.»

 

سینا درباره شباهتش به آدم‌های دور و برش می‌گوید بیشتر از همه به برادرش شبیه است؛ برادر برگترش. می‌گوید خیلی چیزها از برادرش یاد گرفته. سینا همیشه سوال‌های ذهنی‌اش را از برادرش می‌پرسد. برادری که برای اولین بار او را با مسجد آشنا کرده. از سینا درباره سوالاتی که ذهنش را درگیر کرده می‌پرسم؛ از هدف زندگیش. می‌گوید: «می‌خواهم رستگار شوم و به بهشت بروم.» می‌پرسم اگر وجود نداشته باشد، چه؟ می‌گوید: «دنبال پیدا کردن دلیل منظقی هستم. باید به قرآن عمل کنم تا به پاداش برسم.»

 

از سینا درباره آینده‌اش می‌پرسم. درباره شغل احتمالی‌اش. می‌گوید برای من کار اهمیت ندارد. هرچند دنبال درآمد خوب هستم و زندگی راحت. می‌گوید شاید برنامه‌نویسی بخوانم. بعد برای توضیح اینکه پاداش اخروی و زندگی راحت در این دنیا قابل جمع هستند حدیثی از امام رضا (ع) را قرض می‌گیرد. با این مضمون که کار هم عبادت است و ثواب دارد.

 

سینا می‌گوید دوست دارد بیشتر وقتش را با خانواده بگذراند. و اینکه بیشترین اختلافش با خانواده بر سر عوض کردن کانال تلویزیون است! پدر و مادر سینا چندان به او گیر نمی‌دهند. به جایش تصمیم نمی‌گیرند. خودش لباس‌هایش را انتخاب می‌کند و حتی وقتی خانواده به او پیشنهاد داده بودند که لباس‌های برادرش را بپوشد قبول نکرده و گفته بود اینها از مد افتاده هستند! از سینا می‌پرسم چه قدر نظرت برای خانواده مهم است؟ با تردید می‌گوید: «خیلی مهم نیست؛ البته یک بار «ال سی دی» می‌خواستند بگیرند. پدر دنبال اینترنتی بود. قانعش کردم که اینترنتس به درد نمی‌خورد و نمی‌شود از آن استفاده کرد. نظرم فایده داشت و پدر قانع شد.»

 

سینا الان کلاس نهم است و در مدرسه استعداد درخشان درس می‌خواند. او در کلاس و مدرسه میدان‌دار مطلبات و خواسته‌های صنفی دوستانش است. می‌گوید: «چند بار طومار جمع کردیم علیه مدرسه. سر اردو رفتن بود یک‌بار. طوماری نوشتیم که 80، 90 نفری هم امضا کردند. توانستیم مدیریت مدرسه را برای رفتن به اردو قانع کنیم.» از او درباره اعتراضات جمعی دانش‌آموزی می‌پرسم و او می‌گوید امتحانات ما مشترک بود، ولی خیلی‌ها اعتراض داشتند. امسال سخت بود، هرچند نمرات خیلی فرقی نکرد. بچه‌ها اما اعتراض کردند. نشستند توی اتوبوس و فحش دادند و همه چیز تمام شد!

 

گفت‌وگویمان که با سینا تمام شود، با تردید می‌پرسد چه نظری درباره او دارم. می‌خواهد بداند چه تصویری از او در ذهنم نقش بسته. به او پاسخی نمی‌دهم. یک گپ و گفت نیم ساعته را برای قضاوت درباره او ناکافی می‌دانم. می‌گویم باید بیشتر او را بشناسم و خداحافظی می‌کنم و یاد سوال‌های آغازین می‌افتم. به اینکه نوجوانان ایرانی به کدام سمت می‌روند؟ چه شکل و شمایلی دارند؟ ماهیت خواسته‌هایشان چیست؟

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
ناشناس
Saudi Arabia
۲۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۹
واقعا تکان دهنده بود
حرفی از دل جامعه
5
15
ناشناس
۲۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۱
دقیقا کدوم قسمتش تکان دهنده بود؟؟؟؟بیشتر توضیح میدی
ناشناس
۲۲ تير ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۴
چرا مسئولین یک فکر اساسی برای این نظام آموزشی منحط نمی کنند...
چرا به فکر این آینده سازان ممللکت نیستند . . .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۸
سلام____به نظرم نوجوانی فصل جایگیری در سکوی پرتاب است و جوانی زمان پرش به قله های موفقیت ، هر چی سکو محکم تر و دارای برد بیشتر ،بهتر (ریسمان محکم قرآن و سیره اهل بیت(ع)). اگر نوجوون های ما درست تربیت و پرورش بشوند میشن مثل شهید احمدی روشن و شهید رضایی نژاد و... اگه زندگینامه شهید علی هاشمی(سردار هور) و دیگر شهدا رو بخونیم(سبک زندگی شهدا) به اهمیت فوق العاده این دوره مهم و سرنوشت ساز زندگی بیشتر پی برده میشه...همه ی کسانی که با این قشر عزیز کشور بیشتر در ارتباط اند چه اموزش و پرورش چه پایگاه بسیج و مخصوصا فعالان فضای جذاب مجازی ، برنامه ریزی و چشم انداز انقلابی داشته باشند (اگر که دارند چه بهتر) و جهادی به آن عمل کنند..باید از نوجوونی شالوده ی جلوگیری از فرار مغز ها و ... پی ریزی بشه
1
0
علی
Iran (Islamic Republic of)
۲۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۶
سلام
نوجوان همان راهی را می رود که به او می آموزند در مدرسه در خانه در اجتماع - از مدارس خبر ندارید؟! چیزی که به بچه یاد داده نمی شه درست فکر کردن است - فاتحه آموزش دین که خوانده شده - بعض دبیران دینی از صدتا ملحد برای بچه ها مضرترند - همین بچه ها رو بده دست داعش آنچنان آنها را معتقد دو آتیشه بار میاره که حتی حاضرند پدر و مادرشان را هم بکشند. اشکال در آموزش و پرورش ماست وگرنه 12 سال از بهترین ساعات عمر یک انسان در مدرسه می گذرد اگر می خواستند می توانستند بچه یک خانواده ملحد را هم مومن بار بیاورند نمی خوان چون اونوقت نمی تونند فیش های کذا و........... داشته باشند. خودتون به فکر بچه هاتون باشید قبل از اینکه دیر بشه حتی قبل از دبستان
4
0
پربازدیدترین آخرین اخبار